کار کردن با رئیسهای تخریبگر، میتواند آینده شغلی و آرزوهای شما را به باد بدهد. رئیسی که عادات زیر، حتی با گفتوگوکردن در مورد شرایط و بیان خواستهها و انتظاراتتان، از سرش نمیافتد، تواناییهای شما را هر روز تحلیل خواهد برد و شما را از مسیر رویاهایتان دور خواهد کرد.
پیشنهاد و انتقادهایتان را نمیشنود
چه با یک طرح جامع و کاربردی به اتاقش وارد شوید و پیشنهاد شروع کاری تازه را بدهید، چه از یک رویه انتقاد کنید و خواهان تغییر شرایط باشید، او حرفهایتان را نمیشنود. برای رئیس تخریبگر، نظرات مثبت و منفی شما هیچ اهمیتی ندارد. او حاضر نیست برای بهبود عملکرد واحدکاری، به نظرات شما اعتماد کند و اگر بگویید که برخی عوامل انگیزهتان را هر روز کمتر میکند هم برای تغییر دادن شرایط تلاشی نمیکند.
نظرتان را میپرسد اما به آن عمل نمیکند
این عادت هم تقریبا شبیه مورد قبلی است. با این تفاوت که اینبار، رئیستان ظاهر انتقادپذیر به خود میگیرد و وانمود میکند که اهل کار تیمی است. او جلسات و کارگروههای متعددی برگزار میکند، از شما و دیگر اعضای تیم میخواهد که ایده بدهید و پیشنهادهایتان را بیان کنید، اما دست آخر هیچ یک را اجرا یا حتی پیگیری نمیکند. چنین رئیسی این تصور را به شما القا میکند که در حال انجام کار بیهودهای هستید و انرژیتان در سازمان هرز میرود.
نقشتان را با جایگاهتان هماهنگ نمیکند
شما یک متخصص در طراحی وبسایت هستید، اما برای رئیستان، داشتن این تخصص اهمیتی ندارد. او از شما میخواهد که به جای منشی شرکت، نامهنگاریها را انجام دهید، به تلفنهایش پاسخ دهید و ایمیلهایی که خودش برای خواندن و پاسخدادن به آنها حاضر نیست وقت بگذارد را جواب دهید. او حتی رفتن به جلسات بیاهمیت و وقتگیر را به عهده شما میگذارد، اما هر جا که احتمال تبادل بحثهای تخصصی میشود، شما را کنار میزند.
بار کارهایش را روی دوش شما میگذارد
این مدیر، از مورد قبلی، کمی فراتر میرود. او نهتنها کارهای بیاهمیتش را به شما میسپارد، بلکه دیگر کارهایش را هم روی دوش شما میاندازد. درحالی که او راس ساعت ۵ از شرکت بیرون میزند، شما ساعتها اضافهکاری میکنید؛ درحالیکه او هیچ طرح توجیحی را نمینویسد، شما برای نوشتن طرحی جامع، روزها وقت میگذارید. انگار شما مدیر این بخش هستید، اما حقوق یک کارشناس را میگیرید.
کارهایتان را ناتمام میگذارد
او ثبات تصمیمگیری ندارد و مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد. درحالیکه کارتان را با دقت زیادی انجام داده و به نیمه رساندهاید، بدون اینکه منتظر نتیجه کار بماند، از شما میخواهد رهایش کنید و سراغ پروژه دیگری بروید. کارنامه همکاری شما، پر است از پروژههای ناتمام.
میترسد جلو بزنید
توهم توطئه، رابطه کاری شما را به بنبست رسانده. او تصور میکند که توانمندترشدن شما، ممکن است تهدیدی برای آینده شغلیاش باشد. به همین دلیل نمیگذارد قد بکشید و مسئولیت مهمی را برعهده شما نمیگذارد.
او حاصل همه کارهای شما را به نام خود ارائه میکند و سعی میکند که با مهارتهای شما، وجههای برای خودش کسب کند. چنین مدیری از اینکه دیگر مدیران سازمان شما و تواناییهایتان را بشناسند، وحشت دارد و به همین دلیل همیشه در حاشیه کار نگاهتان میدارد.
هیچ وقت راضی نمیشود
مدیر شما احساس از کاه، کوه ساختن است. هرچه که تلاش کنید، او بالاخره یک اشتباه کوچک را پیدا میکند و بهخاطرش همه زحماتتان را بیارزش جلوه میدهد. او هرگز بهخاطر وقتی که برای نوشتن بند بند گزارشتان گذاشتهاید و دانشی که برای بیان درست موضوع به دست آوردهاید، از شما قدردانی نمیکند و در مقابل، نداشتن نقطه در یک جمله را دستآویزی برای انتقاد کردن از شما قرار میدهد.
به شرایطتان اهمیت نمیدهد
احساس همدردی، نقشی در رابطه کاری شما ندارد. برای او نه تبداشتنتان مهم است و نه خستگی روانیتان. آنچه که این مدیر تخریبگر انتظار دارد، حضور همیشگی شما، فارغ از شرایطی است که دارید. او حتی در روز تولد فرزندتان، شما را به شرکت میکشاند و در مقابل، حاضر نیست وقت استراحت خود را از دست بدهد.
کسی که در واحد شما به موقع سفر میرود، وقت بیماری خوب استراحت میکند و اگر حال روانیاش خوش نباشد از محیط فاصله میگیرد، تنها اوست.
از شما دفاع نمیکند
آینده شغلی شما، برای او هیچ اهمیتی ندارد. او حاضر نیست بهخاطر دفاع از شما وارد مجادله با مدیران ارشد شود و در زمان تعدیل نیروی انسانی در شرکت، از اینکه یکی از کارکنان بخش او مورد حمله قرار گیرد، ابایی ندارد.
برای مدیر تخریبگر شما، تنها چیزی که اهمیت دارد، جایگاه شغلی خود و بالا رفتن درآمدش است. پس چرا اینجا ماندهاید؟ بهتر است یکی از همین روزها، او را بهخاطر رفتن به محیط شغلی مطلوبتری تنها بگذارید و سلامت روان و آینده شغلیتان را نجات دهید.