اخبار استارتاپی

مینی‌آمازون کانادایی زیادی مغرور شده بود!

ماه فوریه‌ سال جاری، بزرگ‌ترین سایت خریدوفروش آنلاین کانادا، با اعلام ورشکستگی خود دنیای کسب‌وکار این کشور را شگفت‌زده کرد. شاپ‌کا، باوجود همه‌ تلاش‌های هیات‌مدیره‌‌ این شرکت، نتوانست برای مشکلات نقدینگی خود راه‌حلی پیدا کند و با سرمایه‌گذاران نیز که خواهان بازنویسی  توافقنامه سهامداران، کاهش اختیارات مدیران و تغییراتی در مدل کسب‌وکار شرکت بودند، به توافق نرسید.

  • ایده‌‌ اولیه و تأسیس شرکت

درو گرین و ترور نیوئل دوستان دوران کودکی بودند که پس از اتمام دبیرستان، راهشان از هم جدا شد. گرین تحصیلاتش را در رشته‌‌ حرکت‌شناسی و كینزیولوژی ادامه داد و نیوئل رشته‌‌ مدیریت بازرگانی را انتخاب کرد. گرین در دوره‌‌ فروپاشیدن حباب دات‌کام، به نیویورک و سپس شیکاگو نقل‌مکان کرد و تا سال 2005، به‌عنوان معاون ارشد یک وب‌سایت مقایسه و خرید اینترنتی آمریکایی به نام Shop.com مشغول به کار بود. در همین زمان نیوئل در سرویس‌های معتبر و حرفه‌ای مدیریت و استراتژی محصولات کار می‌کرد.

در این دوران، گرین که متوجه شده بود بازار تجارت الکترونیک کانادا فاقد رهبر قدرتمندی مثل آمازون است، به فکر افتاد از این فرصت استفاده کند و کسب‌وکاری راه‌ بیندازد ‌‌که صنعت تجارت آنلاین کانادا را متحول کند. از طرف دیگر نیوئل هم طرح‌هایی برای وفاداری و سیستم‌های پاداش‌دهی مشتریان در سر داشت. گرین، در سال 2011 با دوست قدیمی‌اش تماس گرفت و ایده‌‌ خود را مطرح کرد، چراکه فکر می‌کرد تخصص‌های آن دو مکمل یکدیگر است و مشارکت آنها در عمل، نتیجه‌ فوق‌العاده‌ای خواهد داشت. یک سال بعد، گرین و نیوئل کار روزانه‌ خود را ترک و استارتاپ شاپ‌کا را تأسیس کردند. گرین به‌عنوان بزرگ‌ترین سهامدار شرکت، سمت مدیرعامل شاپ‌کا را به عهده گرفت و نیوئل رئیس هیات‌مدیره شد. استارتاپ شاپ‌کا در جولای 2012 و با سرمایه‌ 27.4 میلیون دلار که بخش عمده‌‌ آن را شرکت‌های سرمایه‌گذاری توراستار و ارتباطات اسلایت تأمین کرده بودند، کار خود را آغاز کرد.

  •  مدل کسب‌وکار

فرهنگ‌سازمانی آنها، با کار زیاد و سختکوشی تعریف می‌شد. کارمندانی که از ابتدای تأسیس شرکت استخدام‌شده بودند از ساعت 8 صبح تا 10 شب کار می‌کردند. گرین به‌عنوان یک رهبر کاریزماتیک، با بازاریابان و تجار روابط مؤثری را پایه‌گذاری و قراردادهای مهم را امضا می‌کرد. نیوئل نیز برنامه‌های پشت‌صحنه‌‌ شرکت را سازماندهی می‌کرد.

شاپ‌کا به‌عنوان اولین بازیگر مطرح این بازار، نه انباری برای ذخیره‌ کالاها داشت و نه ارسال محصولات را به عهده گرفته بود. این شرکت، نقش واسطه‌‌ میان فروشندگان و خریداران را ایفا می‌کرد. خرده‌فروشان، برندها و توزیع‌کنندگان، نام خود را در این وب‌سایت ثبت می‌کردند و لیست محصولاتشان را به شاپ‌کا ارائه می‌دادند. به‌علاوه، مسئولیت ارسال محصولات نیز با خود تولیدکنندگان بود. شاپ‌کا سفارش مشتریان را دریافت و به فروشندگان منتقل می‌کرد و روی این معاملات نظارت و مدیریت داشت. طبیعتا‌ درآمدزایی شرکت از پورسانت تبادلات حاصل می‌شد.

  •  دوران رشد

یک سال بعد، شاپ‌کا با 400 خرده‌فروشی قرارداد بسته بود و اقلام مورد نیازش را از4 هزار برند که نام‌های مشهوری نظیر سونی، سامسونگ و فیلا در میان آنها دیده می‌شد، تهیه می‌کرد. مزیت شاپ‌کا این بود که محصولات مختلفی را که مشتریان از سایت‌های مختلفی تهیه می‌کردند، در یک مجموعه در اختیار آنها قرار می‌داد. در مرحله‌‌ بعد، زمان مقیاس‌دهی کسب‌وکار فرارسیده بود و مؤسسان و مدیران، برای توسعه‌ کسب‌وکار خود به بودجه نیاز داشتند. مدل کسب‌وکار آنها می‌توانست هزینه‌های عملیاتی را کاهش دهد، ولی هنوز حاشیه‌‌ سود بسیار پایین بود. برای سودآوری بالا، تنها یک راه وجود داشت؛ اینکه به هر روش ممکن، همه‌چیز را به همه‌‌ مردم بفروشند و به‌نوعی وفاداری مشتریان زیادی را به دست آورند.

