برای ایجاد کسبوکاری که نیاز به پایگاه کاربران دارد، باید هزینه و زمان فراوان صرف کرد.
بلال احمد، یک کارآفرین پاکستانی است که در رشته مدیریت بازرگانی تحصیلکرده، گرچه همواره علاقهمند به فعالیت در زمینه رایانه بوده.
این جوان کارآفرین پاکستانی بنیانگذار یک کسبوکار اینترنتی به نام QuickHaggle است که چندماه پس از راهاندازی ناگزیر از تعطیلکردن آن شد.
بلال درباره خودش و تجربه شکستی که داشته، میگوید: «من با اصرار پدرم تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی را شروع کردم. اما به دلیل علاقهای که به رایانه داشتم، در سال ۲۰۰۸ تصمیم گرفتم که وبلاگنویسی را به طور جدی دنبال کنم. نخستین وبلاگ خودم را به نام TechMaish راه انداختم که هنوز فعال است و در کنار آن به صورت آزادکار مشغول بودم و خدماتی در زمینه بهینهسازی وبسایتها و ایجاد برنامههای تبلیغاتی ارائه میکردم.»
بلال ادامه میدهد: «ایجاد QuickHaggle برای من یک رویا بود و میخواستم که یک شرکت موفق از دل آن بیرون بیاید، اما این کسبوکار آنگونه که من انتظار داشتم، پیش نرفت. به مدت یکسال روی این طرح کار کردم و تلاش زیادی به خرج دادم که موفق شود اما ناگزیر از خاتمه آن با ناکامی شدم.»
شرکت QuickHaggle یک شبکه اجتماعی از کاربرانی بود که مهارتهای حرفهای خود را به سایرین عرضه میکرد. به عنوان مثال، اگر فردی به طراح وبسایت نیاز داشت و یک طراح وبسایت در این شبکه به خدمات دیگری نیاز داشت، ارتباط بین آنها برقرار میشد. به این ترتیب هر دو طرف بدون پرداخت هزینهای از خدمات همدیگر استفاده میکردند.
این ارتباط چیزی شبیه به فضای کاری افراد آزادکار است، با این تفاوت که در فضای آزادکار، یک طرف خدمات خود را در قبال پول به دیگری عرضه میکند، اما الگوی کاری شرکت بلال بر این مبنا بود که هر فرد در قبال خدماتی که ارائه میدهد، به جای پول خدمات مورد نیاز خود را دریافت کند. درست شبیه به دادوستد کالا در روزگار قدیم.
بلال درباره نحوه شکلدادن و عرضه خدمات خود میگوید با استفاده از برخی ابزارهای موجود و استخدام یک آزادکار از طریق یک سایت اینترنتی، طرح مورد نظرش را پیاده کرده اما تاکید داشته که نیاز به یک نرمافزار منحصربهفرد دارد؛ با تغییراتی که برنامهنویس انجام داد، موفق شدند که محصولی مناسب را تهیه کنند.
از طرفی او فکر میکرد که به دلیل منحصربهفردبودن طرحش باید تبلیغات زیادی انجام دهد و سراغ تبلیغ در فیسبوک رفت. صرف نخستین ۵۰۰ دلار هزینه برای تبلیغ در فیسبوک ثمربخش بود و افرادی طرح او را مورد تقدیر قرار دادند. او همچنین از خدمات گوگل برای تبلیغ استفاده کرده و از برخی وبلاگها خواست که طرحش را به خوانندگان معرفی کنند.
اما با همه تشویقهایی که دریافت کرده و حمایتهایی که از او شد، موفق نشده بود که از طریق نرمافزارش حتی یک قرارداد ببندد و ناگزیر از متوقفکردن کار سایت شد.
بلال معتقد است که طرحش منحصربهفرد بوده، اما نیاز به تبلیغ گسترده داشته و این تبلیغات باید برای مدتی طولانی ادامه مییافت و او به همین دلیل کار را متوقف کرد.
او بیش از ۴هزار دلار برای وبسایت هزینه کرد اما هیچ قراردادی بسته نشد و ناامیدانه کار را تعطیل کرد.
از جمله کارهایی که بلال در سایتش انجام داده بود، اینکه، هر یک از طرفین پس از اتمام کار بتوانند به طرف مقابل رتبه کیفیت کار دهند و معتقد است این نیز یکی از دلایل شکست طرحش بوده.
گرچه سامانه رتبهبندی برای سایت او به خوبی کار میکرد اما معتقد است کاهش اعتماد بین طرفین باعث شکست میشود.
او همچنین بیاطلاعی از روند برنامهنویسی را هم یکی از مشکلات خودش برای اداره کسبوکار میداند و معتقد است اگر از ابزار دیگری برای ایجاد وبسایتش استفاده کردهبود، شاید مشکلات کمتری در اداره و نگهداریاش داشت.