استارتاپ کسبوکاری است که تصمیم میگیرد قدم در جایی بگذارد که قبلا کسی پا به آن نگذاشته است. این حرکت در تاریکی ممکن است برای ایجاد محصول یا خدماتی باشد یا اساسا نحوه جدیدی برای انجام کار.
نیروی محرکه این قدم گذاشتن عشق است و خصوصیت لازم برای موسسان استارتاپ شجاعت و نترسیدن از شکست، به این دلیل که حرکت در تاریکی در بسیاری از مواقع به بیراهه کشیده میشود.
استارتاپ همواره برای این پرسش که چرا این کار را انجام میدهید؟ پاسخ قاطع و مشخصی دارد که لزوما ارتباطی با درآمدزایی ندارد و معنی کار و فعالیت استارتاپ بهصورت زنجیرهای که به چشمانداز آن متصل است، همواره مشخص است.
این چشمانداز دلیلی است که تمام فرآیندهای شرکت و تمام اجزای آن در راستای آن قرار دارند و مسیر رسیدن به آن کاملا ناهموار و ناآشناست؛ قلهای است بسیار واضح برای موسسان استارتاپ با مسیری بسیار تاریک و خطرناک. ریسک در تاروپود استارتاپ تنیده شدهاست.
با این تعریف به نظر من استارتاپ به مقطع زمانی از طول عمر شرکت مربوط نمیشود و در واقع در مورد یک روحیه و نوع نگاه به کسبوکار است؛ روحیه پذیرفتن خطر با آرزوی تولید ارزشی جدید و نوع نگاهی که آزادی را به امنیت ترجیح میدهد.
کسبوکارهای استارتاپی صفشکنانی هستند که مسیر را برای دنبالکنندگان مشخص میکنند. به نظر من کار استارتاپ بیشتر به یک کار هنری شباهت دارد و لقب هنرمند برای موسسان استارتاپ برازندهتر است.