شاپ‌کا برای جذب وفاداری مشتریان، از استراتژی‌های بازاریابی جدیدی استفاده کرد. کد تخفیف بلیت بازی‌های قاره‌ای بسکتبال، اهدای اشتراک یکساله با امتیازات ویژه و قرعه‌کشی‌های بزرگ، برخی از این تاکتیک‌ها بودند. در سال 2013، شاپ‌کا 13 میلیون دلار معادل 60 درصد درآمد سالیانه‌ خود را برای بازاریابی هزینه کرد. ماه نوامبر همان سال، این شرکت اولین روز میلیون دلاری خود را جشن گرفت؛ یعنی درآمد حاصل از فروش آن طی 24 ساعت به بالای یک‌میلیون دلار رسید. در آغاز سال 2014، استارتاپ شاپ‌کا 250میلیون دلار ارزش‌گذاری شد.

  •  شروع تنش‌ها

مشکلات داخلی شرکت از جایی شروع شد که گرین هزینه‌های شخصی خود را با پول شرکت پرداخت می‌کرد. درحالی‌که کمیته‌ای برای بررسی تخلفات او تشکیل‌شده بود، سرمایه‌گذاران در مورد استراتژی‌های عملیاتی با یکدیگر اختلاف پیدا کردند. برخی از آنها می‌خواستند به‌جای تمرکز بر مقیاس‌پذیری و رشد شرکت، سودآوری بیشتری داشته باشند. گرین معتقد بود شرکت او یک مینی‌آمازون است و مهم نیست که در برخی معاملات ضرر کنند، چراکه رشد آتی شرکت سود بسیار بیشتری به همراه می‌آورد. با بالا گرفتن اختلافات بر سر موضوع رشد و سودآوری، گرین با دریافت 20 میلیون دلار از مقام خود کناره‌گیری کرد.

با کنار رفتن مؤسس و مدیرعامل شاپ‌کا، تغییرات عمده‌ای در مدل کسب‌وکار این شرکت به وجود آمد. با تصمیم جیمی هاگارتی، مدیرعامل جدید، شرکت مسئولیت ارسال خدمات را به عهده گرفت و محصولات بسیار بیشتری را پوشش داد. به‌علاوه، حجم بازاریابی نیز گسترش پیدا کرد. درحالی‌که در آغاز سال 2015 شاپ‌کا به بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی کانادا تبدیل‌شده بود، هزینه‌‌ دریافت و ارسال اجناس آمریکایی به حدی بالا بود که نرخ سود خالص شرکت را با بحران جدی مواجه کرده بود.

  •  ادامه‌ مشکلات و سقوط شرکت

کشمکش بین سرمایه‌گذاران و مدیران شرکت ادامه داشت. ازآنجاکه هیچ طرح قانع‌کننده‌ای برای کاهش هزینه‌ها وجود نداشت، مدیرعامل تصمیم گرفت فعالیت شرکت را به مبادلات اجناس کانادایی محدود کند و قیمت‌ها را افزایش دهد. در این زمان رقیبان بزرگ شاپ‌کا در بازار تجارت الکترونیک، یعنی کمپانی‌های والمارت و تایر، برای گرفتن سهم بیشتری از این بازار تلاش می‌کردند و نفوذ  آمازون نیز در کاناد افزایش پیدا کرده بود. شاپ‌کا هنوز نتوانسته بود به سودآوری مقبولی دست پیدا کند و هیات مدیره با پیشنهاد ترور نیوئل، جیمی هاگارتی را کنار گذاشت.  آنتونی چوالا، مدیرعامل جدید که پیش از این مدیر یکی از زیرمجموعه‌های آمازون بود، بودجه‌ بازاریابی را به‌شدت کاهش داد و نیمی از کارکنان شرکت را تعدیل کرد. او به تیم خود دستور داد به‌جای اینکه سعی کنند همه چیز را به همه بفروشند، روی دسته‌بندی محصولات پلتفرم این شرکت تمرکز کنند و اجناسی را که مخاطبان بیشتری داشتند، برای ادامه ‌فروش انتخاب کنند.

تلاش‌های چوالا تا حدودی نظم و آرامش را به شرکت بازگرداند، ولی حالا شرکت از رقبای خود به‌شدت عقب‌افتاده بود. مشتریان معتقد بودند که شاپ‌کا، کالاها را به قیمت بسیار بالاتری نسبت به بازار عادی عرضه می‌کند. آنها می‌پرسیدند چرا باید کالایی را آنلاین سفارش دهند درحالی‌که می‌توانند آن را از هر بازار دیگری، بسیار ارزان‌تر تهیه کنند؟  مردم همچنین از بخش خدمات مشتریان شرکت ناراضی بودند و در رسانه‌های مختلف شاپ‌کا را به باد انتقاد می‌گرفتند.

در پایان سال 2016، مشکلات نقدینگی شرکت، اختلاف‌نظر بین سرمایه‌گذاران و مدیران و عدم سازگاری در استراتژی‌های مدیران، شاپ‌کا را به مرز سقوط رسانده بود. 2 ماه بعد، این شرکت رسما اعلام ورشکستگی کرد و سهامداران حق مالکیت خود را به تنها خریدار بالقوه‌ موجود، یعنی کمپانی ترنسفورمیشنال، واگذار کردند.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *