تعداد استارتاپهاي گردشگري به همان اندازه کم است که عمر شروعشان کوتاه. در حالي که از شروع اولين استارتاپ گردشگري کمتر از ۴ سال ميگذرد. اين استارتاپها در اين سالها با اهداف گوناگوني تشکيل شده، رشد کرده يا سقوط کردهاند. آنها که در فهم نياز بازار گيراتر بودند چند قدمي جلوتر از بقيه گام برداشتند و آنها که به همان سيستم سنتي بسنده کردند حکم سقوط استارتاپ خود را امضا کردند. گردشگري در ايران چند سالي از کشورهاي ديگر عقب مانده است و معضلات بهخصوصي دارد. غيرقابلپيشبيني بودن يکي از معضلات خاص گردشگري ايران است. اشکان بروج، مدرس و مشاور گردشگري، يکي از معضلات اصلي استارتاپهاي گردشگري در ايران را همين پيچيده بودن بازار ميداند: «يکي از معضلات اصلي اين است که بازار پيچيده ايران غيرقابلپيشبيني است و سرمايهگذاري در ايران آنقدر ريسک بالايي دارد که سرمايهداران خيلي خطر نميکنند، بهخصوص در گردشگري الکترونيک.»
او دومين معضل را در عدم آگاهي ميداند: «عدم شناخت درست از بوم کسبوکار هم اهميت زيادي دارد. اينکه اينها مشتريان خود را خوب نميشناسند. استارتاپهاي گردشگري که توسط گروههاي آيتي راهاندازي ميشود، به دليل عدم شناخت بازار و زيروبم بازار زود سقوط ميکنند. گردشگري کار ترکيبي است. در کشورهاي ديگر استارتاپهاي گردشگري تلفيقي از هردو هستند.»
استارتاپها در حوزههاي مختلف زماني برگ برنده را به دست دارند که طرحي نو داشته باشند يا نيازي را از مخاطبان خود برطرف کنند. اين مدرس دانشگاه در مورد بقا و موفقيت استارتاپها معتقد است: «در رابطه با موفقيت استارتاپها دو نگاه وجود دارد. يکي نگاه استارتاپي که در صنعت تحول ايجاد ميکند و دوم تحول از لحاظ اقتصادي و سودي که براي فرد دارد. مهمترين شاخص براي بقاي استارتاپ گردشگري اين است که نياز صنعت گردشگري را حل کند.»
او ميگويد: «در حال حاضر از لحاظ فناوري اطلاعات حداقل ۱۵ سال از همه جاي دنيا عقب هستيم و استارتاپهاي نوپاي ما به گرد پاي آنها هم نميرسند. استارتاپهاي ما همه کپي هستند و نمونههاي فراواني از آنها را ميتوان در سراسر دنيا پيدا کرد. تازه يک سالي است که بازار صنعت گردشگري آماده فناوري اطلاعات شده است. در سال ۹۱ و بعد از کنفرانس گردشگري آژانسها به سمت اين رفتند که وبسايت داشته باشند و کار ديجيتال کنند. بين سالهاي ۹۲ تا ۹۵ رشد خوبي داشتند و صنعت تغيير کرد و به فناوري اطلاعات رو آورد.»
عدم اعتماد مردم به فضاي آنلاين و نبود رقيب در بازار باعث شده استارتاپهاي گردشگري بهاي چنداني به نوآوري ندهند. اشکان بروج معتقد است: «آوردن ارتباطات يک مسئله است اما اينکه بازار چه پذيرشي داشته باشد مسئلهاي ديگر است. مردم عادي جزوي از اين بازار هستند که به آن اعتماد ندارند. از طرف ديگر آژانسها چندان تمايل ندارند وارد بازي شوند چون احساس رقابت نميکنند. مردم براي خريد تور خارجي با قيمت بالا هيچوقت به روش آنلاين اعتماد نميکنند. به همين دليل قيمتها سقوط ميکند و به خريد بليتهاي داخلي ارزان بسنده ميکنند. مسئله ديگر اين است که در گردشگري توليد و مصرف همزمان است. يعني تجربه را هيچگونه نميتواني به مشتري منتقل کني.»
بعد از آنکه تب رزرواسيونهاي آنلاين در استارتاپهاي گردشگري فروکش کرد، حالا آنچه استارتاپهاي جديد را از سايرين متمايز ميکند شبکههاي اجتماعي است. در حال حاضر تب جديد شبکههاي اجتماعي است. گردشنما، همگردي، و ليپک نمونههايي هستند که فقط در شبکههاي اجتماعي فعاليت ميکنند و تازه رشد کردهاند.
