وقتی در مسیر کاری خود قدم میگذارید، به مرور زمان احساس میکنید که تمرکز خود را از دست دادهاید و تردید دارید که آیا آنچه انجام میدهید به نفع تیم و شرکت شماست یا خیر. بهترین راه آن است که کمی مکث کنید و با مشتریان خود مستقیماً گفتوگو داشته باشید.
بیشتر شرکتها بخش پشتیبانی از مشتریان دارند که در آن افراد نظرات خود را ارائه میدهند. اما این کافی نیست. در اینجا به مزایای وقت گذاشتن برای مشتریان اشاره میکنیم:
به خاطر داشته باشید چرا این کار را میکنید
وقتی از مشتری بخواهید نظر خود را درباره محصول شما بگوید و اینکه چرا از آن استفاده میکند، تشویق خواهید شد. این به شما کمک میکند تا دریابید که چگونه کارهای شما روی کار کل شرکت شما تاثیر میگذارد. این به شما یادآوری میکند که برای کارتان یک هدف دارید.
کمک به شما برای بازگشتن به مسیر اصلی
همچنین به شما کمک میکند تا دریابید که آیا مسیر را اشتباه رفتهاید یا خیر. ممکن است در خصوص کارتان خیلی هیجانزده باشید اما متوجه شوید که کار شما برای مشتری مناسب نیست. این نشانه به شما کمک میکند که شرایط را تغییر دهید و زودتر جلوی ضرر را بگیرید.
به آنها نشان دهید که اهمیت میدهید
با اینکه این نوع ارتباط مستقیم برای شما خوب است، برای مشتری بهتر است، زیرا آنها همان ابتدا میبینند که شرکت شما به آنها اهمیت میدهد. البته فکر نمیکنم با درخواست یک یا دو مشتری، نیازی به تغییر محصول یا ارائه قابلیتهای جدید باشد اما بهتر است حرف آنها را گوش دهید.
بعد چه؟
یکی از مشکلات این نوع ارتباط وقت است. شما میتوانید با یک نظرسنجی یا تجزیه و تحلیل گروهی اطلاعات بیشتری به دست آورید. همچنین باید از شیوههای تحقیقاتی کمی استفاده کنید. با این حال، من معتقد هستم که تحقیق کیفی بسیار ارزشمندتر است و نباید آن را نادیده گرفت. اما چون نیاز به زمان طولانی دارد، باید تا جاییکه میتوانید از این روش استفاده کنید. علاوه بر بازخورد شخصی باید از دادهها برای کمک به دیگران استفاده کنید. از این اطلاعات برای برنامهریزی راهبرد طولانیمدت خود یا تهیه مطالب آموزشی استفاده کنید.
مصاحبه نیز میتواند به تحقیقات موردی تبدیل شود که نشان میدهند چگونه محصول شما استفاده میشود و این اعتبار شما را بین مشتریان بالقوه بالا میبرد. در نهایت شما هوشمندانهتر عمل خواهید کرد. مشتری رضایت بیشتری خواهد داشت و محصول شما سالمتر خواهد بود.