سبک زندگی استارتاپی: تو مجرم نیستی! فقط زیاد کار می‌کنی!

0

 اضافه کاری، رویه ثابتی در زندگی این افراد است و حتی بعد از تمام‌شدن ساعات کاری، تلفن همراه به آنها اجازه فاصله‌گرفتن از کار را نمی‌دهد و انگار کار روزانه آنها هیچ وقت به پایان نمی‌رسد.

معتاد بودن شما به کار، به معنای مسئولیت‌شناسی، علاقه به آن نوع فعالیت یا تلاشتان برای جبران نیازهای اقتصادی نیست. اعتیاد به کار، نوعی اختلال روانی است! اعتیاد از هر نوعی که باشد، در گروه رفتارهای وسواسی (وسواس فکری و عملی) قرار می‌گیرد و حتی در صورت مخالفت ظاهری‌تان با آن، از پس رها کردن آن برنمی‌آیید.

  •  این شما هستید؟

گرچه اغلب معتادان کار، ساعت‌های طولانی‌ ماندن در سازمان را به عنوان راهی برای شادتر و آرام‌تر بودن معرفی می‌کنند، اما محققان می‌گویند بیشتر از ۵۰ ساعت کار کردن در هفته، به جسم و روان آسیب می‌زند. به گفته آنها استرس، مشکلات قلبی و عروقی و در نهایت مرگ زود‌رس، در کمین معتادان به کار است. اگر شما هم علائمی که در ادامه می‌آوریم را تجربه می‌کنید، معنایش این است که به کار کردن معتاد شده‌اید.

وقتی عزیزانتان شما را به معتاد بودن به کار متهم می‎‌کنند، از هر ابزاری برای انکار این موضوع کمک می‌گیرید؟ نیازهای سازمان، دست‌تنها‌بودن، مشکلات اقتصادی، وجود رقیبانی که می‌خواهند جایتان را بگیرند و … را بهانه می‌کنید تا نیاز روانی‌تان به بیش از اندازه کار کردن را توجیه کنید؟

حتی اگر مدیرتان انتظار بیش از اندازه ماندن در سازمان را از شما نداشته باشد، ساعت‌ها بیشتر از آنچه که موظف هستید کار می‌کنید؟ بعد اقتصادی اضافه‌کاری‌کردن برایتان اهمیت چندانی ندارد و حتی اگر از نظر مالی منفعتی عایدتان نشود، به کار کردن ادامه می‌دهید؟

خانواده و اطرافیان شما و حتی همکارانتان از شیوه کار‌کردن شما ناراضی هستند، اما بی‌توجه به تاکید آنها بر کاهش زمان کاری‌تان، به این روش ادامه می‌دهید؟

وقتی که کارهایتان خوب پیش‌می‌رود، پرانرژی، شاد، سرزنده و مغرور هستید اما با یک شکست کاری، تلخی، ناامیدی و تندخویی را به همه لحظات زندگی‌تان وارد می‌کنید؟

اتفاقات مهم زندگی‌تان مثل تولد عزیزان، مناسبت‌های مهم، وقت دکتری که چند ماه است منتظرش بوده‌اید و … از یاد می‌برید اما بعید است که یک قرار کاری را از یاد ببرید؟

نمی‌توانید از لحظات بیکار بودن لذت ببرید و مدام به این فکر می‌کنید که چطور می‌توانید زمان بیشتری را در ۲۴ ساعت شبانه‌روز به کار کردن اختصاص دهید؟ وقتی از هر فعالیت دیگری به خاطر ادامه دادن کارتان صرف‌نظر می‌کنید، احساس شادمانی و غرور می‌کنید؟ سرگرمی‌ها، اوقات فراغت و فعالیت جانبی شما، همیشه قربانی کارتان می‌شوند؟ کم می‌خوابید، تند تند غذا می‌خورید و برای شروع کردن دوباره کارتان، از هر فعالیت دیگری زمان قرض می‌گیرید؟

دور ماندن از کار برای شما به معنای افسرده، مضطرب یا ناامید شدن است؟ وقتی سر کار نیستید، نمی‌دانید چطور باید وقت‌تان را پرکنید و هیچ راهی برای فرو نشاندن اضطراب یا شاد شدن به ذهنتان نمی‌رسد؟ در نبود پروژه‌های متعدد، احساس پوچی می‌کنید و نمی‌توانید معنایی را برای زندگی‌تان بیابید؟

ساعات طولانی کار به جسم شما آسیب زده؟ کمردرد، سردردهای مداوم یا اسپاسم‌های عضلانی، همراه همیشگی شما شده و ارتباط آنها به کار بیش از اندازه را انکار می‌کنید؟

کارتان همیشه همراهتان هست؟ در سفر مدام پیام‌های کاری را چک می‌کنید، در مهمانی مدام به تلفن‌های کاری پاسخ می‌دهید و حتی درحال رانندگی هم نمی‌توانید از صحبت کردن در مورد کار با دیگران دست بردارید؟ شما حتی وقت رفتن به سرویس بهداشتی هم تلفن همراه را با خود می‌برید تا به پیام‌های کاری پاسخ دهید؟

