به نظر من استارتاپ شرکتی است که با استفاده از تکنولوژی ارزش جدیدی را در بازار خلق میکند و به واسطه بهرهگیری از تکنولوژی با سرعت زیادی میتواند رشد کند. به همین دلیل فکر میکنم که مهمترین ملاکی که یک شرکت استارتاپی را از سایر شرکتها و کسبوکارها متمایز میکند، سرعت رشد آن است و برای اینکه سرعت رشد بالایی را تجربه کند، باید مزیت رقابتی داشته باشد و این مزیت رقابتی معمولا نتیجه استفاده از فناوری است تا بتواند در بازار منجر به خلق ارزش شود. به همین دلیل این نوع کسبوکارها ناخودآگاه نوآورانه میشوند.
این مزیت رقابتی معمولا نتیجه استفاده از فناوری است تا بتواند در بازار منجر به خلق ارزش شود. به همین دلیل این نوع کسبوکارها ناخودآگاه نوآورانه میشوند.
همچنین تفاوتی که بین شرکتهای استارتاپی و سایر شرکتهای کوچک وجود دارد هم در مقوله سرعت رشد نهفته است. بنابراین نمیتوانیم یک رستوران یا بقالی را استارتاپ بنامیم. مبحث دیگری که در مورد استارتاپ بودن یا نبودن شرکتها مطرح میشود، مربوط به تکراریبودن یا نبودن ایده کسبوکار است که به نظر من چنین چیزی هیچ تاثیری در این مقوله استارتاپبودن یا نبودن ندارد.
اما اگر در بازاری شرکتی مانند اوبر یا آمازون شکل نگرفته است و کارآفرینی محلی به راهاندازی آن اقدام میکند، در واقع اقدام یک نوآوری با استفاده از تکنولوژی در یک بازار است که قبلا این ارزش در آن خلق نشده است. بنابراین تکراریبودن ایده مشکلی ندارد، اما اگر امروزه کسی بخواهد شرکتی مشابه اسنپ در بازار ایران راهاندازی کند، اگر مزیتهای رقابتی تعریف نکند و با نوآوری در مدل کسبوکارش یا نحوه استفاده از محصولش ارزش جدیدی را نتواند خلق کند، اگرچه میتوانیم به آن استارتاپ بگوییم اما قطعا رشدش با بحران مواجه میشود.