واقعیت تلخ این است که تشکیل اتحادیهای فراگیر با شعار همه استارتاپها فقط یک مجوز، امروز و فردامحقق نخواهد شد و تا مسئولان دولتی و قانونگذاران، استارتاپ و شرایط زمان را درک کنند، یک دهه کم یا بیش طول خواهد کشید
در حوزه اقتصادی از جمله کسبوکار نیز تشکلها همواره جایگاه خاصی دارند و میتوانند فضای مساعدی برای تعامل مناسب و سازمانیافته بین بنگاههای اقتصادی و حاکمیت به وجود آورند. از این منظر اتحادیهها و تشکلها مهمترین حلقه رابط بین تولیدکنندگان دولت و مصرفکنندگان یعنی جامعه هستند.
واقعیت این است که اکوسیستم استارتاپی ایران آنقدر نوپاست که هنوز بخش قابل توجهی از فعالان زیستبوم به ضرورت و اهمیت وجود نهادهای صنفی و مدنی توجه ندارند یا معتقدند برای پیشرفت بیزینسشان نباید ذهنشان را درگیر این امور حاشیهای کنند!
اما واقعیت این است که هرقدر سازوکار کسبوکار استارتاپی ما مدرن و بهروز هم باشد در نهایت محصول نهایی بایستی روی ریل ساختار بستر و قوانین جاری کشور حرکت کند. عدم توجه به این ریلگذاری و فهم آن هنگام بروز تعارضها مشکلی را حل نخواهد کرد. از این رو هر چقدر هم درگیر بیزینسمان باشیم باید اندکی برای فعالیت مشارکت در شکلگیری تشکلها نهادی صنفی و مدنی حوزه کسبوکارمان وقت صرف کنیم.
از این رو حمایت و مشارکت و شرکت در برنامههای نهادهای صنفی مثل سازمان نظام صنفی رایانه ای انجمن کسبوکارهای اینترنتی انجمن فینتکها انجمن نرمافزار و اتحادیه کسبوکارهای فضای مجازی در حقیقت تقویت و گسترش حلقههای واسط بین استارتاپها دولت و جامعه است.
اما عدهای در این میان خواسته یا ناخواسته با تفکر سنتی خانسالاری و کدخدایی و با استفاده از شعار مدرن و آرمانی «مجوززدایی» درصدد تجمیع قدرت در مجموعههای خود هستند وبرای همراهی جوانان خوش فکر استارتاپی آدرس غلط نشان انها و مسئولان می دهندکه تنها دلیل شکست استارتاپها و مانع توسعه اکوسیستم استارتاپی تعدد تشکلها یا مجوزها است!
کاهش دخالت دولت مطالبه همه ماست اما آدرس غلط دادن به جوانان استارتاپی و استفاده از شعار جذاب مجوززدایی و طرح این موضوع که اگر مجوز و تمرکز در دست ما باشد خوب است اما اگر دست دیگری باشد فساد ایجاد میکند! راه را بر تضارب ارا و شکل گیری تشکل های مدنی بسته و در نهایت این تفکر انحصاری از سوی هر فرد و مجموعه ای که اعمال شود برای اکوسیستم استارتاپی جز چندپارگی و اختلاف عایدی دیگری ندارد.
بیایید ابتدا کمی در مورد شعار آرمانی که سر داده میشود حرف بزنیم.
۱- برخی معتقدند استارتاپها نباید مجوزی اخذ کنند. اگرچه این موضوع واقعا جذاب است اما با ساختار کشور ما مغایرت دارد و اتفاقا در شرایط فعلی زمینهساز برخورد بدون حسابوکتاب با استارتاپها میشود. تحقق این امر برای مخالفان استارتاپها آرمانی و جذابتر است.
۲- برخی معتقدند با بودن مجموعهها و مجوزهای فعلی نیازی به ایجاد تشکلها یا مجوزهای جدید نیست. بسیار حرف سنجیده و درستی است اما سوال اینجاست که با بودن همین سازمانها و مجوزها وقتی بازهم استارتاپها فیلتر میشوند یا با آنها برخورد میشود آیا تاکید بر تمرکز مجوزها در این مجموعهها و تکیه بر مجوزهای ناکارآمد و بدون پشتوانه تحت هر شرایطی و کشاندن استارتاپها به بنبست فیلترینگ چه مفهومی دارد؟!
نگارنده اگرچه در گام اول موافق این است که هیچ مجوزی نباشد و در آزادی کامل کارها پیش بروند یا آنکه مثل مطبوعات فقط یک سازمان یا وزارتخانه به استارتاپها مجوز بدهد اما از آنجایی که پاهای من روی زمین است و تخیلی زندگی و کار نمیکنم بر این باورم که به دلیل گستردگی حوزه استارتاپها همچنین (متاسفانه )شرایط فعلی جامعهمان برای آنکه کار اکوسیستم مختل نشود ما به چندین سازمان یا تشکل یا اتحادیه نیازمندیم چرا؟
مگر امکان دارد که برای هر صنفی که به ذهنتان میرسد از خیاطی و بزازی گرفته تا طباخی و نانفروشی و آژانس و تاکسیرانی تا فرش و صنایع دستی و… هر کدام یک اتحادیه داشته باشند ولی اقتصاد سنتی و حاکمیت بپذیرند همه استارتاپهای ایران در همه حوزهها به اقتصاد و جامعه ورود کنند و فقط یک مجوز و یک سازمان یا تشکل برای هدایت آن وجود داشته باشد؟!
عرض کردم آرزوی من هم همین است؛ «یک مجوز یک تشکل» اما اینجا سرزمین آرزوها نیست. تجربه تشکیل اتحادیه کسبوکارهای فضای مجازی و بیرون ماندن بخش قابل توجهی از استارتاپها از دایره تعریفشده این اتحادیه مثل فینتکها مؤید این نظر است که دولت هم هنوز نتوانسته به راهکار جامع و کاملی برسد.
واقعیت تلخ این است که تشکیل اتحادیهای فراگیر با شعار همه استارتاپها فقط یک مجوز امروز و فردامحقق نخواهد شد و تا مسئولان دولتی و قانونگذاران استارتاپ و شرایط زمان را درک کنند یک دهه کم یا بیش طول خواهد کشید. ما ناچاریم در این یک دهه بر اساس مدل استارتاپی تجربه «فِیل»کردن در بیزینسهایمان را در نهادهای مدنی تشکلها و اتحادیههایمان نیز تجربه کنیم و در نهایت برسیم به اتوپیای اتحادیه فراگیر.
از طرفی اگر فردا روز با «یک اتحادیه یک مجوز» موافقت شود ما این ظرفیت و آمادگی را داریم که جوسازی نکنیم و نگوییم میخواهند مافیا درست کنند فساد ایجاد میشود و بازی را بههم بزنیم و… آیا توانایی سازماندهی و مدیریت چنین ساختار عظیمی را داریم؟ مدیران قوی و باتجربه برای هدایت و مدیریت چنین اتحادیه پیچیده و بسیطی را داریم؟ کدام یک از متولیان موجود در اکوسیستم این مقبولیت عام را دارند که همه را پای یک سفره بنشانند.
حرف آخر:
با همه اختلافنظرها باید در کنار یکدیگر و با مهربانی بودن مجموعههای معظمی مثل سازمان نظام صنفی رایانهای انجمن کسبوکارهای اینترنتی انجمن فینتکها و انجمن نرمافزار را ارج نهیم و از ظرفیت عظیم آنها برای پیگیری مطالباتمان بهره ببریم. در همین راستا تشکیل اتحادیه کسبوکارهای فضای مجازی (در کنار این مجموعه ها ) قدمی مبارک در جهت ایجاد حلقه واسط دیگری برای ارتباط با دولت و جامعه است.