طبق آمارهای ارائهشده از طرف مرکز آمار، ایرانیان بهطور متوسط سالانه تا شش و نیم میلیون نفرسفر انجام میدهند که البته بخش زیادی از آن زیارتی، درمانی و تجاری محسوب میشود و تنها یکونیم میلیون نفر گردشگر ایرانی سفر به معنای تفریحی و واقعیاش را انجام میدهند.
اما در هر صورت همین تعداد افرادی که محل زندگی خود را به مقصدی ترک میکنند، به خدماتی نیاز دارند و حتی اگر گردشگران خارجی را در این محاسبات دخیل نکنیم، با بازار قابل توجهی مواجه هستیم. اما آیتی چه کمکی به این حوزه میتواند بکند؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است مثالی بزنم. شرکت ایربیانبی، موفقترین استارتاپ گردشگری در دنیا محسوب میشود.
تنها در پاریس که از بالغترین اکوسیستمهای گردشگری دنیا محسوب میشود و بیشترین آمار گردشگران در میان شهرهای دنیا را به خود اختصاص داده است، وقتی ایربیانبی در سال 2011 ظهور کرد، تنها در مدت یک سال موجب شد که گردشگران این شهر مدت اقامتشان را از سهونیم روز به پنجونیم روز افزایش دهند.
همچنین هزینه روزانهای که در پاریس خرج میکردند هم از 850دلار به 1050دلار افزایش یافت. چون تجربه متفاوت و لذتبخشی از سفر را برای گردشگران فراهم کرده بود. قبل از ایربیانبی شیوههای دیگری برای اقامت بود که معمولترینش هتل بود و نمونههای جدیدش اقامتهای رایگان مانند کُچسرفینگ رواج داشت.
اما ایربیانبی این شیوه را رواج داد که گردشگران در خانه افراد دیگر مستقر میشوند و خدمات نزدیک به خدمات هتل را دریافت میکنند و پول کمتری خرج کنند. حتی بسیاری از میزبانان خدمات اضافهتری هم به گردشگران یا در واقع مهمانان خود ارائه میکنند.
مثلا مهمان را به مکانهای دیدنی نیز میبرند و به نوعی نقش راهنمای سفر را برای او بازی میکنند. در ایران جای چنین استارتاپهایی خالی است؛ یعنی استارتاپهایی که مهمانان را به میزبانان وصل کند، فضایی ایجاد کنند که گردشگران به آن به چشم فضایی قابل اعتماد و بینالمللی نگاه کنند.
همچنین استارتاپی که روی چنین زمینهای راهاندازی میشود میتواند دیدنیهای ناشناخته را به گردشگران معرفی کند که این کار مستلزم شناخت مناطق مختلف ایران است. البته حتی میتوان روی منطقه خاصی هم سرمایهگذاری کرد.
الان از بندر چابهار در سیستان و بلوچستان تا بندر امامخمینی در خوزستان، فرهنگ مردم بیش از 5 بار عوض میشود؛ هر چند زبان، پوشش، موسیقی، غذا، مکانهای تاریخی و دیدنیهای طبیعی این مناطق را کمتر کسی میشناسد اما با شناسایی این مکانها و دستهبندیشان در یک اپلیکیشن میتوان خدمات ویژهای برای گردشگران در نظر گرفت و مدت اقامتشان را افزایش داد.
- 30 میلیون تومان کفاف نمیدهد
همه اینها جاذبه است؛ جاذبههایی که کمتر ثبت شدهاند و کمتر کسی با آنها آشنایی دارد. در حال حاضر افرادی که وارد حوزه گردشگری میشوند و میخواهند در این زمینه استارتاپ راهاندازی کنند، بیشتر به سراغ بلیتفروشی رفتهاند. در حالی که بخشهای خالیمانده بسیاری در این زمینه وجود دارد.
