کشورهای در حال توسعه هرکدام با تمرکز بر صنعتی مشخص که قرابت بیشتری با زیرساختها، استعدادها و توانمندیهای ملیشان دارد، سعی میکنند تا با رشد علمی و تجاری در آن حوزه و صنعت، بخشی از منابع لازم را برای رشد و توسعه کشور خود تامین کنند. تمرکز هندوستان بر صنعت نرمافزار و ترکیه بر صنعت گردشگری، شاید نزدیکترین و قابل لمسترین این رویکرد در پیرامونمان باشد. تجارت الکترونیک در ایران از قریب به ۱۰سال قبل به یک خواست و عزم ملی تبدیل شده است. از تغییر عنوان یک وزارتخانه گرفته یا چندین دستگاه و سازمان دولتی و حکومتی خود مبین همین موضوع است. کسبوکارهای نوپا (استارتاپها) در این حوزه خوش درخشیدهاند و میزان ارزآوری در جذب سرمایههای خارجی، اشتغالزایی و تولید درآمد مستقیم و غیرمستقیم، نگاهها را به آن فزونی بخشیده است. دیجیکالا بهتنهایی بخش قابل توجهی از فروش الکترونیکی ایران را میسازد و به برندی تبدیل شده که بارها از سوی خبرگزاریهای معتبر خارجی به Amazon خاورمیانه تشبیح شده است. اسنپ هر روز شناختهشدهتر از روز قبل است و توانسته یکی از بزرگترین شرکتهای چندملیتی جهان در حوزه تلکام را با رقمی قابل توجه به عنوان سرمایهگذار به خود جذب کند. آپارات آمار خیرهکنندهای از مخاطب را به دست آورده و به شکل هیجانانگیزی در حال افزایش است و به گواه نظر همه کارشناسان این فضا، این تازه اول ماجراست و این بازار در ماهها و سالهای آتی، آمار هیجانانگیز بیشتری را عرضه میکند. یادمان نروند که همه این توفیقها و خلق ارزشها در شرایطی صورت پذیرفته که به لحاظ زیرساخت و امکانات اولیه کسبوکارهای دیجیتال، در مضیقهای چندجانبه بودیم و هستیم و تحریمها، راسا و مستقیم بر کموکیف کسبوکارهای مجازی تاثیرگذار بوده است. در این میان، حداقل انتظار مدیران، کارآفرینان و فعالان این عرصه چیست؟
همین چند هفته پیش بود که در مورد کملطفی برخی رسانههای مجازی در خصوص اسنپ صحبت کردیم و گفتیم که ادعایی بیپایه و اساس، چگونه میتواند اعتباری که با هزینهای بالا و سعهصدری مستمر ایجاد شده است را مخدوش کند. حالا اما، رویکری گستردهتر و از سوی رسانههای رسمی که هویت و عقبه آنها برای اهل فن رسانه مشخص و محرز است، سعی در واردآوردن ضربههای مهلکتر با رویکردی سیاسیزده دارند؛ موضعی که شاید برای هر خواننده و مخاطبی، خندهدار، نخنما و حتی مبتذل به نظر برسد و آنقدر کذب آن مشخص باشد که نیازی به پاسخ به آن نباشد. اما این سوال (و این ترس) را برای فعالان حوزه کسبوکارهای نوپا به وجود میآورد که با وجود دستگاههای متعدد دولتی که نقش عموم آنها «حمایت» از رشد صنعت تجارت الکترونیک در ایران است، چرا در مواردی اینچنینی سکوت میکنند؟ و از آن مهمتر، چرا حتی اجازه انتشار چنین مطالبی را از مجاری رسمی میدهند؟ چه در شرع (احکام مربوط به تهمت و افترا) و چه در قانون (قوانین مربوط به دادخواهی عمومی) و چه در عرف (حفظ آبرو) بیان رسمی و عمومی هرچیزی «خلاف واقع» به طور مستقیم، خلافی است که رسما و قانونا حق پیگیری را برای فرد یا شرکت مخاطب فراهم میآورد و طبعا شرکت اسنپ نیز، حق پیگرد حقوقی را بر خود محفوظ میداند. اما کماکان این سوال به قوت خود باقی است که وقتی درباره حمایت از کسبوکارهای نوپا حرف میزنیم و وقتی با برندی مواجهیم که نهتنها در عرصه ملی که حتی در ابعاد جهانی نیز موفق بوده است، بهجای آنکه مسیر را برای رشد هرچه بهتر آن فراهم کنیم (تا در نگاهی کلان بتواند صنعت و کشور را توسعه بخشد) چرا باید زمینه را برای دروغگویی و شایعهپراکنی افراد غیر فراهم کنیم؟