بستنی طعمی جدانشدنی از تابستانهای ماست. داغی آسمان و زمین را به امید لم دادن روی مبل و گاز زدن خنکای بستنی تحمل میکنیم. بچه که بودیم با وعده کیم دوقلو اتاقمان را مرتب میکردیم و هنوز هم با شنیدن نام بستنی احتمالا تکتک سلولهای بدنمان لبخند میزنند. وقتی حرف از بستنیهای پاستوریزه و انتخاب چند طعم در یخچال سوپرمارکتها در میان باشد، بسیاری از ما به یاد میهن میافتیم. برندی که در روزهایی که بستنیهای ایرانی رنگ و طعم متنوعی نداشتند و کیمهای دوقلو نهایت خلاقیت خوردنی در تابستان بودند، انقلابی در این خوردنیهای خوشمزه به وجود آورد. انقلابی که هر سال ما را با شگفتی خوشمزه دیگری روبهرو میکند، از سالار و پریما گرفته تا ماست بستنی میهن که همین چند ماه پیش متولد شد.
شاید کمتر کسی بداند کارخانه میهن اواخر دهه 80 دچار انشعابی شد که نتیجه آن تولد برند دیگری به نام دومینو بود. درواقع این انشعاب، جدایی دو برادری بود که در کنار هم کارخانه میهن را بنیانگذاری کرده بودند. برادران پایداری که حرف چندانی از علت این جدایی نمیزنند، سال 89 تصمیم به جدایی مسیرهای کاری خود گرفتند و هرچند همچنان بستنی محوریت تولیداتشان را بر عهده دارد، دومینو و میهن دو برند مجزا هستند. «ایوب پایداری» مدیرعامل میهن در گفتوگویی که در سال 92 با دنیای اقتصاد داشته، در این باره میگوید: «اگر مجموعه تولیدی میهن ۳ سال پیش دچار انشعاب نمیشد و خانواده پایداریها به دو شرکت میهن و دومینو تقسیم نمیشد، قطعا امروز جمعیت شاغل میهن به مرز ۷ هزار و ۵۰۰ نیرو میرسید و به سهم ۹۰ درصدی بازار بستنی دست مییافت؛ هرچند برادران جداشده از هم همچنان دوست و برادرند و فقط بچهها کمی از هم فاصله گرفتهاند.»
بستنیفروش سیار
هسته اولیه شرکت فرآوردههای لبنی میهن در سال 1355 توسط برادران پایداری در اسلامشهر شکل گرفت. ایوب پایداری که یکی از بنیانگذاران این برند است و این روزها سمت مدیرعاملی را بر عهده دارد، در نوجوانی فروشنده سیار بستنی بود. اولین تولیدات شرکت میهن هم کاملا دستی و محدود بود. تولیداتی با مقیاس کوچک، که اکنون مجموعه تولیدی آن در جاده تهران-ساوه مساحتی بالغ بر 350 هزار متر مربع دارد و به ادعای این صنایع تولیدی، 65 درصد سهم بازار بستنی در ایران از آن میهن است. البته این برند محصولات لبنی دیگری چون شیر، خامه، کره و پنیر را هم به فهرست تولیداتش اضافه کرده، اما باز هم بستنیهایش هستند که نام میهن را در تمام این سالها بر زبان ایرانیها جاری کردهاند.
براساس یک نظرسنجی در سال 89 درباره بستنیهای محبوب ایرانی، از میان 25 هزارنفری که به پرسش «از کدام برند بستنی میخرید؟» پاسخ دادهاند، 34 درصد برند میهن را بهعنوان اولین انتخاب خود مطرح کردهاند و بستنیهای رنگارنگ میهن اولین انتخاب خوردنیهای تابستانه را از آن خود کرده است. حالا بیش از 9 هزار و 200 نیروی انسانی در بخشهای مختلف این شرکت مشغول به کار هستند و نهتنها دو سایت تولیدی میهن در اسلامشهر و فلاحت فعال است، که بخش توزیع و پخش محصولات هم بر عهده کارکنان شرکت است. میهن سهمی در صادرات خاورمیانه و کشورهای همسایه هم از آن خود کرده و پای محصولاتش به عراق، کویت و جمهوری آذربایجان رسیده است.
برندی مستقل از اقتصاد دولتی
ما عادت کردهایم وقتی نام برندهای نوستالژیک ایرانی را میشنویم، با آهوافسوس از آنها یاد کنیم. کمتر برندی از روزگار کودکی ما تاکنون دوام آورده، اما میهن یکی از این نامهاست. 40 سال دوام آوردن در شرایط پرفرازونشیب اقتصاد ایران عمر کمی نیست و شاید یکی از علل این حیات دنبالهدار، دوری کردن ایوب پایداری از اقتصاد دولتی و وابستگی به آن باشد. به نظر میرسد میهن تنها از سهمیه ارز دولتیاش استفاده میکند و علتش هم هزینههای زیاد خرید کره است. هرچند بیشک میهن هم از بیمهری تحریمها و روزهایی که اقتصاد داخلی بهسختی نفس میکشید، بینصیب نمانده، پایداری ترجیح میدهد سخنی از هزینههای تولید و حقوق کارکنان به میان نیاورد و همواره تاکید میکند: «من فقط بستنیفروشم.» احتمالا او هم هرسال در آستانه تابستان، دغدغه گرم نشدن احتمالی هوا را دارد و یکی از کسانی است که از هوای داغ تابستانی خدا را شاکر میشود. از سوی دیگر در سالهای اخیر فروش بستنی رکوردهای درخشانی از خود بهجا گذاشته و به نظر میرسد برخلاف صنایع دیگری که از غافله تولید عقب ماندهاند، واحدهایی که در این زمینه مشغول به کارند با مشکلات کمتری دستوپنجه نرم میکنند، حتی کم شدن قدرت خرید مردم و بالا رفتن قیمت خوراکیها هم تاثیری در سیر صعودی این بازار نداشته است. مدیرعامل صنایع میهن که او را «مرد شماره یک صنعت بستنی ایرانی» هم مینامند، میگوید: «از دولت فعلی تنها یک درخواست دارم و آن هم اینکه ارز را در وضعیت فعلی نگه دارند.» هرچه هست و هرچه مشکل و مانع در تولید ایران وجود داشته باشد چیزی که میهن نشان داده فتح بازار بستنی و لبنیات بوده. یکی از داستانهای شیرین موفقیت در شهر کمجمعیت برندهای ایرانی.