این جوان خوشفکر که ایدههای بزرگی در ذهن خودش میپروراند، از یک ایده رازگونه با ما صحبت کرد که هدف غایی او و دوستانش در فضای کسبوکار خواهد بود؛ ایدهای که قرار است مرزهای جهانی را درنوردیده و بازارهای بزرگ دنیا را فتح کند.
نمونه اولیه و پروتوتایپ آن ایده بزرگ، کسبوکار بیفزاست که در مراحل اولیه خود قرار داشته و قرار است خدمات و امکانات زیادی را به کاربران ایرانی ارائه دهد و در ادامه نیز، با توجه به سابقه کاری و زندگی بنیانگذار بیفزا در کشورهای همسایه، با برندی جدید فعالیت خود را در آن کشورها ادامه دهد.
با گفتوگوی زیر همراه شوید تا بیفزا را بشناسید و با ایدههای این جوان ایرانی بیشتر آشنا شوید.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
سیدکامیل سیدی، متولد ۱۳۶۴ مدیرعامل و مؤسس بیفزا (Biafza) هستم. ۱۸ سال در حوزه رسانه و هنر فعالیت داشتهام؛ از خبرنگاری گرفته تا سردبیری، گرافیست مطبوعاتی برگزیده کشور و مدیر هنری و مشاور برندها و شرکتهای تجاری و تکنولوژی و رویدادهای دولتی در داخل و خارج از کشور.
تخصص و علاقهمندی من ایدهپردازی و توسعه خلاقانه محتوا و جریانسازی فرهنگی است. بیفزا یکی از پروژههای شرکت دانشبنیان «اثر هنرمند خردمند» در ایران است.
آقای سیدی، کسبوکار بیفزا در نظر دارد مجموعهای از خدمات را به کاربران خود ارائه دهد، ایده این کسبوکار چطور شکل گرفت؟
این ایده برمیگردد به دوران کودکی من که به جمعآوری و آرشیوکردن علاقهمند شدم و درست مانند کلکسیونری حرفهای که به دنبال گردآوری و آرشیو چیزهای خاص و نایاب هستند. اولین چیزی که جمع کرده بودم سنگ بود؛ سنگهای کوچک و رنگی که شکلهای متفاوتی داشتند و در ۴ سالگی ارزشمندترین اندوخته جهان من محسوب میشدند.
رفتهرفته این جمعکردن و آرشیوکردن برای من تبدیل به یک سرگرمی و سپس یک عادت شد و نهایتا پس از ۳۰سال تبدیل به یک تخصص و مهارت ویژه شد که البته روی درسخواندن، رفتارکردن، شخصیت و حتی روی اینکه نتوانم با همسنوسالها، خانواده و دوستانم ارتباط کامل و پایداری برقرار کنم و بیشتر در آرشیو خودم زمان، انرژی و احساس میگذاشتم، تأثیر گذاشت.
در سال ۱۹۹۴ که تبوتاب جامجهانی فوتبال خیلی بالا بود، عکس آدامسهایی را که تصویر فوتبالیستها و تیمهای حاضر در جام را داشت، با وسواس و حساسیت بالا جمعآوری میکردم. اولین روزنامه تمامرنگی ایران، همشهری، که باکیفیتتر بود و ستونها و تصاویر مختلفی از حیات وحش، گل و گیاه، کاریکاتور و… داشت هم موضوع آرشیو من شد و من این عکسها را قیچی کرده و در دفاتر آرشیو میکردم.
همزمان و پیشتر نیز مجلات دیگری مثل دانستنیها، گلآقا و کتاب همشهری آمدند و سرانجام وقتی در سن ۱۶ سالگی با کامپیوتر آشنا شدم، متوجه شدم که اصل قضیه آرشیو در کامپیوتر است؛ مجموعهای از موسیقی، فونت، عکس، فیلم، نرمافزار و … که میتوانند موضوع آرشیوهای من قرار بگیرند.
من مثل یک خوره این حجم عظیم دادهها را با توجه به نوع استفادهای که برای مخاطب داشتند، در کتگوریهای دقیق و هاردهای بسیار زیاد جمعآوری، دستهبندی و نامگذاری اصولی میکردم تا اینکه پس از سالها فهمیدم موضوعات مهمتری از داده دیجیتالی وجود دارند که میشود آنها را دستهبندی کرد و به این نتیجه رسیدم که در کسبوکار و در بازار خرید و فروش و سرویسدهی نیز میشود چیزهای خوب و برتر را دستهبندی و معرفی کرد.
