استارتاپ‌های ایرانی

3 سال تجربه، کماکان کارآموز

روایتی از آنچه رهنما کالج در 3 سال از سر گذراند تا امروز

رهنما کالج
از پاییز 95 تا امروز، رهنما کالج بیش از ۱۲ دوره‌‌ کارآموزی عملی رایگان در رشته‌های برنامه‌نویسی، طراحی رابط و تجربه‌‌ کاربری، بازاریابی دیجیتال و یادگیری ماشین برگزار کرده است.

شاید خوب باشد قبل از خواندن این گزارش، یک داستان کوتاه تعریف کنیم از اینکه چه شد و چطور شد که تصمیم گرفتیم کمر همت ببندیم و رهنماکالجی بسازیم تا آنجا آستین بالا بزنیم به تربیت‌کردن کارآموز. راستش از همان روز اول اسمش «رهنماکالج» نبود. اصلا اسمی نداشت.

حتی نمی‌دانستیم دقیقا قرار است چی از آب دربیاید تا اسم برایش انتخاب کنیم. فقط یک جای خالی بزرگ بود که بدجور به چشم می‌آمد و ما نمی‌دانستیم باید چطوری درست پرش کنیم. کاری که آن زمان در واحد منابع انسانی سخت مشغولش بودیم، استخدام بود و توسعه‌‌ تیم‌ها.

مصاحبه‌ پشت مصاحبه. می‌خواستیم تواناترین و باانگیزه‌ترین نیروهای بازار را استخدام کنیم و امیدوار بودیم که این نیروها بتوانند یک تکان اساسی به کسب‌و‌کارمان بدهند و در رسیدن به هدف کمک‌مان کنند.

هربار که از اتاق مصاحبه ناامید و آشفته بیرون می‌آمدیم و می‌دیدیم هرچه بیشتر می‌جوییم، تهی‌دست‌تر برمی‌گردیم، از خودمان می‌پرسیدیم «پس کسانی که ما دنبال‌شان می‌گردیم کجا هستند؟» ما در جستجوی کسانی بودیم که مهارت و تجربه‌‌ کافی داشته باشند و بتوانند حل مسئله کنند، روحیه‌‌ همکاری و جسارت نوآوری در وجودشان موج بزند و دنبال عافیت‌طلبی نباشند.

می‌خواستیم کسانی را دور خودمان جمع کنیم که هم کاردرست باشند هم تشنه‌ بهتر شدن. مشکل درست همین‌جا بود؛ کار‌درست‌های باتجربه مشغول کار بودند و کمتر حاضر می‌شدند از دایره‌‌ امن پیرامون‌شان قدم بیرون بگذارند و بااستعدادهای سرشار از انگیزه، تازه از دانشگاه بیرون آمده بودند، هنوز عرق‌شان خشک نشده بود و از کار و بار صنعت بی‌خبر بودند.

نتیجه‌ مشکل بزرگ

این اولین تلنگری بود که ما را متوجه کرد باید دست از جستجو‌کردن و مصاحبه‌‌های پی‌در‌پی برداریم و بنشینیم فکر کنیم ببینیم چه داریم و دقیقا چه می‌خواهیم. توی همین فکر کردن‌ها و شور و مشورت‌ها بود که متوجه شدیم منبع نیروهای توانا، یافت‌شدنی نیست و باید آن را خودمان پرورش دهیم.

این ایده‌ خام را برداشتیم بردیم پیش چند نفر اهل فن، آنقدر ورزش دادیم و از زوایای مختلف بررسی‌اش کردیم که شد یک دوره‌ کارآموزی چندماهه. اینجا که رسیدیم، دیدیم دیگر کارمان دارد جدی می‌شود و باید واقعا برایش دنبال اسم باشیم.

دور هم جمع شدیم، فکرمان را روی هم ریختیم و مدام خودمان را سوال جواب کردیم ببینیم چه می‌خواهیم؟ هدف‌مان چیست؟ قرار است چه کسانی بیایند وارد این دوره‌ای که هنوز نمی‌دانیم چه شکلی است، بشوند؟ چه چیزهایی می‌خواهیم یادشان بدهیم؟ بعدش چه می‌شود؟

سوال‌ها را دانه‌دانه جواب می‌دادیم و مدام به لیست اسم‌هایی که روی کاغذ می‌نوشتیم اضافه می‌شد. از بین صد اسم و شاید بیشتر که اغلب‌شان ربطی به «پیشه» و «آموزش» و «فن» و «شغل» و «یادگیری» داشتند رسیدیم به «رهنما کالج» .

