بازاریابی

ماجرای شکست دو استارتاپ کار‌آفرین لهستانی

او بعد از راه‌اندازی دو استارتاپ که هر دو به زمین خوردند، امروز باور دارد معمولا کارآفرینان جوان در تجربه‌های شکست مشترک هستند و موانع مشابهی سر راهشان سبز می‌شود.

غروب اولین استارتاپ

«از زمانی که با اسمارت‌فون آشنا شده بودم، در پی طراحی یک نرم‌افزار هوشمند برای سیستم‌عامل‌های موبایلی بودم. یک سال در ورکشاپ‌های استارتاپی مختلف اروپا شرکت کردم، تا ایده یک استارتاپ خلاق به ذهنم خطور کرد. می‌خواستم اپلیکیشنی برای ردیابی سلامت بدن طراحی کنم. برنامه‌ای که با دریافت اطلاعات قد و وزن و محاسبه تعداد قدم‌های فرد و شغل و فعالیت‌های دیگر او، رژیم غذایی مناسبی برایش پیشنهاد کند و بر طبق کالری مورد نیاز بدنش، مراقب سلامت جسمش باشد.» آتیلا در همان زمان مشغول کار در یک شرکت کامپیوتری هم بود و تنها سرمایه زندگی‌اش حقوقی بود که از کار می‌گرفت. اما ایده استارتاپش باعث شد به سرعت از کار استعفا دهد و رویای خودش را دنبال کند.

خودش می‌گوید: «یکی از عجولانه‌ترین تصمیمات زندگی‌ام بود. بلندپروازی هیچ وقت انتها ندارد و من آن‌قدر شیفته ایده‌ام شده بودم که بعد از طراحی اولیه آن، تنها به رئیسم یک پیام فرستادم و به او گفتم از فردا سر کار نمی‌آیم. کاری را که تنها منبع درآمد زندگی‌ام بود، به خاطر ایده ناپخته‌ام کنار گذاشتم و چیزی نگذشت که پشیمان شدم.» یک ماه بعد در حالی که ایده نرم‌افزار سلامتی زیگتی به جایی نرسیده بود و در مسیر طراحی با مشکلاتی مواجه شده بود، او استارتاپش را رها کرد.

دومین شکست

مدتی بعد، دوستان آتیلا یک کنفرانس استارتاپ راه‌اندازی کردند و از او خواستند در آن شرکت کند. «وقتی به کنفرانس دانشجویان دانشگاه بوداپست رفتم، متوجه شدم که بسیاری از آن‌ها در بیان ایده خود ناتوانند. پشت تربیون اضطراب داشتند، اعتمادبه‌نفس نداشتند و صدایشان می‌لرزید. آنجا بود که ایده تازه‌ای به ذهنم خطور کرد: چرا خدماتی وجود ندارد که افراد را برای سخنرانی‌های عمومی آماده کند؟ و این سوال، شروع استارت‌ دوم من بود.»ایده اولیه زیگتی از این قرار بود که او از افراد می‌خواست در نرم‌افزار «سخنان من» تمرین‌های سخنرانی ضبط‌شده خود را آپلود کنند و بعد برنامه به آن‌ها بازخورد می‌داد و صحبت‌ها را اصلاح می‌کرد. او طراحی اولیه اپلیکیشن خود را در یک کنفرانس کارآفرینی عرضه کرد و توانست تمام سرمایه لازم برای ادامه کارش را به‌دست آورد؛ «با اینکه این‌بار هیچ‌کس در ایده‌ام با من رقابت نداشت، نرم‌افزار شکست خورد. ما بعد از چند ماه کار نتوانستیم حتی یک خروجی سخنرانی درست و حسابی داشته باشیم.»

هنوز وقت داریم

«زمانی که روی دومین استارتاپم کار می‌کردم، اعتمادبه‌نفس عجیبی داشتم. وقتی کارم را ارائه کردم و با استقبال سرمایه‌گذاران مواجه شدم، این اعتماد بیشتر هم شد. تا جایی که هیچ کس را در تیم تک‌نفره‌ام راه ندادم و گمان کردم به تنهایی قادر به انجام همه کارها هستم. اما یکی از بزرگترین نقطه‌ضعف‌هایم همین بود. استارتاپ مجموعه‌ای از ایده‌های مختلف است. ایده‌هایی از افراد خلاق که در کنار هم معنا پیدا می‌کند و یک کسب‌وکار را راه‌می‌اندازد. متاسفانه کسی در کنار من نبود که نقاط ضعف کارم را به من گوشزد کند. غرور من برای تنها بودن در قله موفقیت، مانع حضور تیم حرفه‌ای در کنارم شد. اکنون من یک کارآفرین شکست‌خورده محسوب می‌شوم. یکی از مزایای جوان بودن این است که به آدم می‌گوید «هنوز وقت داری رفیق». نمی‌خواهم شکست خوردن را تشویق کنم، اما به گمانم میانبر دیگری برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد. شکست اجتناب‌ناپذیر است و بهتر است آدمی برای مواجهه با آن آماده باشد.»

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *