در اواخر دهه 1980 وقتی گروه کوچکی از محققان و دانشجویان MIT تصمیم گرفتند جنبههای جدیدی از رایانش را کشف کنند، فناوری پوشیدنی شکل گرفت. دیدگاه آنها بر اساس دو جنبه اصلی ایجاد شده بود:
زمانی که کامپیوترها دستگاههای رومیزی و حجیم بود و حتی حمل یک کامپیوتر به آسانی از یک مکان به مکان دیگر انجام نمیشد، آنها سیستمهایی را در نظر داشتند که بتوان هر زمان و در هر کجا، اعم از زمانی که در حال پیادهروی هستید، گلفبازی میکنید یا هنگام تعمیر هواپیما، در یک رستوران یا در اتوبوس، از آنها برای دسترسی به اطلاعات استفاده کرد.
مدتها قبل از اینکه حسگرهای ارزانقیمت راه خود را به سوی استفاده از دستگاههای مصرفکننده باز کند، محققان به دنبال روشهایی بودند تا سیستمهای آنها بتواند محیط اطراف را درک کند و با آنها آشنا شوند و موقعیت مکانی، شرایط و فعالیت کاربر را در قابلیتهای سیستم بگنجانند.
در اصل، تحقیقات بیشتر روی دستگاهها و پلتفرمها تمرکز داشت؛ زیرا فناوری در آن زمان آنقدرها بستر مناسبی نداشت. معمولا نتایجی که به دست میآمد راهاندازیهای پیچیده با بوردهای کامپیوتری، باتریهای بزرگ، ماژولهای حسگر حجیم و کابلهایی که روی تمام قسمتهای بدن کاربر قرار میگیرد، بود. در نتیجه، فناوری پوشیدنی با مفهوم سایبورگ درهم آمیخت. شرکتهایی که با انجمن علمی رایانش پوشیدنی همکاری میکردند، اغلب به دلایل تبلیغاتی این کار را انجام میدادند تا اینکه هدف ارائه محصول داشته باشند. جالب است که وقتی محققان رایانش پوشیدنی تصویر سایبورگی ایجاد میکردند، تمرکز کار آنها هرگز روی سختافزارهای عجیب نبود بلکه روی دو ستون اصلی تاکید داشتند که یکی قابلیت استفاده در هر زمان و هر کجا بود و دیگری توانایی سیستم برای درک و واکنش نسبت به دنیای واقعی. بنابراین در طول دو دهه اخیر، مقدار زیادی نوآوری در این زمینه ظهور پیدا کرد؛ از شیوههایی برای اشتقاق اطلاعات پیچیده از حسگرهای ساده و رابطهای کاربری نوآورانه گرفته تا مفاهیم اپلیکیشن. با این حال به دلیل اینکه اطلاعات کمی از تحقیقات درباره کامپیوترهای پوشیدنی به دست آمده است، این موضوع روی محصولات تاثیر چشمگیری نداشت. به لطف دو توسعه زیر، همه چیز به تغییر مربوط میشود:
سختافزار مورد نیاز برای اجرای بسیاری از ایدههای رایانش پوشیدنی در نهایت به جریان افتاده است. محرکهای اصلی آن نیز تلفنهای هوشمند است که قدرت رایانش را با قابلیت سنجش و ارتباطات پیشرفته ترکیب میکند. با این وجود، با ظهور حسگرها و لینکهای ارتباطاتی ارزان مانند بلوتوث، انرژی کمی که در بین حسگرهای بدن و دستگاههای تعاملی توزیع میشود، به یک امر عادی تبدیل شده است.به طور خلاصه در حال حاضر از یک سو فناوری و از سوی دیگر مصرفکننده، در یک کشمکش بر سر اپلیکیشنهای رایانش پوشیدنی قرار گرفتهاند. بنابراین زمان آن رسیده است تا از ثمره تحقیقات انجام شده در طول دهههای اخیر استفاده کنیم.