در ادامه هفت استراتژی موثر در این زمینه معرفی میشود که دانستن آنها در یک فرآیند تبلیغاتی لازم است:
استراتژی قبل و بعد
در این استراتژی باید به تفاوت زندگی، قبل از محصول مورد نظر و بعد از آن پرداخت؛ یعنی به مخاطبان نشان داد که زندگی بدون استفاده از این محصول چه مشکلاتی دارد و در مقابل با استفاده از آن، چه نکات مثبتی وارد زندگی آنها خواهد شد. با این روش، ارزش و اهمیت محصول مورد نظر بیشتر به چشم میآید و مخاطبان میتوانند تمایزی که استفاده از این محصول در زندگی آنها ایجاد میکند را ببینند.
استراتژی مشورت و توصیه
به مخاطبان خود گوشزد کنید که «ما میتوانیم به شما کمک کنیم»؛ در واقع این یک آگهی جانبی است که اعتماد بیشتر آنها را جلب خواهد کرد. با شناختن نیازهای مخاطبان و ویژگیهای اساسی محصول، میتوان یک تبلیغ جانبی با محتوای پند و مشورت ارائه کرد و از طریق آن، مخاطبان را به استفاده از محصول مورد نظر سوق داد. مثلا نیاز به کلسیم یک نیاز اساسی برای هر فردی است و میتوان برای تبلیغ محصولات لبنی یک برند، روی این نیاز تأکید کرد و با مشاوره و توصیه، مخاطبان را به اهمیت استفاده از لبنیات آگاه کرد.
استراتژی همدلی
توجه به روحیات مخاطبان و یافتن نقاط حساس آنها نیز میتواند نقش همدلی آنها را در ارائه یک آگهی تبلیغاتی پررنگ کند. در واقع درگیری احساسات مخاطبان از جمله مهمترین راهکارهای بازاریابی است که آنها را به اهداف مورد نظر شرکتها نزدیک میکند؛ مثلا برای تبلیغ یک مدرسه غیرانتفاعی، با نشان دادن فضای شاد و دوستانه کودکان، میتوان روحیه مخاطبان را برانگیخت؛ بهطوری که این همدلی، تحتالشعاع هزینههای بالای این مدرسه قرار نگیرد و مخاطبان بدون توجه به این هزینههای بالاتر، به سوی مدرسه فوق جذب شوند.
استراتژی اعتبار
رویکرد فوق اهرمی است که در جهت اثبات کیفیت محصولات ارائه میشود و بهنوعی یک گواهینامه محسوب میشود؛ بهعنوان مثال اگر یک بازیکن مشهور فوتبال، کفش برند نایک را بپوشد، اقدام فوق یک استراتژی اعتباربخش محسوب میشود که ناخودآگاه کیفیت و اعتبار این محصول را به مخاطبان گوشزد میکند.
از آنجایی که مصرفکنندگان به دنبال یک تأکید از سوی مراجع مهم و تاثیرگذار نسبت به محصولاتی که خریدای میکنند هستند، استفاده از این راهکار میتواند در پیشبرد اهداف فروش یک برند بسیار موثر مواقع شود.
استراتژی نمایش
یکی از مهمترین شگردهای تبلیغاتی، تبلیغات بصری است که از طریق آن میتوان کیفیت و اعتبار محصول مورد نظر را به مخاطبان نشان داد. بین اینکه تنها به بیان خصوصیات مثبت یک محصول بپردازیم و یا اینکه این خصوصیات را به مخاطبان نشان دهیم، تفاوت زیادی است و مطمئنا نشان دادن نکات مثبت محصول، تاثیر بیشتری را بر روی مخاطبان خواهد گذاشت.
استراتژی رقابت و مقایسه
در دنیای امروز که مصرفکنندگان جهانی با برندهای بیشمار و مشهور جهانی احاطه شدهاند، بازاریابان باید بتوانند مزیتهای محصول مورد نظر خود را نسبت به دیگر رقبا نشان دهند و بنابراین استفاده از استراتژی مقایسهای میتواند کمک قابل توجهی به این برندها داشته باشد. برای این منظور باید مزیتهای محصول مورد نظر را نسبت به دیگر محصولات رقیب شناسایی کرد و آنها را به مخاطبان نشان داد تا بتوانند در انتخاب محصول مذکور، به یک تصمیم قطعی و مطمئن برسند.
استراتژی منفی به مثبت
در این استراتژی، باورهای عمومی به چالش کشیده شده و سعی میشود یک درک منفی و خستهکننده از یک موضوع، تبدیل به یک عقیده مثبت نسبت به آن شود. از آنجایی که خاص بودن و متفاوت بودن یک استراتژی میتواند در تاثیرگذاری آن موثر واقع شود، راهکار مذکور نیز بهدلیل رویکرد متفاوتی که دارد، میتواند نظر مخاطبان را به خود جلب کند؛ مثلا شاید یک باور عمومی این باشد که ماشینهای بزرگ بهتر از انواع کوچکتر خود هستند و در مقابل یک برند معروف ماشین میتواند این ادعا را رد کرده و خلاف این را ثابت کند که ماشینهای کوچک، خصوصیات مثبت و برجسته زیادی دارد.