جلوتر که رفتیم دیدیم اسمی که آن اوایل برایمان ناآشنا بود و گاهی حتی پس و پیش صدایش می‌زدیم، هر روز دارد بیشتر جای خودش را توی بازار کار و دانشگاه و مدرسه‌ها و خانه‌ها باز می‌کند؛ و طوری شده که گاهی افراد یادشان می‌رود رهنماکالج پروژه‌ای بوده در دل واحدمنابع انسانی شرکت رهنما.

حالا برای خودش هویت مستقلی به هم زده و حتی اگر ما نباشیم، راه خودش را پیدا کرده و به مسیرش ادامه می‌دهد. راستش را بخواهید حالا که بیشتر از 3 سال از آن روز می‌گذرد، چندین بار دیگر سوال‌های آن بالا را از خودمان پرسیده‌ایم و برایش از چند منظر، پاسخ‌ نوشته‌ایم.

بارها و بارها جواب‌های قبلی را چکش‌کاری کرده‌‌ایم تا رسیده‌ایم به امروز. می‌خواهیم این را بگوییم که رهنماکالج نتیجه‌‌ برخورد با یک مشکل بزرگ در منابع انسانی بود که وقتی بیشتر کند‌و‌کاو کردیم، دیدیم سر‌رشته‌اش از بازار کار عقب‌تر می‌رود، می‌رسد به دانشگاه و باز خیلی عقب‌تر از آن، سر از فرهنگ مدرسه‌ها و باورهای تربیتی خانواده‌ها در می‌آورد.

هنوز هم فکر می‌کنیم سوالات زیادی هست که باید از خودمان بپرسیم. 3 سال گذشته و ما کماکان کارآموزهای رهنما کالج محسوب می‌شویم. می‌خواهیم توی این گزارش داستان این 3 سالی را تعریف کنیم که برایمان سرشار از یادگیری و فراز و نشیب بود و اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم باید بگوییم که فرازها و خوشی‌هایش بیشتر هم بود.

سال اول‌

۱. من یک توسعه دهنده هستم!

۲. من یک طراح رابط و تجربه‌ کاربری هستم!

شرکت‌هایی مثل ما که کارشان با نرم‌افزار و وب و اپلیکیشن گره خورده همیشه دنبال نیروی فنی هستند. کسانی که در چنین محیط‌های کاری، وظیفه‌ جذب و استخدام را به عهده دارند، خوب می‌دانند که یافتن نیروی فنی کارکشته و حرفه‌ای، مثل پیدا کردن گنجی‌ است که در جای صعب‌العبوری مخفی شده و علاوه بر سختی‌های دسترسی، صدها رقیب دیگر نیز با نقشه‌‌ راه در پی رسیدن به آن هستند.

پیش خودمان فکر کردیم حالا که ما و خیلی شرکت‌های دیگر نیاز به نیروی فنی داریم، بهتر است دوره‌‌ کارآموزی برنامه‌نویسی برگزار کنیم. به این ترتیب دوره‌ اول و دوم کارآموزی رهنماکالج در موضوع برنامه‌نویسی وب و اپلیکیشن برگزار شد.

سال اول هنوز درست راه و چاه را بلد نبودیم و نمی‌دانستیم باید کجا برویم اعلام حضور کنیم و بگوییم که داریم یک دور‌ه‌‌ رایگان برگزار می‌کنیم. آهسته ولی پیوسته پیش آمدیم. اولین دوره‌های رهنماکالج شباهت زیادی به دوره‌های سال‌های بعدش ندارند.

کمی که گذشت دست‌مان آمد باید چطور داوطلب‌ها را بسنجیم و قبل از ورود به دوره یک آزمون تخصصی بگیریم تا بدانیم در چه سطحی هستند و بهتر است چه آموزشی بهشان ارائه شود. هرچه پیش می‌رفتیم از تجربه‌ها و خطاهای خودمان بیشتر درس می‌گرفتیم.

