لوک گرانا، مدتها پیش از اینکه استارتاپ گرانا را راهاندازی کند، در زمینه کارآفرینی تجارب قابلقبولی به دست آورده بود. در سن 21 سالگی و زمانی که در سیدنی زندگی میکرد، کسبوکار خود را در زمینه قهوه راهاندازی کرده بود و پس از یک سری شکستها و موفقیتها، در سال 2008 شرکتش را واگذار کرده بود. پسازآن شارژ پوینت، یکی از اولین شبکههای شارژ اتومبیلهای الکتریکی استرالیا را تاسیس کرد؛ استارتاپی که به او ارزش زمانبندی مناسب را یاد داد. در سال 2008 وسایل نقلیه الکتریکی فقط توسط علاقهمندان مشتاق و فعالان محیطزیست مورداستفاده قرار میگرفت اما آنچه از مدتها پیش ذهن لوک گرانا را به خود مشغول کرده بود، تجارت الکترونیک بود.
در طول یک تعطیلات، زمانی که لوک برای بازدید از برادرش به پرو مسافرت کرده بود، به پنبههایی به نام پروویان پریما برخورد کرد. او نمونهای از این پنبهها را برای خانواده و دوستانش هدیه آورد و به این فکر افتاد که کسبوکاری برای فروش پیراهنهایی که با پارچه نخی پروویان پریما تهیه میشوند، راهاندازی کند.
مدت کوتاهی پس از شروع کار، لوک متوجه شد در هنگکنگ پتانسیل بسیار بالایی برای تولید تیشرتها و پیراهنهایی که از پارچههای اصیل تولید میشوند، وجود دارد. او میتوانست یک شرکت پوشاک تأسیس کند و با طیف وسیعی از پارچههایی که از سراسر جهان وارد میشدند، مثلا ابریشم چینی، کشمیر مغولی، کتان ایرلندی، جین ژاپنی، پاپلین فرانسوی، پارچههای پشمی و میکرو فیبرهای ایتالیایی، محصولاتی متفاوت و خیرهکننده تولید کند و درعینحال، داستانی منحصربهفرد برای برند خود داشته باشد. پیتر پائول ویتگن، نخستین کسی بود که از این ایده استقبال کرد و با سرمایهگذاری خود، بهعنوان همبنیانگذار لوک به تأسیس شرکت گرانا کمک کرد. او میگوید: «استارتاپهای زیادی سعی میکردند تکنولوژیهای جدیدی را، مثل اپلیکیشنها و نرمافزارهای کاربردی، به بازار ارائه کنند، ولی مهمترین هدف ما این بود که محصولات باکیفیتتری را باقیمت مناسب عرضه کنیم. این مدل کسبوکار سادهای بود که به استراتژیهای اجرایی بستگی داشت. لوک تجربه کارآفرینی خوبی داشت که به من اعتمادبهنفس میداد.» لوک و پیتر در ماه مارس سال 2014 اولین سری محصولات خود را عرضه کردند و در مدت 3 هفته، 2000 تیشرت فروختند. این موفقیت به آنها نشان داد که مدل کسبوکارشان مقیاسپذیر است. از آن زمان تاکنون، گرانا در هرماه 25 درصد رشد داشته است. تیم آنها در حال حاضر محصولاتش را در 60 استایل مختلف به 12 کشور جهان عرضه میکند و با دو هزار SKU، نمایندگیهای قدرتمندی در هنگکنگ، سیدنی و سانفرانسیسکو دارد. لوک میدانست کشش صنعت پوشاک در نقاط مختلف جهان، متفاوت است، ولی از همان ابتدای کار میخواست یک بازیگر جهانی باشد و تصمیم خود را با ارسال محصولاتش از یک گیت واحد به 8 کشور جهان عملی کرد. مهمترین فرصتی که او بهخوبی از آن بهرهبرداری کرد، فروش آنلاین بود. در سال 2014 تنها 5 درصد از فروش صنعت پوشاک بهصورت آنلاین صورت میگرفت اما برآوردهای لوک و پیتر نشان میداد این آمار تا سال 2030 به 30 درصد خواهد رسید.
نرخ ارسال و حملونقل
پس از تحقیقات کامل، لوک و پیتر متوجه شدند که هنگکنگ از شرایط انحصاری خاصی برخوردار است. این شهر یک بندر مالیاتی رایگان بود و بزرگترین مرکز حملونقل هوایی در جهان به شمار میرفت. آنها دریافتند که اگر ارسال خود را از هنگکنگ انجام دهند، نسبت به استرالیا و آمریکا هزینه بسیار کمتری متحمل میشوند. بهعلاوه هدکوارترهای شرکتهای لجستیکی مثل DHL و UPS در هنگکنگ قرار داشت و حجم تبادلات روزانه در این شهر بسیار بالا بود که باعث میشد پتانسیل نرخ ارسال و حملونقل گرانا بسیار بالا باشد.
