همه ما گوشیهای یازده دو صفر نوکیا را به خاطر داریم. موبایلهایی که اندازه کوچک و سبکیشان در مقابل گوشیهای زیمنس و صاایران، که آن روزها بازار ایران را در دست داشتند، آنها را متمایز میکرد و هنوز هم با وجود غولهای هوشمندی همچون اپل و اندروید، گهگاه در دست مردم دیده میشوند.
از روزهای اوج برند نوکیا تا الانی که دیگر تقریبا موبایلهایش از بازار رخت بربستهاند، زمان چندانی نمیگذرد و همین نشان میدهد این برند سراشیبی زوال را با سرعتی عجیب پیموده است.
نوکیایی که اولین گوشیهای لمسی را به بازار معرفی کرد و در سال 1996 موبایل هوشمندش را طراحی کرد، هماکنون کمتر از 10 درصد بازار موبایلهای هوشمند جهان را در دست دارد و با آنکه بعد از فروختن برندش به مایکروسافت به ارزش 7 میلیارد دلار، سهامش حدود 30 درصد رشد کرد، نوکیا هنوز نتوانسته از زمین بلند شود.
سرنوشت نوکیا تقریبا بر کسی پوشیده نیست. اپل و اندروید آن را بلعیدند، اما مهم آن است که چطور توانستند برندی کهنهکار چون نوکیا را از میدان رقابت به در کنند و دیگر هیچکس کمبود خاندان یازده دو صفرها را در بازار حس نکند. تاریخ فعالیت نوکیا گویای آن است که این برند همواره در تلاش برای همگام کردن خود با سلیقه بازار بوده است.
چتر نوکیا در اواخر دهه 90 آنچنان وسیع بود، که بهعنوان یکی از پیشگامان خلاق بازار موبایل، گوشیهای لمسی را به مردم معرفی کرد، موبایلهایی که قابلیت اتصال به اینترنت را داشتند و هرچند در کشورهایی چون ایران هنوز این قابلیت چندان کاربردی نبود، چشم جهان با این تکنولوژی به دنیاهای تازهای گشوده شد.
نوکیا با طراحی اولین گوشیهای لمسی نشان داد که تیم تحقیقی و توسعهاش چقدر قوی عمل میکند، با این حال حتی تیم «آر اند دی» نوکیا هم نتوانستند آن را از گزند بازار مصون نگه دارند.
چند اشتباه پیاپی
یکی از دلایل عمدهای که کارشناسان در توضیح شکست نوکیا بیان میکنند، بکگراند پررنگ مهندسی در این شرکت است. فضای فنی آنچنان حول نوکیا شکل گرفته بود که جایی برای بازاریابی و تبلیغات باقی نمیگذاشت و این دو، عناصر پیشبرنده اپل و اندروید بودند. هرچند این دلیل درباره شرکت نوکیا بعد از سال 2007 و افت سرمایهاش صادق است، اما پیشتر نوکیا نشان داده بود که در تبدیل تکنولوژی فنی به اکسسوریهای مد روز موفق است.
میتوان ادعا کرد نوکیا بیشتر شرکتی سختافزاری است تا نرمافزاری. چراکه در قحطی خلاقیت در دنیای موبایل، نوکیا تنها برندی بود که هرروز با مدلهای آپدیتشدهاش سربرمیآورد، اما این تنها ظاهر ماجرا بود. نرمافزارهای نوکیا آنقدر ضعیف بودند که نتوانستند در دنیای اپلیکیشنها جایی برای خود باز کنند.
این در حالی است که در کمپانی اپل تعداد مهندسان به اندازه تعداد کارمندان بخش طراحی و تبلیغات است. بیشک تنها دلیل عقب ماندن نوکیا از دنیای هوشمند، ضعف نرمافزاریاش نبود. در کنار آن نوکیا مصداق برندی است که شیفته گذشته طلاییاش شده بود و اهمیت بازار موبایل هوشمند و تاثیرگذاری آن بر دنیا را دستکم گرفت.
نوکیایی که تا اوایل سال 2008 نیمی از درآمد شرکتش را مدیون دستگاههای موبایل غیرهوشمندش بود، به خواب هم نمیدید که روزگاری گوشیهای قد و نیم قدش دیگر به مرحله تولید نرسند.
نوکیا نتوانست همگام با رشد سریع گوشیهای اپل و اندروید پیش برود و حتی هنوز هم کسانی هستند که ادعا میکنند اگر تولیدات نوکیا با سیستمهای خودش با اقتدار ادامه پیدا میکرد، نوکیا ارجوقرب سابقش را به دست میآورد.
اما به نظر میرسد حرکت به سمت ویندوزفونها در سال 2011 شکست این برند را قطعی کرد. اگر در سال 2008 از کسی درباره برند نوکیا سوال میکردیم، بیشک آن را از باارزشترین کمپانیهای جهان میدانست، اما شکست نوکیا نشان داد تکنولوژی آنچنان بر بازار امروز جهان سایه افکنده، که هرلحظه به تعویق انداختن خلاقیت و نوآوری به معنای نزدیک شدن به شکست است.