[bs-quote quote=”ما یک پلتفرم مردمی داریم که به انتخاب مردم و برای مردم بوده و یک خانواده بزرگ الکترونیکی است؛ بستری برای اینکه مردم لیستی از بهترینهای شخصیشان داشته باشند و بتوانند آن را برای دیگران به اشتراک بگذارند و در صفحه اصلی ترندها دیده شوند و دیگران بتوانند نظر بدهند، خرید کنند و هر فعالیت دیگری را که متناسب با محصول یا خدمت یا محتوا باشد، انجام بدهند” style=”style-2″ align=”left”][/bs-quote]
بخش اعظم تمرکزم را در ۱۲ سال اخیر به بررسی سایتها و اپلیکیشنهای جهان سپری کردهام، اگر از من بپرسید تخصص و مهارتت چیست، خواهم گفت بررسیکردن، مقایسهکردن، جستوجوگری و البته لیستکردن.
چگونه میشود همهچیز در یک چیز باشد؟ این پرسشی بود که من کاملگرا، بهشدت دقیق و رقابتطلب تمام زندگیام را برایش هزینه کردهام. مزیت سفر زیاد، زندگی با آرشیو عظیمی از دادهها و کلکسیونهای نادر، تجربه مهارتهای متعدد و تعامل با بسیاری از انسانها به من آموخت که میشود ابعاد و منظرهای مشترک را در یکراستا تجمیع و هدایت کرد.
در حوزههای رسانه، تبلیغات، چاپ و نشر، روابطعمومی، مدیریت رویداد، چندرسانهای، وب، سوشیال مدیا و بازاریابی نوین، تولید محتوا، آزمون و کار بسیار پیچیده و سختی دارم و به این قناعت رسیدم که خالقی در خدمت مخاطبانی باشم که از من خدمات کامل میخواهند و همه چیز را از یک منبع تامینکننده میخواهند.
بعدها سؤالاتی مثل مردم دنبال چه چیزی هستند؟ و بیشتر چه چیزی میخواهند؟ در ذهن من شکل گرفت و به این نتیجه رسیدم که بهترینها را دستهبندی کنم و در اختیار مردم قرار دهم. این بود که ایده یک پروژه بزرگ در ذهن من شکل گرفت (که البته به دلیل محرمانهبودن، به آن اشاره نمیکنم) در ادامه، ایده را با دوستان مطرح کردم و بسیار به وجد آمدند و هیجانزده شدند که به انجامش برسانیم، ولی نظرشان این بود که این پروژه به خاطر زیرساختهای ضعیفی که از نظر سختافزاری و مسائل دیگر وجود دارد، در ایران شدنی نیست.
بنابراین ترجیح دادیم آن پروژه را که یک اختراع و سبک منحصربهفرد در وب خواهد بود، انجام ندهیم و به جای آن پروژه کوچکتری را که قابل اجرا در جغرافیای ایران است، آغاز کنیم.
در مورد شکلگیری نام و برند بیفزا این نکته را نیز باید اضافه کنم، هنگامی که مشغول تدوین و طراحی یک کتاب الکترونیک برای کانال تلگرامیام بودم، ابتدای کتاب یک شعار نوشتم با این عنوان که به خودت بیفزا؛ یعنی این کتاب را مطالعه کن و به دانش خودت بیفزا. این عبارت برای من خیلی جالب بود و بنابراین روی آن کار کردم و به این نتیجه رسیدم که بیفزا میتواند خیلی چیزها باشد که بتوانی به خودت بیفزایی.
از علم گرفته تا یک گروه، یک ایوند، یک محصول و… . در ادامه متوجه شدم که این فرایند دوطرفه است؛ یعنی شما به سیستم، اپلیکیشن، سامانه و شبکه اجتماعی میافزایی و سیستم، پلتفرم و بستر هم به شما میافزاید. اینطور بود که ایده بیفزا شکل گرفت و لوگوی آن را هم به سادگی طراحی کردم که تنها یک علامت بعلاوه در ریاضی است که نماد افزودن است و همزمان نماد مثبت بودن.
