تمامی این دلایل درستاند. اما بهمنظور پیشگیری از حضور فناوریهای نو در فضای درمان کافی نیستند؛ اگر نگاه کوتاهی به مطب یک پزشک بیندازیم با ابزارها و روشهایی مواجه میشویم که ۳۰ سال پیش وجود نداشتند.
از سوی دیگر، کسبوکارهای سنتی به روشهای جدید به چشم آشوبگر و برهمزننده نظم نگاه میکنند و صاحبان کسبوکارهای نوپا ساختار موجود را ماشینی کند و بیبازده میانگارند که باید از نو ساخته شود.
اگر با این دو منطق وارد گفتوگو شوید، متقاعد خواهید شد که آنها دلایل خود را دارند. پس حق با کیست؟ به نظر نگارنده، راهکار تغییر صورتمسئله است. امکان گفتوگو با بدنه سنتی سامانه درمان فراهم نیست. آنها موضعی قوی دارند.
وقت گفتگو هم ندارند، انگیزهاش را هم. پس رو به سوی دوستان خود آوریم و این سؤال را مطرح کنیم: آیا حضور در فضای درمان را یک بازی میبینید، آن هم با تعریفی که Game Theory صورت داده است؟
آیا دنبال نقطه تعادل هستید، یعنی جایی که منافع طرفین در نظر گرفته شود؟
برداشت نگارنده این است که در بیشتر موارد پاسخ خیر است. متأسفانه کسبوکارهای نوپا نگاهی ستیزهجویانه به ساختارهای سنتی دارند. این مسئله در تضاد منافع و عدم تعامل ما ریشه دارد که موضوع این بحث نیست.
راهکار پیشنهادی چیست؟
با استفاده از این ده نکته نمیتوان همه مشکلات را حل کرد. اما میتوان در بسیاری از مراحل گشایشی حاصل کرد:
ذهنیت خود را نسبت به بازیگران فضای سنتی سلامت روشنتر کنیم. باور کنید منافع پزشک، بیمارستان، بیمه، آزمایشگاه، وزارت بهداشت، دانشگاه و الخ مختلف و گاه متضاد است.
با آنها گفتگو کنیم.
منافع آنها را دقیقاً بشناسیم.
شبکه خود را در میانشان گسترش دهیم تا با طیف بیشتری در ارتباط باشیم.
راهحل هر مشکلی مختص آن است. پس آن را بشناسیم و دنبال راهکار باشیم.
خود را جایگزین روشهای سنتی ندانیم. شاید اینطور باشد. اما احترام مسیری را که طی شده است نگه داریم.
حتماً از حضور پزشکان در تیم تصمیمسازی استفاده کنیم.
مراقبت شعارهای تبلیغاتیمان و معرفی خود به عنوان جایگزین باشیم.
به کاربران خود اطمینان بدهیم که ما ادامه یک سنت دیرین هستیم و نه طرحی نو درانداخته.
رسالت ما ایجاد ارزش در فضای کسبوکار و بهدنبال آن بهرهمندی مالی است. برای این منظور عملگرا باشیم.
متأسفانه به دلایل مختلفی چون «اهمیت بالای مسئله سلامت»، «تبلیغات یکسویه در جامعه» و «قصور بخش بسیار کوچکی از خانواده بزرگ درمان» در میان مردم جو منفی شدیدی علیه نظام درمان بهوجود آمده است. برای شکستن این جو کار درست استفاده از فرصتهای بزرگ است، نه ماهیگیری از آب گلآلود.