اشکان بروج از اليگشت، تريپ با ما، ليپک، فرست کوئست و بومگردي بهعنوان استارتاپهاي خوب ياد ميکند: «البته بسياري از شرکتهاي گردشگري را نيز ميتوان بهعنوان استارتاپ موفق نام برد که چون در زمان خودشان بحث ايدههاي نو وجود نداشت به اسم شرکت يا موسسه شروع به کار کردند. اليگشت يکي از استارتاپهاي موفق در اين زمينه است چون در ابتدا تيم مخصوص آيتي داشته است. زورق استارتاپ خوبي بود که نياز بازار را ديد. به اين صورت که مردم براي رزرو هتل به مسترکارت احتياج داشتند که زورق اين مشکل را برطرف کرد. با اين حال اگر تحريمها برداشته شود و مردم به پرداخت بينالمللي دسترسي پيدا کنند، همه استارتاپها از رده خارج ميشوند مگر اينکه به نيازهاي مردم توجه کنند.»
با وجود بيثباتي در اقتصاد جهاني و همچنين چالشهاي خاص پيش روي سفر و گردشگري طي سال ۲۰۱۵، صنعت گردشگري درمجموع ۱/۳ درصد رشد داشته و توانسته ۸/۹ درصد از توليد ناخالص داخلي جهان را به خود اختصاص دهد. صنعت گردشگري طي سال گذشته ميلادي حامي ۲۸۴ ميليون شغل در سراسر جهان بود که در مقايسه با سال گذشته ۲/۷ ميليون شغل جديد ايجاد کرده و بر اين اساس از هر ۱۱ شغل در سياره زمين يک شغل به طور مستقيم يا غيرمستقيم با گردشگري در ارتباط است.
روزبه منيري، فاندر گردشگري، «آي لايک ايونت» را نمونهاي از يک استارتاپ موفق جهاني معرفي ميکند و ميگويد: «اين استارتاپ براساس رويدادهاي سراسر دنيا خدمات گردشگري راه انداخته است. مثلا جام جهاني برزيل را مبنا قرار ميدهد و براساس آن خدمات گردشگري تعريف ميکند که به نظر سرويسي است که فضاي سنتي را فراموش کرده است و براساس نياز کاربر کار راه انداخته است. بومگردي در ايران نيز تمرکزش بر رفع نياز است که اقامتگاههاي بومي و خانههاي قديمي و خدمات ساختار سنتي دارد و ژانري است که توريست زيادي جذب ميکند.»
منيري عدم آگاهي کافي را معضل اصلي اين حوزه ميداند. «عدم اطلاعات کافي از طرف کساني که کار استارتاپي ميکنند بزرگترين معضل اين حوزه است. در حال حاضر کساني که استارتاپ موفق گردشگري دارند فعال حوزه گردشگري بودهاند که به فضاي استارتاپي آمدهاند. خيليها هنوز از تسهيلات هم آگاهي ندارند و نميدانند که هرکدام از مجوزهاي گردشگري با خود آوردههايي دارند. به طور مثال با دريافت مجوز رسانههاي ديجيتال ميتوانند ۱۵ سال معافيت مالياتي و تسهيلات بلاعوض دريافت کنند.»
فقدان زيرساخت اصلي يعني دادههاي گردشگري از هر نوع، دادههاي کمي و آمار گردشگري، دادههاي حملونقل عمومي و…، عدم وجود اراده سياسي براي استفاده از ظرفيتهاي گردشگري، انحصارطلبي شرکتهاي بهاصطلاح خصولتي، تمرکز بيشازاندازه بر ساخت هتل و مجتمعهاي توريستي به جاي توجه به شيوههاي بازاريابي و بهرهبرداري از ظرفيتهاي ساختهشده ازجمله معضلاتي است که در حال حاضر استارتاپهاي گردشگري را درگير خود کرده است.
به گفته منيري کلا استارتاپها در ايران شانس بزرگي دارند و اينکه اندازه بازارشان به نسبت حوزههاي مشابه خيلي بزرگ است. آنقدر مجتمع توريستي ساخته شده که اگر کسي بتواند از ظرفيتها استفاده کند ميتواند از آن پول دربياورد. در اين فضا مشکل اين است که يا خيلي آکادميک برخورد ميکنند يا خيلي غيرعلمي و از دانش و تجربه ديگران استفاده نميکنند. ايجاد اين تعادل حلقه مفقوده است.