امین دولتی مدیر عامل مجموعه مشورَپ دغدغههایش را در قالب یادداشتی با هفتهنامه شنبه در میان گذاشته است.
اگر سری به فعالان اکوسیستم استارتاپی بزنیم و بخواهیم با آنها راجع به شرایط صحبت کنیم، معمولا به یک نکته مشترک میرسیم؛ آن هم این است که «باید از ایران رفت» مثل خیلیها که الان رفتهاند و زندگی خوبی دارند، حقوق یورویی میگیرند و برنامهریزی میکنند برای آخر هفتهها. به هر حال کسی نمیتواند مزایای زندگی در خارج از کشور را کتمان کند.
البته بحثهایی هم که همکاران از دغدغهها میگویند، اصلا بیراه نیستند؛ وقتی صحبت از این میشود که هزینهها افزایش پیدا کرده، به نیروهای خوب آنطور که باید بها داده نمیشود و در بعضی از مواقع شرکتها بیش از حد نیروها را تحت فشار میگذارند.
خیلی از شرکتهای خوب بینالمللی به خاطر تحریمها از ایران رفتند و سرمایهشان را از کشور خارج کردند. خیلی از شرکتهای داخلی هم درست اداره نمیشوند، مدیرها به تملق بها میدهند و در کنار تمام این موارد اکوسیستممان هم پر از شومن، ایونتهای بیبازده، دورهمیها و لبخندهای الکی و… است، همه این موارد باعث دلسردی و نگرانی بچههای اکوسیستم شده. پس شرایط بد است و امیدی به بهبودش نیست؟
بیاییم این ۲ سوال را به طور دقیقتری بررسی کنیم: اول اینکه جو اکوسیستم مناسب نیست و آدمها بد شدهاند! این آدمها، این اکوسیستم و این شرایط از کجا آمدهاند؟
من از خودم شروع میکنم، غیر از این نیست که این جامعه و اکوسیستم حاصل حضور و شکلگیری همه ماست؟ جز این است که حاصل طرز فکر خود ماست؟ خودمان خواستیم زرنگ باشیم! خودمان خواستیم بعضی مواقع اگر راه داشت و کسی نفهمید، دودوتا را پنج حساب کنیم و ژست قهرمان بگیریم. خودمان روابطمان را سمت منفعت بردیم و با کسانی که آوردهای برایمان داشتند، رفاقت کردیم.
خودمان خواستیم راه را یکشبه برویم. اینکه از کجا آمده، نمیدانم، اما احساس میکنم آموزهها و فرهنگ سنتی ما توان تربیت نسلمان را برای این زمانه و این بحرانها نداشته، ما را برای جامعهای بار آورده که عملا سالها پیش منقرض شده و در حال حاضر وسط جامعهای هستیم پر از روابط و مسائل پیچیده! بیسلاح، بدون اینکه بلد باشیم چطور باید با این شرایط برخورد کنیم. پس برای اصلاحش باید خودمان پیشقدم شویم و بپذیریم هیچ میانبری ما را به مقصد اصلی نمیرساند.
واقعا امیدی به بهبودش نیست؟
نکته این است که آیا این شرایط واقعا غیرقابل تحمل و غیرقابل تغییر است؟ نباید در کنار مسائل و مشکلاتی که به آنها اشاره کردیم، نیمه پر لیوان را هم ببینیم؟ شرایط بد شده مخصوصا بعد از تحریمها، اما چقدر بد؟ اگر ۵ سال پیش صحبت از گرفتن تاکسی به صورت آنلاین میشد، قطعا خندهدار به نظر میرسید و در آن فضای کشور، ایدهای شکست خورده بود، ولی آرامآرام پیش رفت، چند سال به طول انجامید اما در نهایت شکل گرفت.
اسنپ حدود روزانه ۱.۵ میلیون سفر انجام شده در تهران دارد؛ چیزی که حتی اوبر، دیدی و لیفت بیلیوندلاری در هیچ شهری در دنیا به این اعداد نرسیدهاند. پس این اکوسیستم را دستکم نگیریم! برنامهنویسان ما روزبهروز در حال پیشرفت هستند، تجربه همه ما در حال رشد است، روابط ما رو به بالغترشدن هستند. فقط باید بدانیم که این قضیه زمانبر است.
اگر رویای مهاجرت دارید، اگر بلیت رفتن در دست دارید و آماده رفتن هستید، پس به سلامت، حتما به رویاهایتان خواهید رسید اما اگر ماندنی هستید، باید بپذیرید که پیش بروید و امید داشته باشید. باید بپذیرید که این راهی است که باید بروید. باید بپذیرید که باید اشتباهات انجام شوند و سرمایهگذاریهای غلط صورت بگیرند، باید خیلی خطاها بشود که درس بگیرید، باید زمان بگذرد تا این چرخه را بسازید! قطعا آینده روشن در پیش است و پاداش، بهای صبرکنندگان خواهد بود.
2 Comments