استفاده از داده برای کاهش هزینه
برای گرانا داده و تکنولوژی دو عنصر بسیار مهم به شمار میروند، چراکه زنجیره ارزش و کارایی تدارکات در این بازار رقابتی مزیتهای حیاتی محسوب میشوند. پیتر میگوید: «ما دادهها را از روز اول جمعآوری کردهایم و همه دادهها در فضای ابری همگامسازی میشوند. تیم ما براساس راهکاری جلو میرود که بتواند با استفاده از این دادهها، هزینهها را به حداقل برساند.»
استفاده از راهحلهای بومی هنگکنگ
گرانا از برخی ابزارهای نرمافزاری هنگکنگ، مثل اپلیکیشن Aftership استفاده میکند.
Aftership یک ابزار ردیابی سفارش مشتریان است که به شرکتها کمک میکند تجربه بهتری برای مردم فراهم کنند. این اپلیکیشن در هر مرحله از فرایند ارسال، پیامی به مخاطبان میفرستد تا آنها بهتر بتوانند سفارش خود را پیگیری کنند. با رشد استارتاپها در هنگکنگ، بهتدریج ویسیهای بیشتری نیز وارد عمل میشوند. هرچند به عقیده لوک سنگاپور در این زمینه پیشرفت بیشتری داشته، اما گرانا موفق شد چندین سرمایهگذار خوب را به خود جذب کند و به کمک آنها سرمایه خود را افزایش دهد. لوک و پیتر همچنین توانستند تیم خوبی را استخدام کنند که آنتونی هیل سرپرست تیم طراحی و دنیل تیسی، طراح وب، شاخصترین و مؤثرترین افراد این گروه بودند. لوک میگوید: «در صنعت ما، استارتاپهای خوبی مثل واربی پارکر، اورلین و بوناباس مشغول فعالیت هستند. تا به اینجا مدل کسبوکارمان خوب جواب داده است. ما نمیخواهیم مثل سایر برندها، یک بازار جدید به وجود آوریم یا مشتریانمان را به یک اپلیکیشن جدید وابسته کنیم. کیفیت بالای محصول و قیمتی که رضایت مشتریان را در پی داشته باشد، هدفی است که باید همیشه در ذهن داشته باشیم. مهم این است که مردم پیام شرکت ما را شنیدهاند.»
گرانا، برند تجارت الکترونیک آنلاین
زمانی که تیم گرانا تازه کار خود را شروع کرده بود، روی برندسازی در فضای آنلاین تمرکز زیادی داشت، ولی مدتی بعد متوجه شدند که مشتریان هنوز نیاز دارند سایز و تناسب لباسها را چک کنند و به کیفیت پارچهها پی ببرند. به همین دلیل 2 فروشگاه در هنگکنگ افتتاح کردند و تلاش کردند به ماهیت برندشان زندگی ببخشند. استقبال مردم از این رویداد و موفقیت غیرمنتظره این دو فروشگاه باعث شد آنها متوجه شوند راه بسیار خوبی برای معرفی برند خود یافتهاند.
در مرحله بعد یکی از کانتینرهای توزیع محصول را در شهر سیدنی، به یک فروشگاه سیار تبدیل کردند. بسیاری از افرادی که برای بار اول محصولات را حضورا خریداری میکردند، به مشتریان آنلاین تبدیل میشدند. البته پیتر توضیح میدهد که ارتباطات تلفن همراه نیز، نقش بسیار مهمی در رشد کسبوکارشان داشته است: «40 درصد از بازدیدکنندگان ما بهوسیله گوشی همراهشان به سایت ما سر میزنند. ما میخواهیم کسبوکار تلفن همراه را اولویت اول خود قرار دهیم. تا چند سال آینده کمتر کسی پشت دسکتاپ مینشیند تا کالایی را آنلاین سفارش دهد. البته تعریف یک داستان برند در تلفن همراه سختتر است، بنابراین ما واقعا باید روی این موضوع کارکنیم.»برند گرانا موفقیت خود را مدیون عوامل دیگری مثل بازاریابی مؤثر و کارشناسان وبلاگنویس نیز هست. همچنین گروهها و فرومهای آنلاینی که مشتریان در آنها نظر خود را در مورد محصولات بیان میکنند، باعث شده تیم گرانا در اصلاح و بهبود محصولاتش پیشرفت خوبی داشته باشد.
گرانا در اواخر سال 2016، مبلغ 5/3 میلیون دلار دیگر جذب سرمایه داشت و توانست مجموع سرمایه خود را به 6 میلیون دلار برساند. هدف بعدی آنها این است که دامنه تولیدات خود را گسترش دهند و محصولات خود را در کشورهای بیشتری عرضه کنند. لوک گرانا معتقد است که همه مردم باید به لباسهای باکیفیت دسترسی داشته باشند و این هدفی است که او را باانگیزه نگه میدارد. او در پایان اظهار میکند: «نوآوری در صنعت و روابط شفاف بین برندها و مشتریان، تنها راهی است که پیش روی برندهای تجارت الکترونیک و خردهفروشیها قرار دارد. بهخصوص در حوزههایی مثل صنعت پوشاک که رشد سریعی دارند، مردم حق دارند داستانی را که پشت این محصولات است، بدانند.»