اخبار استارتاپی

طلوع آفتاب در سرزمین سیرک‌ها

در چنین بازار کم‌رمق و بی‌جانی که امیدی به آینده آن نبود، یک آکروبات‌کار، با هزاران امید سیرک جدیدی را تاسیس کرد که اقیانوس آبی از تقاضا برای دیدن آن شکل گرفت. اما چگونه؟

دو استاد از دانشگاهی در فرانسه که روی سیرک آفتاب مطالعه کرده‌اند، پاسخ را در اینطورخلاصه کرده‌اند؛ نوآوری در ارزش.

موسس سیرک آفتاب، قبل از راه‌اندازی سیرک خود، یک آکروبات‌باز بود و به همین دلیل بازار سیرک را به خوبی می‌شناخت. یعنی با ارزش‌های حاکم بر بازار سیرک آشنا بود. او می‌دانست که آکروبات‌بازی همچنان برای مشتریان جذاب است‌ اما از آن جذاب‌تر، چادر سیرک است که بسیاری از افراد جامعه با آن خاطره دارند و یک حس عاطفی قوی بین جامعه و چادر سیرک برقرار است.

او همچنین فهمیده بود که قیمت برای مشتریان بسیار مهم است و از طرف دیگر متوجه شده بود که با آمدن سالن‌های حرفه‌ای تئاتر و سینما، مشتریان تجربه جدیدی از صندلی‌های سالن‌های نمایش به دست آورده‌اند و چوبی و خشک بودن صندلی‌های سیرک خیلی بیشتر از قبل به چشمشان می‌آید.  از طرف دیگر با رشد رسانه‌های ارتباط جمعی، معدل تعلقات فرهنگی-هنری جامعه ‌افزایش پیدا کرده و این یعنی خیلی از نمایش‌هایی که در سیرک‌ها ارائه می‌شود، از نگاه جامعه به نمایش‌هایی سطحی و حتی مبتذل تبدیل شده‌اند. او این موضوع را زمانی فهمید که طول صف‌های خرید بلیت تئاتر‌ها و کنسرت‌های موسیقی را رو به افزایش می‌دید. گای لالی برت(موسس سیرک آفتاب)، با این اطلاعات، نقشه‌ای از جغرافیای ارزشی مشتریان به دست آورده بود که به او می‌گفت مرزهای تئاتر و نمایش‌های‌ فاخر و کنسرت‌های موسیقی به سرعت رو به گسترش است و از جغرافیای ارزش سیرک در ذهن مشتریان تنها یک چادر با‌شکوه باقی مانده است. به عبارت بهتر، سیرک در نظر جامعه یک نوآوری به حساب نمی‌آمد و نمایش‌های آن دیگر ارزشی برای جامعه نداشت. در نتیجه، ایده‌ای در ذهنش جرقه زد و آن اختراع دوباره سیرک بود؛ سیرکی که این بار برای ارزش‌های جامعه امروز اختراع می‌شد و یک نوآوری در ارزش‌های جامعه امروزی به حساب می‌آمد که حاضر بودند برای دیدن آن نوآوری پول بپردازند. پس با فهرستی از ارزش‌های جدید جامعه، سیرک خود را با نام آفتاب اختراع کرد؛ سیرکی که از گذشتگان خود تنها چادر باشکوهش را حفظ کرد و نمایش‌هایش را با الهام  از تئاتر‌های فاخر وکنسرت‌های موسیقی فاخر، از سطحی‌بودن نجات داد. همچنین به جای صندلی‌های خشک و چوبی مرسوم در سیرک‌ها از صندلی‌های راحت سالن‌های نمایش تئاتر و سینما استفاده کرد‌ و قیمت بلیت را با کف قیمت بلیت تئاتر‌های فاخری که مردم برای خرید آن حاضر بودند صف بکشند تنظیم کرد. به عبارت بهتر، سیرک آفتاب، چارچوب حاکم بر ذهن بازار را شکست‌ و به صورتی نوآورانه نه‌تنها کیفیت را بالابرد بلکه قیمت را هم کاهش داد. «کیفیت» و «قیمت» چشم مشتری است و عقل مشتری به چشمانش است. وقتی مشتریان سیرک آفتاب، کیفیت بالای نمایش‌ها را با قیمتی منصفانه دیدند، اقیانوسی از صف برای خریدن بلیت آن شکل دادند. حال سوال اینجاست که چه ارزش‌هایی در جامعه ایرانی نخ‌نما شده‌اند و چگونه می‌توانیم این ارزش‌ها را تشخیص دهیم تا با نوآوری در آن اقیانوسی آبی از تقاضا برای استارتاپ خود خلق کنیم؟

 

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *