مرکز مشاغل خرد آمریکا در تعریف استارتاپها میگوید، استارتاپ به شرکتی گفته میشود که به نحوی به تکنولوژی وابسته است و امکان بالقوهای برای گسترش دارد. این کسبوکارهای حوزه فناوری ریسکهای زیادی برای سرمایهگذاری دارند اما در صورت موفقیت دهها و گاه صدها برابر یک کسبوکار سنتی غیروابسته به تکنولوژی سودآوری خواهند داشت. استارتاپهای اولیه راه خود را از پارکینگ یک آپارتمان و با تعداد انگشتشماری کارمند به بهشت سیلیکونولی باز کردند و اغلب آنها در آغاز سرمایه زیادی در اختیار نداشتند. اینستاگرام که در آغاز تنها 13 کارمند داشت در مدت 2 سال 30 میلیون کاربر جذب کرد و واتسآپ با کمتر از 50 کارمند با 450 میلیون کاربر، 13 میلیارد دلار فروخته شد.
استارتاپها قبل از سرمایهگذاری و جذب نیرو به یک ایده ناب نیاز دارند. این ایده موفق بنیانگذاران اوبر بود که توانست بدون اینکه این استارتاپ حتی یک خودرو در اختیار داشته باشد، به موفقترین شرکت حملونقل مسافر شهری تبدیل شود. فیسبوک نیز که تاکنون حتی یک کلمه خبر تولید نکرده، محبوبترین رسانه مجازی جهان به شمار میرود. ایربیانبی بدون حتی یک اتاق توانسته صدرنشین بازار روز اقامتگاه باشد.
در دنیایی که بازدهی نیروی کار در بسیاری از بخشها رو به کاهش است، بازدهی شرکتهای مرتبط با تکنولوژی در نیم قرن گذشته رشد 800 درصدی داشته است. این در حالی است که شرکتهای سنتی مانند داوجونز رفتهرفته توانایی رشد را از دست میدهند. امروز شرکتهای حوزه فناوری هستند که گوی سبقت را از شرکتهای عصر صنعتی میربایند. تنها 3شرکت گوگل، اپل و فیسبوک که نمادهای استارتاپهای موفق هستند، هزار و 500 میلیارد دلار ارزش دارند و حدود 200 هزار شغل ایجاد کردهاند. صدها هزار نفر نیز در سیلیکونولی مشغول به کار هستند و ارزش اکوسیستم این منطقه برابر با ارزش اکوسیستمهای استارتاپی همه جهان است.
آمریکا همچنان حرف اول را در دنیای استارتاپها میزند اما بهتدریج چین و برخی کشورهای اروپایی در حال کاهش فاصله رقابت خود با آمریکا هستند. خاورمیانه و کشورهای عربی نیز در سالهای اخیر رشد ملموسی در این زمینه داشتهاند و نمودار رشد در اکوسیستمهای آمریکای جنوبی نیز صعودی است. البته یک اکوسیستم موفق استارتاپی به سرمایهگذاری قابل توجه و زیرساخت مناسب نیاز دارد.
نقش استارتاپها در درآمدزایی و پیشرفت اقتصادی موجب شده که برنامههای متعددی برای کمک به سرمایه مورد نیاز آنها طراحی شود. در کشورهای پیشرو در عرصه استارتاپها، ایدههای مبتکرانه به خوبی مورد حمایت قرار میگیرند و در اختیار نداشتن سرمایه موجب نمیشود که ایدهپردازان در برپا کردن استارتاپ خود ناکام بمانند. سرمایه شخصی و کمک گرفتن از دوستان و آشنایان یکی از راههایی است که صاحبان ایدههای استارتاپی برای شروع از آن استفاده میکنند و افراد سرمایهگذار در سود شرکت سهیم میشوند. اما در صورتی که حتی سرمایههای اولیه نیز وجود نداشته باشد، صاحبان ایده میتوانند به شرکتهای شتابدهنده مراجعه کنند که وظیفه آنها مشاوره دادن به صاحبان ایدهها برای فراهمآوردن امکانات لازم است.
پس از پیش رفتن مراحل اولیه و طراحی مسیر، باید سرمایهگذاریهای بیشتری انجام شود و در این مرحله روسای شرکت باید سرمایهگذاران شخصی را مجاب کنند که پیشرفت ایده آنها سود کلانی را نصیب سرمایهگذاران خواهد کرد.
در این بین شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر به صورت تخصصی در زمینه تامین منابع مالی و بازگشت هزینه به استارتاپها کمک میکنند. زمانی که یک استارتاپ پیشرفت میکند و محصولی را معرفی میکند، شرایط خوبی برای استفاده از وامهای کوتاهمدت پدید میآید. این در حالی است که عرضه سهام به صورت عمومی به گسترش بیش از پیش استارتاپها کمک میکند. شرکتهای نوپا از این طریق سرمایه جذب کرده و بدهیهای خود را پرداخت میکنند.
باید گفت همه ایدههای استارتاپی حتی در صورت برخورداری از حمایتهای همهجانبه، به موفقیت نمیرسند. برای مثال، استارتاپ سیکرت که در سال 2014 راهاندازی شد، در کمتر از مدت یک سال به نقطه پایان رسید. این استارتاپ به دنبال ارائه پلتفرمی بود که کاربران در آن بتوانند شایعهها و رازها را به اشتراک بگذارند. این استارتاپ توانست سرمایه مورد نظر خود را جذب کند اما محبوبیت آن پس از 10ماه کاهش یافت و سرانجام شکست خورد.