اخبار استارتاپی

پیش‌بینی کنید!

رویدادها و مناسبت‌ها، این اتفاق‌های عجیب و غریب که سر راه ما قرار می‌گیرند و با ما از دنیای دوروبر صحبت می‌کنند، می‌توانند کلیدواژه‌ای خاص در دنیای تولیدمحتوا بسازند. باور کنیم یا نه، موضع‌گیری‌های ما نسبت به این رویدادها مخاطبی را به ما نزدیک می‌کند که زاویه نگاهی شبیه به ما دارد. نه آنکه تمام استراتژی تولیدمحتوا را با محوریت رویدادهای دوروبر برنامه‌ریزی کنیم و انتظار داشته باشیم تا مخاطب اصلی‌مان هم خودش ما را پیدا کند، یا آنکه کاملا بی‌توجه به رویدادها از کنار آنها بگذریم. اما بخشی از دارایی و ثروت محتوای ما در همین موضع‌گیری‌های عمومی نهفته است. آنچه که باعث می‌شود تا مخاطب از آگاهی ما نسبت به دنیای اطراف خوشحال شود و هرازگاه به چشم دوستش به ما نگاه کند و هم‌حسی به وجود آمده را تحسین کند. چنین حس و حالی به همین سادگی‌ها به دست نمی‌آید و باور کنیم یا نه، نیاز به برنامه‌ریزی دارد.

نمونه‌‌اش آنکه این روزها تهران با آلودگی هوا، خوزستان با ریزگردها و فارس با سیل دست و پنجه نرم می‌کنند. اگر بی‌توجه به آنها از کنار مسائل بگذریم، انگار در سیاره‌ای دیگر زندگی می‌کنیم و کمتر کسی به آدمی از سیاره دیگر اعتماد می‌کند. می‌توانیم رد و نشانی از دنیای پیرامون را در وب‌سایت و اینستاگرام بر جا بگذاریم. از اطراف بنویسیم بدون آنکه به دام خبرها بیفتیم و عکسی مناسب را با فضایی متناسب برای مخاطبی که ذهنش آمادگی دارد، منتشر کنیم. چه بهتر اگر که چنین اتفاقی به دنیای کاری ما نزدیک باشد. چه بهتر اگر نوشته‌های ما به زمینه‌ای حرفه‌ای که در آن فعالیت داریم، مرتبط باشد. اما گاهی اتفاق‌ها بزرگ‌تر از دنیای ما هستند و نسبتشان با حرفه ما چندان اهمیت ندارد. شبیه به روز ناخوشایندی که پلاسکو در آتش سوخت. با این تفاوت که اگر تشکیل اتاق فکر تولیدمحتوایی درباره آلودگی هوای تهران یک هفته به ما فرصت می‌دهد، وقتی از پلاسکو صحبت می‌کنیم زمان کمتری در اختیار داریم. باید بدانیم از چه چیزی صحبت می‌کنیم، بدانیم موضع ما نسبت به چنین اتفاقی چیست و از کنارش به سادگی نگذریم. البته تمام اینها به شرطی است که نخواهیم از تکرار مکررات صفحات دیگر یا خبرگزاری‌ها استفاده کنیم. نخواهیم عکس ساده را با متن مستقل منتشر کنیم و انتظار داشته باشیم از این محدوده سوء‌استفاده کنیم؛ چرا که بوی سوء‌استفاده، زودتر از بوی دود در دنیای مجازی می‌پیچد و آبروی ما چیزی نیست که به سادگی به دستش آورده باشیم.

در این میان، اتفاق‌هایی هستند که برای موضع‌گیری نسبت به آنها، زمان کافی و لازم در اختیار داریم به این شرط که از پیش مقدمات را فراهم کرده باشیم. نمونه‌اش مراسم اسکار و حضور نماینده پرهیاهوی ایران، «فروشنده» در جمع نامزدهای بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان. بیشتر از دو حالت که برای «فروشنده» متصور نیستیم؛ یا این فیلم مجسمه اسکار را می‌گیرد یا خیر، اگر ما برای هر دو حالت آمادگی داشته باشیم، اگر زودتر از رسیدن به روز موعود به آن فکر کرده باشیم و تصویرهای مرتبط را گوشه‌ای بگذاریم که چه بهتر، اما اگر همه چیز را برای روز آخر درنظر بگیریم و هر چه پیش آید خوش آید با آن برخورد کنیم، خودمان میزان تاثیرگذاری را به پایین‌ترین حد رسانده‌ایم. در اصول و قواعد نوشتن استراتژی چنین موقعیتی، می‌گویند خودتان را برای رویارویی با هر دو جنبه آماده کنید. آماده باشید تا «فروشنده» به اسکار برسد و آماده باشید تا «فروشنده» به اسکار نرسد، در هر دو حالت شما سوژه‌ای برای صحبت‌کردن دارید و ذهن مخاطب هم نسبت به چنین ماجرایی آماده است. شما صرفا باید به موضع خودتان نسبت به این اتفاق فکر کنید و برای نوشتن درباره‌اش برنامه‌ریزی داشته باشید. بی‌هوا اگر به سراغش بروید، ممکن است پایتان لیز بخورد و در صفحه اینستاگرام شما کسی عکس را جدی نگیرد. پس آهسته و پیوسته به اتفاقات فکر کنید و پیش از رسیدن به روز موعود درباره‌اش فکر کنید. لازم نیست اولین کسی باشید که این خبر را منتشر می‌کنید، که هزارهزار سایت خبری این کار را زودتر از شما انجام می‌دهند، اما می‌توانید عکسی را آماده کنید، شرح آن را بنویسید و گوشه‌ای بگذارید و برای هر دو موقعیت آماده باشید. این به‌روزبودن و برنامه‌ریزی به شما کمک می‌کند تا در روزی که تمام دنیای مجازی به دست خبرهای «فروشنده» است، حرفی برای گفتن داشته باشید.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *