اگر به یک سال گذشته بازگردیم، درمییابیم که تغییرات بزرگی صورت گرفته است. قبل از اینکه من به تایوان بروم تا چشمانداز نوآوری اجتماعی را در آنجا بررسی کنم، در سانفرانسیسکو بودم و برای یک شرکت نوآوری دیجیتال کار میکردم. در آن زمان یک تماس تلفنی کوتاه با جوزف وانگ، مربی و استاد سابق، تمام این شرایط را برای من تغییر داد. چه کسی حاضر است فرصت انجام یک تحقیق در یک حوزه روبهرشد با ظرفیت تغییر تمام دنیا را از دست بدهد؟! من که حاضر نیستم!
با وجود تاریخچهای که تایوان دارد اما این کشور یک بخش سوم پررونق دارد؛ در تاریخچه این کشور نقش رژیم حکومت نظامی بسیار پررنگ است و همین موضوع باعث شده است که استقلال سازمانهای مدنی بهشدت محدود شود. با این حال، در اوایل دهه 90 (درست چند سال بعد از لغو حکومت نظامی)، بخش غیرانتفاعی تایوان شاهد توسعه رویکردهای تجاری و بازوهای درآمدزایی شد. این یک حقیقت جالب دیگر درباره حوزه کاری ماست که شرکتهای اجتماعی تایوان آن را افشا کردند: این شرکتها کمتر بازارمحور بوده و اغلب نهادهای غیرانتفاعی هستند که به درآمدزایی فکر میکنند. وزارت امور خارجه تایوان تعداد شرکتهای غیرانتفاعی ثبتشده را بیش از 60 هزار تخمین زده است و نزدیک به 5 هزار شرکت نیز جزو شرکتهای اجتماعی هستند. تصادفی نیست که بخش شرکتهای اجتماعی در این یک دهه اخیر اینقدر سریع رشد کرده است. دولت تایوان با الهام از برنامه اتحادیه اروپا برای ایجاد یک بخش ثالث، از شرکتهای غیرانتفاعی که برای گروههای مورد نظر خود اشتغالزایی میکنند، پشتیبانی کرده است تا بسیاری از این شرکتهای غیرانتفاعی به شرکتهای اجتماعی تبدیل شوند.
در اینجا میخواهیم به یک تحقیق موضوعی جالب اشاره کنیم؛ هنگام بازدید از چشمههای آبگرم مشهور تایپه، دریافتیم که این چشمهها یک مشارکت شرکای خصوصی است. نکته جالب آن است که منابع عمومی در ملاءعام قرار میگیرد و از آنها محافظت میشود و در همین حین، رقابت و نوآوری را تقویت میکند. چشمه آبگرم بسیار شبیه به یک شرکت است. یک نیروی واحد تصمیم میگیرد آب چشمه به کجا برود و چگونه جاری شود. در شرکت نیز این نقش را یک کارفرما ایفا میکند. برخلاف مقامات دولتی، امرار معاش و برپا ماندن یک کارفرما به موفقیت سرچشمهاش بستگی دارد. این فقط برای تایوان صادق نیست؛ مشارکتهای دولتی – خصوصی در سراسر دنیا اتفاق میافتد.KPMG در هند به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است، سوئد بیمارستانهای دولتی – خصوصی را افتتاح کرده است و یک سیستم حملونقل سریع به نام Canada Line در کانادا وجود دارد. این تعجبآور نیست؛ شرکتهای دولتی – خصوصی نشان دادهاند که نسبت به شرکتهای کاملا دولتی سود بیشتری دارند و حتی نقش مهمی در دوره صنعتیسازی تایوان ایفا کردهاند. در طول جلسهای که با کارآفرین تایپهای داشتیم، صحبت از شکاف بین احکام دولتی و اقدامات شد. فردی که این رویداد را سازماندهی کرده بود، یک مهمان ویژه از اداره شرکتهای کوچک و متوسط (SMEA) تایوان را معرفی کرد. من تا به حال فردی را ندیده بودم که اینقدر سخت تلاش کند از مقدمهچینی دور بماند. در نهایت بعد از تلاشهای زیاد، نماینده دولت درباره برخی از برنامههایی که در دسترس کارآفرینان قرار دارد، صحبت کرد اما اشاره کرد که تعداد کمی از این خدمات آنها مطلع هستند. خیلی جالب است که این نماینده عدم تمایل خود به ارتباط با جامعه را به شکست وزاتخانهاش در بازاریابی برنامههای خود ارتباط نداد. این درست نقطه مقابل سیلیکونولی است؛ مانند بسیاری دیگر، من نیز شیفته و مجذوب بخش فناوری سیلیکونولی شدهام. این قدرت و جذابیت این منطقه را نشان میدهد اما باید دریافت که این جذابیت حاصل چه چیز است. پاسخ آن است که سیلیکونولی بدون همکاری موسسات دولتی و خصوصی وجود نخواهد داشت. موسسات تحقیقاتی برتر مانند استنفورد و کالتک قراردادهای نظامی فوقالعادهای را از زمان جنگ جهانی دوم تا جنگ سرد از آن خود کردهاند و این قراردادها منجر شده است بودجه زیادی به بخش تحقیقات فناوری پیشرفته اختصاص داده شود. تا به امروز، شهردار سانفرانسیسکو بهطور منظم با شرکتهای فناوری در ارتباط است. تایوان نیز اگر بخواهد این رشد سریع خود را حفظ کند و به یک مرکز کارآفرینی اجتماعی تبدیل شود، باید مکالمات و ارتباطات خود را با بخش ثالث خود تسریع بخشد تا این شکاف را بهسرعت پر کند.
رضا میرزا با همکاری افراد دیگر، گروه تحقیقات نوآوری اجتماعی را تاسیس کرده است که این گروه در خصوص نوآوری اجتماعی در تایوان تحقیق میکنند تا بتوانند عوامل مهم برای دستیابی به موفقیت را شناسایی کرده و مدلهایی را برای نوآوری ایجاد کنند.