مدل‌هایی را امتحان کردیم و قیدشان را زدیم تا بالاخره رسیدیم به مدل خودمان؛ مدل رهنماکالج. دوره‌های فنی را با زبان‌های برنامه‌نویسی مختلف با توجه به نیاز بازار کار برگزار کردیم، حین دوره پنل‌های تخصصی پرسش و پاسخ اضافه کردیم و جلوتر که رفتیم چالش‌های بین‌تیمی ما را به این فکر انداخت که باید به کارآموزها مهارت‌های نرم یاد بدهیم تا بتوانند به شیوه‌‌ درست با اعضای تیم و مدیرشان تعامل کنند.

تمام هدف‌مان این بود نیروهایی که اینجا آموزش می‌بینند توانمند بشوند تا بعدا هر جایی مشغول کار شوند، خلاق و اثرگذار عمل کنند؛ برای همین از همان ابتدا شرط سن، جنسیت و رشته‌‌ تحصیلی را حذف کردیم.

دلم‌مان می‌خواست هر کسی اشتیاق و استعدادی در خودش سراغ دارد، بیاید اینجا توانش را محک بزند، آموزش ببیند و کار واقعی کردن را در یک تیم تجربه کند. نمی‌توانیم بگوییم چقدر موفق بوده‌ایم اما برایمان خیلی باعث خوشحالی است که از همان سال اول تا امروز خیلی‌ها از شهرهای دیگر توی آزمون و مصاحبه شرکت می‌کنند و هر دوره چندتا کارآموز داریم که از شهرهای دیگر برای شرکت در این دوره آمده‌اند.

اواخر همان سال اول، وقتی یک بار دیگر اوضاع صنعت و نیازهای بازار را رصد کردیم، متوجه شدیم علاوه بر نیروی برنامه‌نویس توانا، اکوسیستم استارتاپی به طراحان تجربه و رابط کاربری نیاز دارد و این دو نقش در هر تیمی باید مکمل هم عمل کنند.

اینجا یک بار دیگر ایده‌مان را – که به خامی روز اول نبود- برداشتیم بردیم پیش کسانی که دستی بر آتش محصول دارند و نبض بازار را می‌شناسند. جلسات متعدد و مکرر ما را مصمم کرد که دوره‌‌ بعدی رهنماکالج باید کارآموزی در حوزه‌‌ طراحی UI/UX باشد.

هرچه توان داخلی داشتیم بسیج کردیم و دنبال افرادی گشتیم که هم دانش علمی داشته باشند هم تجربه‌‌ عملیاتی و مهم‌تر از همه، سرشان درد بکند برای معلمی و آموزش بی‌دریغ دادن به کسانی که نوآموز‌ هستند و به جز اشتیاق و علاقه چیزی ندارند.

نه کسی سفارش‌شان را کرده نه در قبال آموزشی که دریافت می‌کنند قرار است کاری برای ما انجام دهند. اولین دوره‌‌ طراحی UI/UX رهنماکالج که برگزار شد، استقبال فوق‌العاده و خروجی‌های درخشانی داشت که کار را برای ما هم خیلی جدی‌تر و هم خیلی سخت‌تر کرد؛ عوضش چراغ پر نوری در دلمان روشن کرد که ما را مطمئن می‌کرد داریم کار درستی انجام می‌دهیم.

هر بار یکی از کارآموزان می‌رفت توی شرکتی برای مصاحبه یا استخدام می‌شد و خبر موفقیتش به ما می‌رسید، دلگرم‌تر از قبل قدم‌ بر‌می‌داشتیم. سال اول رهنما کالج، درست مثل کاشتن بذری بود که با امیدواری و انتظار آن را در خاک حاصلخیزی قرار داده و ازش مراقبت کردیم تا آیا به ثمر برسد یا نرسد.

مطمئن نبودیم که داریم درست‌ترین روش را انجام می‌دهیم یا نه؟ آیا هزینه‌هایمان کفاف بقا می‌دهد یا نه؟ آیا می‌توانیم همچنان ادعا کنیم بالاترین کیفیت آموزش را در کنار کار عملی ارائه می‌دهیم؟ معلوم نبود.

تنها چیزی که به قطعیت و با اطمینان می‌دانستیم این بود که می‌خواهیم این پروژه را ادامه بدهیم تا حس خوب یاد گرفتن و برکت یاد دادن را حفظ کنیم. نکته‌ای که از سال اول تا امروز برایمان حل نشده باقی مانده بود، ظرفیت محدود دوره‌ها و تعداد زیاد افرادی است که علی‌رغم توانایی و انگیزه نتوانستیم آنها را پذیرش کنیم.

