ایلان ماسک، مدیرعامل خلاق تسلا و اسپیسایکس معتقد است کارآفرینان کمتر از روشهای علمی برای حل مشکلات خود استفاده میکنند. کارآفرینان به اعمال رقبای خود فکر میکنند و در مورد نتایج مطلوب خیالپردازی میکنند، حالآنکه آنها باید پروسهای استاندارد را دنبال کنند تا متوجه شوند که آیا راهحل موردنظرشان کارایی دارد یا خیر. ایلان ماسک یک متدعلمی را برای حل مسائل پیشنهاد میدهد.
سؤال بپرسید
هنگامیکه با مشکلی مواجه شدید، بهسرعت به آن پاسخ ندهید. در عوض یک سؤال جالب در مورد آن مطرح کنید، ترجیحا سؤالی که قبلا مطرح نشده باشد. بهعنوانمثال، وقتی ماسک، تسلا تراک را میساخت، از روشی به نام «تفکر اصولی» استفاده کرد که در آن مبانی یک موضوع، بدون هیچ مفروضاتی مورد بررسی قرار میگیرد. این استراتژی به او کمک کرد روی مهمترین زوایای این ماشینها خوب تمرکز کند. برای ماسک مسئله مهم این نبود که کامیونهای تسلا بهتر از سایر رقبا باشند، بلکه او میخواست بهترین کامیونهای برقی ممکن را تولید کند. به تفاوت بین این دو سؤال نگاه کنید: «چگونه میتوانم کامیونهای فعلی را بهبود دهم؟» و «اجزای ضروری یک کامیون خوب چیست؟» ماسک به سؤال دوم فکر میکند که به او اجازه میدهد یک بورد کاملا تمیز برای ایدههای خود داشته باشد.
جمعآوری شواهد
در این مرحله شما فرضیات را بسط نمیدهید، بلکه به تحقیق و بررسی مسئله میپردازید. برای دانشمندان این مرحله به معنی تستهای متعدد و برای کارآفرینان به معنی مصاحبه با کارشناسان، فعالیت فیزیکی در یک صنعت خاص یا تحقیقات دقیق در حوزه مربوطه است.
برای مثال، ماسک زمانی که میخواست اولین تونل بورینگ کمپانی را احداث کند، از کارمندانش خواست حفاری زمین را از پارکینگ شرکت شروع کنند. بهاینترتیب او متوجه میشد که در یک بازه زمانی خاص، چه میزان حفاری امکانپذیر است؛ امری که به او در پروژههای بزرگتر بعدی کمک میکرد.
بر اساس شواهد و مدارک، فرضیات را بسط دهید
حالا شما باید احتمال وقوع هر یک از فرضیات را مشخص کنید. اغلب اوقات مردم بدون هیچ سند و مدرکی، مفروضات مسئله را بهاحتمال 50- 50 یا یک در میلیون امکانپذیرمیدانند که به معنی افراط و تفریط بیپایه و اساس است. ولی شما باید با توجه به شواهد عینی، بهطور دقیق حساب کنید که هر یک از اصول مسئله، با چه درصد احتمالی صادق خواهند بود.
نتیجهگیری کنید
در مرحله قبل، شما درصد احتمال اصول و فرضیات را به دست آوردهاید و حالا میتوانید مشخص کنید که میخواهید کدام احتمالات را کنار بگذارید. قبل از هرچیز به این موضوع فکر کنید که ضریب اطمینان شما در مورد صحت شواهد چقدر است؟
سعی کنید نادرستی نتایج را اثبات کنید
ماسک این مرحله را بسیار ضروری قلمداد میکند، چراکه به گفته او، بعدها دیگران هم سعی میکنند نتیجه شما را شکست دهند. حتی اگر شواهد کافی در اختیار دارید که در مورد نتیجه بهدستآمده احساس آرامش خیال داشته باشید، بازهم به دنبال مشاوره دیگران باشید. در غیر این صورت ممکن است به تله تعصب گرفتار شوید. به این موضوع فکر کنید که چه مدارک و دلایلی برای نادرست بودن دستاوردهای شما وجود دارد.