  •  چرا به کار کردن معتاد شده‌اید؟

در خانواده‌تان سابقه اعتیاد به کار یا دیگران انواع اعتیاد وجود دارد؟

از مشکلات زناشویی‌تان به کار پناه برده‌اید؟

دچار اختلالات روانی (اضطراب، افسردگی، وسواس فکری و …) سطوح مختلف هستید و اگر تمام مدت مشغول کار نباشید، ناآرامی و فکر و خیال رهایتان نمی‌کند؟

حتی اگر بی‌پول نباشید، استرس‌های اقتصادی از ذهنتان بیرون نمی‌روند؟

با همه در رقابت هستید و به خاطر ترس از جلو زدن دیگران، خود را وقف کار کرده‌اید؟

  •  خودتان را نجات دهید

برای شمایی که سال‌ها به کار کردن معتاد بوده‌اید، نجات پیدا کردن از این اعتیاد آسان نیست. محققان می‌گویند اعتیاد به کار، می‌تواند از طریق ژن‌هایتان به شما منتقل شود. از نظر آنها فرزند پدری که در هفته ۱۰۰ ساعت کار می‌کرده، بعید است که بتواند کمتر از ۷۰ ساعت در هفته کار کند. از نظر محققان الگوی رفتاری و سبک زندگی که از کودکی آموخته‌اید، در کنار ژن‌هایی که به ارث برده‌اید، می‌تواند بر این موضوع تاثیر بگذارد. پس در صورتی که در خانواده خود، نشانه‌های اعتیاد به کار را مشاهده کردید، از یک روانشناس برای ریشه‌یابی موضوع و ایجاد تغییر در باورهایی که زندگی‌تان را ساخته‌اند، کمک بگیرید. اما اگر اعتیاد شما به کار، هنوز زندگی‌تان را به مرحله بحران وارد نکرده‌است، از این راه‌ها کمک بگیرید و سعی کنید تا با ایجاد این تغییرات، خود و زندگی‌تان را نجات دهید.

همه فعالیت‌هایی که در طول هفته انجام می‌دهید را روی کاغذ بنویسید. به غیر از کار طاقت‌فرسا، چه فعالیت‌هایی را در فهرست‌تان می‌بینید؟ آخرین باری که برای پیک‌نیک در طبیعت، وسایلتان را جمع کردید، کی بود؟ چند وقت است دوستانتان را ندیده‌اید؟ اصلا وقت بودن در کنار آنها هم نمی‌توانید جز کار در مورد چیز دیگری صحبت کنید؟

۲۴ ساعت برای زندگی‌کردن در هر روز وقت دارید. به نظر زیاد می‌رسد؛ اما اگر برنامه‌ریزی نداشته باشید، همین زمان به ظاهر زیاد، تنها به کار کردن و اندکی خوابیدن محدود می‌شود. سعی کنید در برنامه هفتگی‌تان، جایی برای فعالیت‌های غیر کاری از قبیل ورزش یا تماشای فیلم را در نظر بگیرید. گذشته از این، هر روز زمان مشخصی را برای حضور تمام و کمال در کنار خانواده‌تان در نظر بگیرید و همانطور که از ساعات مشخص شده برای کار، جز کار به چیزی فکر نمی‌کنید، در زمان بودن در کنار خانواده هم، تنها به آنها بیندیشید.

بسیاری از کسانی که به کار معتاد هستند، توان «همکاری» با دیگران را ندارند. آنها نمی‌توانند تعاملات موثری را در محیط کاری برقرار کنند، توان آموزش دادن مهارت‌های خود به همکارانشان را ندارند و به‌خاطر همه این دلایل، نمی‌توانند هیچ بخشی از وظایف و مسئولیت‌هایشان را به دیگران بسپارند. می‌دانیم که برایتان آسان نیست‌ اما سعی کنید گاهی مثل یک راهبر، نظاره‌گر فعالیت‌های دیگران باشید و با کنار گذاشتن کمال‌گرایی، به دیگران برای رشد و فراگرفتن مهارت‌ها فرصت دهید.

شاید نتوانید مانع رسیدن پیام‌های کاری به تلفن همراه و پست الکترونیک‌تان شوید، اما می‌توانید مانع دیدن این پیام‌های دردسرساز شوید. در زمانی که برای بودن در کنار خانواده یا فراغت در نظر گرفته‌اید، تلفن همراه و تبلت‌تان را خاموش یا بی‌صدا کنید. نگذارید تکنولوژی‌های ارتباطی با همه فوایدی که دارند، با آرامش شما بجنگند. شاید در روزهای اول، چند ساعت دور شدن از این تکنولوژی‌ها برایتان سخت باشد، اما خیلی زود به این سبک زندگی عادت خواهید کرد.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.