ما به سراغ طبیعتگردی رفتیم که یکی از شاخههای پرطرفدار گردشگری محسوب میشود. البته باید به این مسئله اشاره کنم که در حوزه گردشگری به منابع مالی قابل توجهی نسبت به راهاندازی استارتاپ در سایر حوزهها نیاز است. مثلا خود تولید محتوا بسیار هزینهبر است.
همچنین سوددهی در این زمینه طی مدت زمان طولانیتری بهدست میآید. سرمایهگذاران ایرانی به اصطلاح کمطاقت هستند و میخواهند هر چه زودتر به سوددهی برسند. به همین دلیل بیشتر به سراغ حمایت از استارتاپهایی میروند که مثلا فروش کالا را در بطن فعالیت خود قرار دادهاند.
در حال حاضر در مراکز شتابدهنده ایران 25 تا 30میلیون تومان کمک مالی به استارتاپها میشود که این میزان ممکن است در مورد استارتاپهای حوزه فروش کالا نتیجه بدهد اما در مورد تولید محتوای چندرسانهای اعم از تهیه متن، فیلم، عکس و… مبلغ بسیار اندکی به شمار میرود.
بنابراین سرمایهگذاران باید نگاه ویژهتر و البته بلندمدتتری نسبت به کسبوکارهای حوزه گردشگری داشته باشند. این حوزه نابالغ است و هنوز استارتاپ بزرگی در این زمینه شکل نگرفته بنابراین راههای نرفته زیادی وجود دارد و تجربه اندکی اندوخته شده.
مثلا در حوزه فروش کالا، دیجیکالا خاک این حوزه را خورده و سالها در این زمینه فعالیت کرده به همین دلیل به نوعی جادهصافکن سایر استارتاپها شده و دیگران از تجربیات دیجیکالا برای موفقیت استفاده میکنند. اما در حوزه گردشگری هنوز کار بزرگی صورت نگرفته و حوزهای بکر است که تجربه زیادی در آن نداریم.
به همین دلیل صبر و تحمل و میزان سرمایه اولیه که سرمایهگذاران برای این حوزه در نظر میگیرند، باید بیشتر از حوزههای دیگر باشد. همچنین باید به این نکته اشاره کنم که بیش از 90درصد از کسبوکارهای آنلاین یا استارتاپهای حوزه گردشگری، بهعنوان واسطه عمل میکنند؛
یعنی نیازی به انبار کالا و تجمیع مواد اولیه ندارند. مثلا استارتاپی بهعنوان واسطه برای در اختیارنهادن اتومبیل به گردشگران عمل میکند که این کار را با تعامل با مردم محلی در منطقه خاص یا بنگاهی مشخص انجام میدهد.
- پیک سفر سازماندهی شود
در نهایت اینکه یکی از مشکلات حوزه گردشگری ایران که میتواند مانعی برای رونق سفر و درآمدزایی باشد، عدم زمانبندی درست فصول سفر در ایران است. مثلا 15روز نوروز بهعنوان طولانیترین دوره سفر در ایران به شمار میرود که همه میتوانند از آن استفاده کنند.
اما برای رونق گردشگری در همه فصول سال میتوانم به اندونزی اشاره کنم. این کشور تعطیلات جالب توجهی برای مشاغل مختلف در نظر گرفته است. مثلا معلمان تعطیلات ویژه خود را دارند، مهندسان همینطور و…
این پخش بودن تعطیلات و ایجاد فرصتهای متنوع برای سفر و گردشگری، صنعت توریسم این کشور را به یکباره زنده کرده و رونق بسیاری به آن بخشیده چون سفر را بیشتر کردهاند و وقتی سفر بیشتر شود، زیرساختهای بیشتری ساخته میشود، گردشگری داخلی رونق میگیرد و وقتی گردشگری داخلی شکل بگیرد و به نوعی به بلوغ برسد، میتوان به جذب گردشگر خارجی نیز امیدوار بود چون گردشگر خارجی به مناطقی سفر میکند که گردشگری در آن شکل گرفته و به بلوغ رسیده باشد.