یکی از بچههای خوشصحبت و جسور حوزه مالی در اکوسیستم، میلاد جهاندار است. از حدود ۲ سال گذشته تاکنون که بالاخره رگولاتور حوزه فینتک، بانک مرکزی شد و کسبوکارهایی چون باهمتا پرداختیار شدند، این پسر اصفهانی خستگیناپذیر در این زمینه فعالیت کرده است؛ از مناظره با مسئولان سازمان توسعه تجارت الکترونیک گرفته تا مذاکره با مسئولان بانک مرکزی. حالا معتقد است که جنگندگی راه به دست آوردن خواستههای مطلوب است. «اگر میخواهید زمینههای کاری برایتان فراهم شود، بجنگید.
نه تنها برای خودتان بلکه برای کلیت اکوسیستم.» این جملات عصاره حرفهای همبنیانگذار باهمتاست. در این گزارش کوتاه به معرفی همبنیانگذار باهمتا و شروع به فعالیتش در اکوسیستم استارتاپی ایران میپردازیم؛ کسی که با وجود تجاربی که داشته، علاقهمندیاش به حوزه مالی، او را به سمت راهاندازی باهمتا سوق داده است.
میلاد متولد پنجم مردادماه ۱۳۶۶ در اصفهان است.
لیسانس صنایع دارد از دانشگاه مالک اشتر اصفهان و ارشد MBA گرفته از دانشگاه علم و صنعت تهران. سال ۹۱ به تهران آمده و از اوایل دانشگاه کارکردن را آغاز کرده است. فعالیت حرفهای کاریاش با آمدن به تهران آغاز شده و حدود یک سال و نیم در دپارتمان توسعه کسبوکار شرکت رهنما کار کرده است.
بعد از آن کسبوکارهای دیگر راهاندازی کرده و در نهایت با همکاری ۲نفر دیگر باهمتا را شروع کردهاند. در شرکت رهنما روی پروژه بیبتونز کار کرده و با شکلگرفتن فضای استارتاپویکند و شرکت در این رویدادها، راهاندازی کسبوکار شخصی خودش را در اولویت قرار میدهد.
بعد از یک سال و نیم از شرکت رهنما جدا میشود و استارتاپ متاکمپ را راهاندازی میکند. این استارتاپ در حوزه تبلیغات آنلاین فعالیت میکرده و بیشتر روی سوشال مارکتینگ تمرکز داشته است. این استارتاپ را ادامه نمیدهد. میلاد از این کسبوکار جدا میشود چون به مسائل مالی علاقهمند بوده است.
به همین دلیل فرصتش را که به دست میآورد، به سمت علاقهمندیاش یعنی حوزه مالی میآید.
حلکردن معضلات صندوقهای قرضالحسنه خانوادگی
بعد از آن و در سال ۹۴، با بهرنگ نوروزینیا و علی حاجیزادهمقدم آشنا میشود و برنامهریزی برای راهاندازی باهمتا شروع میشود. میلاد میگوید یکی از افرادی که همواره از او آموخته است، بهرنگ نوروزینیاست و همبنیانگذارش را از نقاط قوت باهمتا معرفی میکند که دارای نقش کلیدی در پیشبرد اهداف این استارتاپ است.
میلاد و دوستانش در رویدادی با هم آشنا میشوند و در مورد ایده باهمتا حرف میزنند. میلاد میگوید ما قصدمان این بود که معضلات دریافت و پرداخت صندوقهای قرضالحسنه خانوادگی را حل کنیم، چون خودمان این مشکل را داشتیم و میخواستیم برنامهای برای حل این مشکلات توسعه بدهیم.
جلوتر که آمدیم، متوجه شدیم که چنین مسئلهای در حوزههای مختلفی وجود دارد و کلا بحث دریافت و پرداخت پول در بسیاری از کسبوکارها، بین اشخاص و… دچار مشکل است و راهحلی برای آسانشدنش میتوان پیدا کرد.
اگر به عقب برگردم…
اگر برگردم به چند سال پیش، خیلی از کارها را انجام نمیدهم. میلاد با گفتن این جمله در پاسخ به این پرسش که اگر به عقب برمیگشت، چه کارهایی را انجام نمیداد، میگوید: یکی اینکه بازار را صرفا در سطح ایران نمیبینم.
اینکه فقط به بازار ایران نگاه کنیم، اعتمادبهنفس ما را پایین میآورد. هر چند هستند کسبوکارهایی که رونقشان در بسته بودن بازار ایران و نبود رقبای خارجی است. اما ارتباط با بازار خارجی، تجاربی به شما اضافه میکند که در ایران به دست نمیآید. ما در ایران در بهترین حالت به بازاری با ۸۰ میلیون نفر جمعیت فکر میکنیم. ضمن اینکه اقتصاد کشور هم با بستهبودن درهای کشور، در یک سطح مشخصی متوقف میشود.
وقتی اقتصاد ما با اقتصاد دیگر کشورها گره خورده باشد، تحریمها بهراحتی اعمال نمیشود. استارتاپها میتوانند با برونرفت از ایران، اقتصاد دیگر کشورها را به اقتصاد ایران نزدیک کنند.
اینکه الان من میدانم کسبوکارم را چگونه اداره کنم، به خاطر تجربیاتی است که از کار با سرمایهگذار خارجی به دست آوردهام اما این تجارب کم است. دانشی که از خارج از کشور میتوان جذب کرد، در کنار سرمایهای که وارد کشور میشود، اهرم پیشبرنده بزرگی است.