رهنما کالج

سال دوم‌

۳. من یک بازاریاب دیجیتال هستم

۴. من یک مهندس ماشین هستم

سال دوم برای رهنما کالج پختگی و بلوغ به همراه داشت. بذری که کاشته بودیم، سر از خاک بیرون آورده بود و جوانه‌هایش داشت پیدا می‌شد. کارآموزهایمان رفته بودند جاهای خوب مشغول کار شده‌اند بودند، بعضی‌ها خودشان داشتند راه و چاه را به دیگران می‌آموختند، استارتاپ درست کرده بودند و جایزه دریافت کرده بوند، چند نفری هم که قصد مهاجرت داشتند، قید رفتن را زده بودند و داشتند همین‌جا کار می‌کردند.

نمی‌خواهیم بگوییم تنها دلیل موفقیت کارآموزهایمان شرکت در دوره‌های رهنماکالج بوده است اما شنیدن خبرهای خوب‌شان قند توی دل‌مان آب می‌کرد. شروع کردیم دور‌همی‌هایی ترتیب دادن تا از احوال کارآموزها خبر داشته باشیم، چالش‌هایشان را بشنویم و به قدر وسع و توان کمک‌شان کنیم.

می‌خواستیم آنها بدانند رهنماکالج خانه‌ای ا‌ست که تا همیشه درش به روی آنها باز است و اهالی خانه بدون چشمداشت، آماده‌اند تا ازشان حمایت کنند و پشتیبان‌شان باشند.

در سال دوم همچنان دوره‌های برنامه‌نویسی و طراحی UI/UX برقرار بود و می‌کوشیدیم که هر دوره، از دوره‌‌ قبل‌ پر و پیمان‌تر باشد، حواسمان به کیفیت برگزاری دوره بود و از استادها و مربی‌ها می‌خواستیم خودشان را به روز نگه‌دارند، مهارت‌های نرم را توسعه دادیم و آن را تبدیل کردیم به یک بخش جدی از هر دوره.

هدف‌مان این بود که دوره‌های کارآموزی را بی‌عیب و نقص طراحی کنیم و بگردیم ببینیم توی دنیا، بوت‌کمپ‌ها دارند چه کار می‌کنند. مطالعه می‌کردیم و ایده‌‌ای که داشتیم را مدام و بی‌وقفه زیر ذره‌بین می‌بردیم و معاینه‌اش می‌کردیم.

برایمان مهم بود که خللی در کارمان نباشد و تا آنجا که می‌توانیم این مسئولیت اجتماعی را اصولی و درست انجام بدهیم. توی سال دوم، رهنما کالج اعلام کرد که قرار است دوره‌‌ جدیدی اضافه کند و کارآموزی دیجیتال مارکتینگ برگزار کند؛ آن هم در شرایطی که دست‌کم هر ماه چند همایش و دورهمی با این موضوع در حال برگزاری بود.

چالشی که این تصمیم برای ما به همراه داشت این بود که اگر این دوره با کیفیت دوره‌های فنی برگزار نمی‌شد، هویت علمی رهنماکالج را خدشه‌دار می‌کرد و به تجربه‌های عملی ما نیز شائبه وارد می‌کرد. بنابراین عزم‌ خودمان را جزم کردیم و کفش آهنی پوشیدیم که برویم این کار را از متخصص‌ها یاد بگیریم و از دانش و تجربه‌‌ آنها استفاده کنیم.

طرح درس‌های دوره‌‌ دیجیتال مارکتینگ، پروژه‌ها و بودجه‌بندی‌ها را بارها و بارها از نو بافتیم و شکافتیم تا به یک طرح نهایی رسیدیم. اغراق نیست اگر بگوییم همان طرح نهایی را هم به ده‌ها استاد بازاریابی و متخصص این حوزه نشان دادیم تا بتوانیم تمام نظرات را بشنویم، تعارض‌ها را شفاف دسته‌بندی کنیم و از دل تمام نظرات مختلف به رویکردی برسیم که به نظر درست‌تر می‌‌آمد.

