همه ما پستها و مقالات زیادی در مورد فواید شکست و یادگیری از آنها خواندهایم. اهمیت تجربه شکست در دنیای کسبوکار امروز، باعث شده مطرحترین آکادمیهای مدیریتی جهان، در سطوح آموزش عالی این بحث را بهصورت مطالعات موردی تدریس کنند. اما در این گزارش میخواهیم جدای از مباحث تئوریک، نگاهی به شکستهای واقعی افرادی داشته باشیم که حالا کارآفرینان موفقی هستند.
- هیتن شا، همبنیانگذار کیس متریک (Hiten Shah)
من و همبنیانگذارم یکمیلیون دلار خرج یک شرکت هاستینگ وب کردیم که هیچوقت راهاندازی نشد. ما دو انسان کمالگرا بودیم که میخواستیم بهترین محصول را بسازیم؛ بدون اینکه حتی بدانیم مشتریانمان به چه چیزهایی اهمیت میدهند.
حالا یاد گرفتهایم که هوشمندانه خرج کنیم و روی خشنودی مشتریانمان متمرکز باشیم.
- رابین چیس، همبنیانگذار زیپکار (Robin Chase)
دومین شرکت من یعنی گولوکو، یک وبسایت اشتراکگذاری اجتماعی بود. قبل از اینکه به مشتریان هدف فکر کنم و با آنها ارتباط داشته باشم، پول بسیار زیادی را صرف طراحی سايت و نرمافزار مذکور کردم.
نتیجه کار یک شکست تمامعیار بود. آنچه یاد گرفتم این بود که همیشه اولین حدسیات و فرضیاتم را اجرایی نکنم.
- رند فیشکین، همبنیانگذار اینباند ارگان (Rand Fishkin)
یکی از بزرگترین اشتباهات ما در مز، این بود که بارها و بارها پروژههای «بیگبنگ» مفصلی را شروع کردیم که هرکدام، به مدتزمانی بسیار طولانی برای توسعه و نتیجهبخشی نیاز داشتند.
ماهها میگذشت و هیچ پیشرفتی مشاهده نمیشد. مثلا طرحی را پایان سال 2011 شروع کردیم که قرار بود جولای 2012 آنرا تحویل بدهیم و تا سپتامبر 2013، هنوز تمام نشده بود.
در دنیای استارتاپها، اینکه شما برای یک طرح بودجهای دریافت کنید و یکسال پس از تاریخ سررسید آن هنوز بهجایی نرسیده باشید، یعنی مصداق فاجعه هستید!
لطفا شما این اشتباه را تکرار نکنید. برای پیشرفت کارهایتان برنامه داشته باشید و از تیمتان بخواهید برای وظایفش پاسخگو باشد.
- لئو لاپورت، بنیانگذار توییت نتورک (Leo Laporte)
بزرگترین اشتباه من این بود که میخواستم همه کارها را خودم به عهده بگیرم. بهعنوان یک بنیانگذار فکر میکردم همهچیز را در مورد مدیا، محتوا و تکنولوژی موردنیاز برای دسترسی به مخاطبان میدانم. اما واقعیت این بود که من از اصول بقای یک کسبوکار، یعنی بازاریابی، تبلیغات و منابع انسانی هیچچیز نمیدانستم.
پس از چند سال رشد شرکت متوقف شد و من عوامل شرکت را مقصر میدانستم.
اشتباهم را بعدها متوجه شدم؛ زمانیکه با یک شریک تجاری قرارداد بستم و بسیاری از کارها را به او محول کردم. اوایل فکر میکردم این تصمیم بدان معنی است که شرکتم را به او تسلیم کردهام، ولی این بهترین تصمیمی بود که کسبوکارمان را از یک سقوط ناگوار نجات داد.
- تیم فریس، نویسنده نیویورکتایمز (Tim Ferriss)
بسیاری از پروژهها جالب به نظر میرسند، ولی تا زمانیکه 100 درصد ذهنتان را مشغول نکرده یا ضرورتشان اثبات نشده، آنها را در تقویم کاری خود نگنجانید. این اشتباهی بود که من در ابتدای کارم مرتکب میشدم. کارهای زیادی را بدون اولویتبندی در برنامهام قرار میدادم که باعث میشد انرژی زیادی از دست بدهم و بهمرور علاقهام را هم نسبت به آنها از دست بدهم. پرکردن تقویم کاری از طرحهای صرفا جالب، شما را به جایی میرساند که 10سال بعد متوجه میشوید هیچ کار مهمی انجام ندادهاید.
- نیل پاتل،هم بنیانگذار کیس متریک (Neil Patel)
یکی از بزرگترین درسهایی که یاد گرفتهام، این است که خودم را همزمان به کارهای مختلف مشغول نکنم. من هم مثل بسیاری از کارآفرینان، عاشق این بودم که در تمام بخشها و جزئیات کسبوکار حضور داشته باشم. زمانی که یاد گرفتم هر بار روی یک موضوع متمرکز شوم، هم دقت و صحت پروسهها بیشتر شد و هم کسبوکارم رشد بهتری پیدا کرد.