پشت یک میز با هم مینشستید. این رابطه برای شما، تنها در محدوده هشتساعت کاری هرروزه خلاصه نمیشد. رازهایتان را پشت همان میز با او در میان گذاشتید. بسیاری از فوتوفنهای کار را از او یاد گرفتید و پا به پای او به سمت رویاهایتان حرکت کردید. اما چه شده که دوستی چندینساله شما، امروز به یک رابطه سرد و پرتنش کاری محدود مانده است؟ فاصلهای که شما را از هم دور کرده، از کجا به این رابطه پا گذاشته؟ فکر میکنید تغییر جایگاه، او را تغییر داده و مغرورشدنش بعد از بالا رفتن از پلههای ترقی را مسبب همه مشکلات میدانید؟ نکند اشتباه کنید؟ نکند مقصر لااقل نیمی از این تنشها خود شما باشید؟ شمایی که با تغییر شرایط، نتوانستهاید درست تصمیم بگیرید و قدم بردارید و از آوارشدن سوءتفاهمها بر رابطهتان نتوانستهاید جلوگیری کنید.
- مرز باریکی میان دوستی و کار بکشید
فرقی نمیکند چند سال با هم پشت یک میز نشسته بودید. فرقی نمیکند عمر دوستی شما چند سال است. باید بپذیرید که خیلی چیزها با گذشته فرق کرده. باید قبول کنید که تفاوت جایگاه شما در محدوده یک سازمان، ارتباطی به رابطه شخصیتان ندارد. فرقی نمیکند که او دوست قدیمیتان باشد یا یکی از اعضای خانوادهتان. حق ندارید به بهانه صمیمیت یا حتی مسنتربودنتان، جایگاه سازمانی او را نادیده بگیرید و سلسله مراتب سازمانی دور بزنید و وظایفتان را نادیده بگیرید. اینکه شما هنوز برای تولد همدیگر هدیه میخرید یا روزهای تعطیل را با هم میگذرانید، به این معنا نیست که او نباید انتظارات کاری مربوط به سازمان را از شما طلب کند. هرچقدر هم که دوستی شما عمیق باشد، واقعیت امروز این است که امروز، او فرد اول سازمان است و شما در پلههای بعدی سازمانی فعالیت میکنید.
- پشت میز کارتان درددل نکنید
دلتان گرفته؟ از رفتارش رنجیدهاید؟ میخواهید احساستان را با یک نفر در میان بگذارید؟ باور کنید همکارهای بغلدستیتان گزینههای خوبی برای این تخلیه هیجانی نیستند. نگذارید دوستی قدیمی شما، با تیغ حرفهایی که گوش به گوش میچرخد، زخمی شود. اگر میخواهید از او انتقاد کنید، اگر چیزی شما را رنجانده و میخواهید بیانش کنید، در موقعیتی که برای هر دوی شما مناسب باشد، با آرامش و منطق موضوع را با او در میان بگذارید. یادتان نرود که حرفها در جریان دهان به دهان منتقلشدن، تغییر شکل میدهند و بعید نیست چیزی که دوست قدیمی و رئیس شما از دهان واسطهها میشنود، چیزی نباشد که مدتهاست ذهن شما را به خود مشغول کرده است.
- حسادت نکنید
درست است که شما دوست نزدیک او هستید، اما نباید انتظار داشته باشید که در دنیای کاری هم نزدیکترین فرد به او باشید. بعید نیست که با تغییر مسئولیتهای او، روابط کاریاش هم تغییر شکل بدهد و قرار نیست رابطه دوستانه و عمیقتان سرنوشت رابطه کاریتان را هم تعیین کند. اگر این روزها او در مورد رازهای سازمان، با فردی جز شما صحبت میکند و اگر در مورد کارهای سازمان، با کسی جز شما مشورت میکند، نباید از او برنجید. در صورتی که بتوانید میان رابطه کاری و دوستانهتان مرز بگذارید، دیگر این مسائل حرفهای، باعث رنجیدنتان نمیشود.
- بپذیرید شرایط تغییر کرده
شما سالهای سال، پشت یک میز ناهار میخوردید و از زمانی که او مسئولیتهای بیشتری را بر عهده گرفته، دیگر خبری از ناهارهای کاری و گپزدنهای دوستانه در زمان نوشیدن چای نیست. حالا او با آدمهای دیگری ناهارش را میخورد و حتی فرصت نوشیدن چای با شما را هم ندارد. آیا این مسائل دلیل خوبی برای تمامشدهدانستن دوستیتان هستند؟ مسلما نه! حتی اگر او وقت و میل چای نوشیدن با شما را داشته باشد، بعید نیست که بهخاطر شرایط سازمانی، خودخواسته کمی از شما فاصله بگیرد. به جای اینکه سوءتفاهمهای ایجادشده را روی هم انبار کنید، تغییر شرایط را بپذیرید. قبول کنید که بخشی از این فاصله بهخاطر تفاوت موقعیت او رخ داده و بخشی دیگر، حاصل سوءتفاهمهایی است که روی هم انبار شدهاند. سوءتفاهمهایی که اگر به فکر برطرفکردنشان با گفتوگوهای منطقی و دوستانه نباشید، هر روز آسیب بیشتری به ارتباط شما میزنند.
- از این دوستی پله ترقی نسازید
اگر بهدنبال این هستید که رابطه قدیمی شما، رشد آیندهتان را تضمین کند، خبر بدی برایتان داریم. شمایی که یک رابطه ساده را به عنوان ابزاری برای رشد در نظر میگیرید، نهتنها نمیتوانید رویاهای کاریتان را محقق کنید، بلکه نمیتوانید به حفظ یک دوستی قدیمی هم امیدوار باشید. آنچه در این چند ماه میان شما اتفاق افتاده را مرور کنید. نکند او بهخاطر چنین حاشیههایی از شما فاصله گرفته و عطای این دوستی را به لقایش بخشیده باشد!