دوره‌‌ دیجیتال مارکتینگ رهنماکالج با استقبال بی‌نظیری همراه بود. سعی کردیم تمام دقت‌مان را به کار ببندیم تا در طراحی سوالات آزمون و همچنین در گفت‌وگویی با رویکرد منابع انسانی در روز مصاحبه، شناخت‌مان را تکمیل کنیم و تیم‌های مناسبی کنار هم قرار بدهیم.

در دومین سال رهنماکالج ما گروهی از افراد توانمند و پر شور را داشتیم که در مسیر حرفه‌ای شدن کنار هم حرکت می‌کردند. ایده‌‌ «باشگاه رهنماکالج» زمانی مطرح شد که متوجه پتانسیل هم‌افزایی کارآموزان دوره‌های مختلف با یکدیگر شدیم؛ در خلال شبکه‌سازی‌ها و گپ‌و‌گفت کارآموزان دوره‌های مختلف ایده‌هایی مطرح می‌شد که استعداد تبدیل شدن به یک محصول نوآورانه را داشت.

حالا ما جمعی از نیروهای جوان را کنار هم قرار داده بودیم که می‌توانستند یک محصول را از صفر تا صد به وجود بیاورند، با توجه به نیاز کاربر، آن را طراحی کنند و با دانش و خلاقیت آن را به بازار عرضه کنند.

در این چرخه هنوز یک جای خالی داشتیم که با مطالعه و ایده‌پردازی نهایتا تبدیل شد به دور‌ه دیگری در رهنما کالج؛ «مهندسی ماشین». دوره‌‌ کارآموزی هوش مصنوعی با مشورت و نظر گرفتن از اساتید دانشگاه تا فعالان صنعت، با ریزه‌کاری‌ها و تامل نیروهای رهنماکالج، مسیر پر چالشی را طی کرد و بارها دچار تغییر رویکرد شد تا نهایتا در زمستان 97، اولین کارآموزان این رشته وارد رهنماکالج شدند، کارگاه‌های تئوری و پروژه‌های عملی را پشت سر گذاشتند و با مباحثی از تحلیل داده و سیستم‌های پیشنهاد هوشمند آشنا شدند و کار کردند که هنوز توی خیلی از کسب‌و‌کارهای پیشرفته هم، دانش جدیدی به حساب می‌آید.

طی این دو سال رهنماکالج طراحی‌کردن آموزش و انتخاب و سنجش افراد را خیلی خوب یاد گرفت و توانست تعداد زیادی نیروی حرفه‌ای و توانمند به بازار کار تحویل دهد. نیروهایی که نه تنها از لحاظ فنی و مهارت‌های علمی آموزش دیده‌اند بلکه قدرت تعاملی بالایی دارند و آداب و رفتار در محیط کار را به خوبی فراگرفته‌اند.

نکته‌ای که کماکان ما را به چالش می‌کشاند و معذورمان می‌دارد، ظرفیت محدود و امکانات اندکی است که موجب شده هر دوره‌‌ کارآموزی سالانه و آن هم با تعداد کارآموزانی بین ۲۸ تا۳۰ نفر برگزار شود و افراد بسیار توانا و مستعد دیگری که مایلند از این آموزش بهره‌مند شوند، پشت در بماند.

رهنما کالج

سال سوم‌

این آذرماه رهنماکالج سه‌ساله شد. فکر می‌کنیم توانسته‌ باشیم به ایده‌ روز اول‌مان سر و شکل شفافی ببخشیم، برای هر مرحله‌‌اش فرآیندهایی تعریف کنیم و ساختار استواری در آموزش عملی و تربیت نیروی کار حرفه‌ای بنا کنیم.

از پاییز 95 تا امروز، رهنما کالج بیش از ۱۲ دوره‌‌ کارآموزی عملی رایگان در رشته‌های برنامه‌نویسی، طراحی رابط و تجربه‌‌ کاربری، بازاریابی دیجیتال و یادگیری ماشین برگزار کرده است. ۱9۰۰۰نفر متقاضی شرکت در این دوره‌ها بوده‌اند که نهایتا ۳4۰ کارآموز از این دوره‌ها فارغ‌التحصیل شده‌اند. ۳۳درصد کارآموزان رهنماکالج را خانم‌ها و ۶۷درصد را آقایان تشکیل می‌دهند.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *