بازاریابی

استوری‌تلینگ؛ یک روش قدیمی اما موفق بازاریابی

 اسکن مغز انسان، به‌‌وضوح نشان می‌دهد که بهترین راه برای به‌یادسپردن نام افراد یا برند، این است که در مورد آن، ‌یک داستان بشنوند. به‌همین دلیل است که داستانسرایی، یکی از قدرتمندترین روش‌های بازاریابی است. در سال‌های اخیر، برندها به شکل فزاینده‌ای روی داستانسرایی تمرکز و فعالیت کرده‌اند. این بخش از بازاریابی، زمانی موفق عمل می‌کند که جلب‌‌توجه مخاطب به یک محصول خاص، کار بسیار سختی باشد.  یکی از مهم‌ترین دلایل مؤثربودن استوری‌تلینگ، قدرت بالای این شیوه‌ تولید محتوا در مدت زمان کوتاه است که حجم زیادی از اطلاعات موردنیاز برندها را در اختیار افراد قرار می‌دهد. اگر در بازاریابی به سبک استوری‌تلینگ چند نکته مورد توجه قرارگیرد، می‌تواند به‌طرز چشمگیری در بازاریابی و جلب‌‌توجه مخاطب موفق عمل کند:

۱-توجه مخاطب را به‌خود جلب کرده و برای سؤالات او یک پاسخ منطقی یا عاطفی ایجاد کند.

۲-یک ساختار داستانی معمولی و یکپارچه با شروع، میانه و پایان خوب داشته باشد.

۳-کاربر را قادر سازد با موضوع ارتباط برقرارکرده و آن را به‌خوبی بشناسد.

۴-مصرف‌کننده را مجبور کند به داستانی که در حال تعریف‌شدن است، توجه کند.

چگونه می‌توان یک داستان خوب نوشت تا در بیان مؤثر ‌افتد؟

هنر داستانگویی یا استوری‌تلینگ یعنی توانایی برقراری ارتباط با مخاطبی که یک انسان حقیقی و دارای سطحی از شعور و احساسات است. این بخش از شناخت مخاطب، برای بازاریابان درست مانند قلابی برای شکارکردن توجه مخاطب، عمل می‌کند و باعث می‌شود‌ داستانی خلق شود که از شدت جذابیت، به کاربر اجازه نمی‌دهند تماشای آن را ترک کند. داستانسرایی یا استوری‌تلینگ در بازاریابی، تشکیل شده از حوزه‌های هنر، خلاقیت، علم شناخت از مخاطب، داده‌ها و تکنیک‌های بازاریابی است. بنابراین داستانی موفق عمل می‌کند که:

با استراتژی آغاز شود‌

استراتژی، در اینجا به معنی آن است که در اولین قدم باید اجزای یک داستان به‌خوبی شناسایی شوند. داستان خوب آن است که ۵ویژگی زیر را داشته باشد:

موضوع: آیا اکنون زمان مناسبی برای گفتن این داستان است؟ آیا اساسا مخاطبان شما به‌دنبال پاسخ پرسش‌های خود در مورد شما هستند؟ این موضوع، محتوایی فصلی یا محتوایی که بیان آن نیازمند زمان‌سنجی است، دارد؟

ارتباط: متناسب با ویژگی‌های مخاطبانی که می‌خواهید به آنها دسترسی داشته باشید، باید فکر کنید که تعریف چه داستانی می‌تواند برای جلب‌‌توجه یا تجدیدنظر یک گروه خاص، مؤثرتر واقع می‌شود.

غیرمعمولی: داستان را با زاویه‌های جدید نگریسته و آن را با رعایت اصل صداقت با نگاهی تازه و از یک زاویه‌ جدید تعریف کنید.

چالش‌ها و مشکلات: در داستان‌هایی که تعریف می‌شود باید یک چالش وجود داشته باشد تا داستان، قدرت جذب‌کنندگی مخاطب را تا پایان از دست ندهد.

شخصیت‌سازی:‌ همه‌ انسان‌ها علاقه‌مند به ارتباط با عناصر انسانی هستند، در داستان شما باید برند، صاحب یک شخصیت شود تا بتواند رابطه‌ خوبی با مخاطب برقرار کند.

حس همدلی مخاطب را برانگیزد‌

داستانی که تعریف می‌شود، باید قدرت پاسخگویی به نیازهای احساسی مخاطب در مورد برند را داشته باشد. مخاطب باید در قلب داستان قرار گیرد تا حس همدلی او برانگیخته شود و این سریع‌ترین راه برای ساخت یک مشتری وفادار است.

داستان تعریف‌شده معتبر باشد‌

اگر مخاطب حس کند انگیزه‌ اصلی شما از تعریف داستان، فقط بازاریابی است، اعتماد خود را از دست می‌دهد. از مصرف‌کننده دعوت کنید تا به کمک داستانی که می‌خواهید برایش تعریف کنید، با نحوه‌ کار بازاریابی آشنا شود. مخاطب باید بداند داستانی که برای او تعریف می‌کنید، راست است. پس خود را در شفافیت کامل قرار دهید تا به شما اطمینان کند.

تهیه و تنظیم از فرامحتوا

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *