رشد کسب‌وکار

خبر اخراجتان را اینگونه بنویسید!

برایان راپر، یکی از چهره‌های مطرح مایکروسافت بوده و هست؛ یکی از آن چهره‌های متفاوت که در کنفرانس‌های خبری رو به جمعیت می‌ایستاد و عجیب‌ترین صحبت‌ها را درباره محصول تازه به زبان می‌آورد؛ آن کسی که نقاط ضعف ویندوز 10 را به زبان بی‌زبانی ماستمالی کرد و تمام ما که هنوز به ویندوز عشق می‌ورزیم، حرف‌هایش را باور کردیم و پذیرفتیم. اما خبر اخراج او از مایکروسافت، مثل بمب صدا کرد. او در توییتر خود خبر را نوشت و در فاصله‌ای کوتاه تبدیل به اصلی‌ترین خبر در رسانه‌های کوچک و بزرگ شد.

اینجا تصمیم گرفته‌ایم تا نگاهی به آن خبرها بیندازیم و از زاویه‌ای دیگر نگاهشان کنیم؛ از زاویه‌ای که اگر ما بودیم، قطعا اینگونه رفتار نمی‌کردیم. درنظر بگیرید که برایان راپر، دیگر یکی از کارکنان مایکروسافت نیست.

اما اگر به صفحه همکاران بروید و داستان‌های زندگی آنها را بخوانید، نام و داستان زندگی راپر را پیدا می‌کنید؛ اتفاقی که در یک شرکت ایرانی محال است. در یک شرکت ایرانی، شما به محض اینکه قطع همکاری می‌کنید، تمام بقایای شما را از صفحه محو می‌کنند؛ انگار هیچ‌وقت آنجا نبوده‌اید. درحالی‌که در دنیای حرفه‌ای، باید به این همکاری‌های گذشته احترام گذاشت.

همکاری‌های گذشته، بخشی از پیشینه‌ای هستند که امروز شما را ساخته‌اند. پس در تولید محتوا و مدیریت این محتوا، حواستان را جمع کنید. حتی بهتر است نترسید و اجازه دهید خبر به بیرون درز کند؛ اتفاقی که بازهم در ایران نمی‌افتد. ما عادت داریم از همکاران بخواهیم که در سکوت وسایلشان را جمع کنند و بروند.

در شبکه‌های مجازی سروصدا راه نیندازند و به این و آن درباره قطع همکاری حرفی نزنند. درحالی که اگر اصل و اصولی پابرجا باشد و دلیل و منطقی وجود داشته باشد، نه فقط ایرادی ندارد که در طولانی‌مدت به نفع شرکت است. پس گاهی باید از محتوای حاشیه‌ای نیز استفاده کرد. همان‌طور که ما الان تصویری واقعی‌تر از مایکروسافت در ذهن داریم و می‌دانیم که یکی از آن 2850 نفری که باید از مایکروسافت بروند، برایان راپر بوده و هست. می‌دانیم که مایکروسافت حتی به یکی از چهره‌هایش هم رحم نکرده است.

در متنی که در صفحه کارکنان نوشته شده، راپر به وضوح می‌گوید که عاشق شغلش است؛ شغلی که تمام دانسته‌های زندگی‌اش را در آن به کار می‌گیرد و از این جهت عاشقانه به شغلش فکر می‌کند. این جمله هنوز در آن صفحه که به نام او وجود دارد، دیده می‌شود؛ دقیقا آخرین جمله از یک متن بلندبالا. پس‌ هنگام نوشتن از کار و کاسبی، در زمان دوستی یا دشمنی، حواستان را به محتوای تولیدشده بدهید و یادتان نرود که چه گذشته و چه آینده، هر دو بخشی از هویت شماست؛ یکی هویتی که ساخته‌اید و دیگری هویتی که به آن دل بسته‌اید.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *