کونراد شرکت زنفيتس را در شرايطي راهاندازي کرد که هيچ اميدي به موفقيت نداشت
استارتاپ هاي تازه نفس در مرز بين برند شدن و محو شدن از دنياي تکنولوژي قدم برمي دارند. بازار استارتاپ ها تيغ دولبهاي است، همانقدر که مي توان چند هزار دلار سرمايه را بدل به ارزش ميلياردي کند، ميتواند يک کارآفرين را به زمين بزند و جايش را به ايده ديگري بدهد. استارتاپ «زنفيتس» يا همان شرکتي که ايده تاسيساش زندگي پارکر کونراد را دگرگون کرد، هم پيرو همين قواعد رشد کرده است. زنفيتس ساخته شده از يک نرمافزار تحت وب براي مديريت منابع انساني است، که در سال ۲۰۱۳ شروع به کار کرد.. نرمافزار اين وبسايت، آن را در فهرست خلاقترين شرکت-هاي مجازي آمريکا در سال ۲۰۱۵ قرار داده است و ارزش آن حدود ۴ ميليارد دلار برآورد شده است.
زنفيتس با دريافت اطلاعات منابع انساني يک شرکت، هزينه دقيق حقوق و مزايا، اضافه کاريها، مرخصي کارمندان و بيمههاي درماني آنها را به سرعت محاسبه کرده و آن را در اختيار مديران قرار ميدهد. ضمن اينکه اگر کسبوکاري نياز به مشاوره منابع انساني داشته باشد، وبسايت با تماس با شرکت، اطلاعات دقيقي از چگونگي جذب نيرو به آن داده و در نقش مشاور، شرکت را راهنمايي ميکند. در واقع زنفيتس يک ديتابيس مجازي از سابقه منابع انساني شرکتها است و نقش تسهيلگري در امور مالي را بر عهده دارد. اين استارتاپ نوپا براي رسيدن به جايگاه فعلياش راهي طولاني پيموده است.
پارکر کونراد در گفتوگو با مجله آي.ان.سي ميگويد که در زندگي هيچوقت با تلخي ناکامي بيگانه نبوده است. او با وجود قبولي در دانشگاه هاروارد، علاقهاي به درس خواندن نشان نداد و وارد تحريريه مجله داخلي دانشگاه شد. «روزهايي که در مجله دانشگاه يادداشت مينوشتم، باور داشتم که به آنچه ميخواستم، رسيدهام. نوشتن برايم از هر کاري خوشايندتر بود و شب و روزم در تحريريه ميگذشت. زماني که معدل پايينم مرا از دانشگاه بيرون انداخت، نه از اخراج، که از بيرون آمدن از مجله احساس شکست ميکردم.»
پارکر به دنبال اخراج از دانشگاه و به پيشنهاد يکي از هم کلاسي هايش وارد فضاي کسب و کارهاي خلاق مي شود و در اين باره مي گويد: «صادقانه بگويم که شش سال از زندگيام را وقف «ويکينوست» کردم. فضايي مجازي که امکان سرمايهگذاري در کسبوکارهاي کوچک را فراهم ميکرد و به سرمايهداران مشاوره ميداد. نميگويم که اين ايده، تنها متعلق به من بود، اما خودم را کاملا در آن سهيم ميدانستم. بعد از مدتي با دوست قديمي به اختلاف برخورديم و من که در همان روزها از سرطانم آگاه شده بودم و در نااميدي بهسر ميبردم، تن به اخراجي خودخواسته دادم. در آن زمان احساس شکست ميکردم. از کار خودم بيرون انداخته شدم و مطمئن بودم که روزهاي آخر زندگيام از راه رسيدهاند.»
کونراد شرکت زنفيتس را در شرايطي راهاندازي کرد که هيچ اميدي به موفقيت نداشت. اخراج شده بود و سرطانش عود کرده بود. او نه تنها در کار که در زندگي احساس ناکامي ميکرد. «ايده زنفيتس را مديون استارتاپ پيشينم هستم. با اينکه اين دو بيزنس، ارتباط چنداني با هم ندارند، زماني که در ويکينوست مشغول مشاوره بودم، متوجه شدم شرکتها در مديريت منابع انساني خود ناتوان هستند و با وجود سرمايه فراوان، معمولا نيروهاي انساني از وضعيت پرداختها و بيمهها و بيبرنامگي آنها ناراضياند و همين مرا به سمت طراحي نرمافزاري براي رسيدگي به منابع انساني سوق داد.»
«امروز دو سال از حيات وبسايت ما ميگذرد. شايد رشد دو ساله يک کسبوکار مجازي در سطحي که ما تجربه کرديم، بيسابقه باشد و اين تحقق روياي هر کسي است که پا در عالم استارتاپ ميگذارد. اگر شما هم قصد دنبال کردن ايده-هايتان را داريد، بايد آماده روزهاي سخت و نامهربانيهاي زندگي باشيد. من در روزگار جواني نه تنها شغل و ايده، که سلامتيام را از دست دادم. اما ياد گرفتم که بايد براي بهدست آوردن همهچيز مبارزه کرد، از پاي ننشست و روي شکست را کم کرد.»