شکلگیری هویت و ایده بیفزا در چه تاریخی بود؟
آن پروژه اصلی و محرمانه که اشاره کردم، ۶ سال پیش رقم خورد، اما پروژه بیفزا ۶۰ روز پیش، از همان فلسفه کامل و کارشده پروژه کلان خلق شده و شکل گرفته؛ به عبارتی یک تکه پازلی از دل یک تصویر کامل و گویا.
بیفزا دقیقا چیست و چه خدماتی ارائه میدهد؟
من خیلی سریع از آن پروژه بزرگ جهانی که ۶سال روی آن کار کرده بودم، یک پلتفرم سادهتر و مینیمالتر برای کاربر ایرانی ساختم که در ۴بخش قابل دستهبندی است؛ یک بخش از آن، شبکه اجتماعی است، مثل اینستاگرام، توییتر و فیسبوک که این بخش بهنوعی تلفیقی از این سه مورد است، البته به سبک خودمان بوده و هیچ شباهتی با آن نمونهها نداشته و یک کار کاملا خلاقانه و ابداعی است.
بخش دوم در بیفزا شامل فروشگاه میشود، چیزی مانند دیجیکالا، علیبابا، اسنپ، دیوار و کمدا که هم محصول دستدوم و هم محصولی را که در فروشگاه وجود دارد، میتوانیم قرار بدهیم و بفروشیم هم ارائه خدمات بوکینگ و فروش خدمات. شیوه معامله، فروش و قراردادن محصول نیز، هم از نظر ظاهری و هم از نظر فلسفه کار، کاملا مختص بیفزاست و در نوع خود یک سبک است.
بخش سوم که به نظر من بسیار هیجانانگیزتر است، بخش نظرسنجی است؛ به این صورت که ما موضوعات مختلفی از سبک زندگی، فکری، اجتماعی، فرهنگی و خیلی چیزهای دیگر را به اشتراک میگذاریم و مردم در آن نظرسنجی شرکت میکنند و در نهایت یک داده و جامعه آماری به ما میدهند مبنی بر اینکه چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند و به طور کلی چه واکنشی نسبت به مسائل داخلی و خارجی دارند. مثلا در بخش پلتفرمهای مختلف، آمار این نظرسنجی میتواند کمک کند تا بفهمیم کدامیک از پلتفرمهای ایرانی محبوبتر هستند یا کاربران کدام اپلیکیشن را بیشتر نصب میکنند.
علاوه بر سه بخش بنیادی مذکور، ما یک بخش چهارم هم در بیفزا داریم که البته خواص وارونه همان بخش اول است، به نام نیفزا. چیزهایی که کیفیت و عملکرد خوبی نداشتهاند و ممکن است آسیب برسانند، چیزهایی که سودجویان به آنها پرداخته باشند و … در یک بخش کاملا جدا از بیفزا، به نام نیفزا، قرار میگیرد تا مردم هوشیار باشند چیزهایی را که روزانه دنبال میکنند، میخرند و به کار میبرند، نیفزایند. در واقع میتوانم بگویم ما یک لیست کامل از چیزهایی که خوب هستند یا خوب نیستند، در اختیار داریم.
به نظر من نیفزا دستکمی از بیفزا ندارد، گاهی اوقات همه ما روزانه اشتباهاتی را در مورد فرهنگ مصرف و خرید و اقداماتمان انجام میدهیم و اینجاست که نیفزا به ما کمک میکند تا مراقب باشیم. این نیفزاها فقط کالاها و خدمات نیستند، بلکه خیلی مسائل اخلاقی، روانی و چیزهای شخصی هم میتوانند باشند. کاربران Biafza از طریق اکانتشان یک صفحه شخصی خواهند داشت که در آن میتوانند لیست ایجاد کنند و لیستشان را به اشتراک بگذارند یا از بیفزاها و نیفزاهای موجود در بانک استفاده کنند.
در بخش نیفزا، این مجموعه است که تعیین میکند چه چیزهایی خوب نیستند؟
خیر، در هیچ کدام از بخشها ما دخالتی نداریم، بلکه دیگران به آن رأی میدهند، امتیاز میگیرد و بالا میآید؛ مثلا یک کاربر میگوید فلان محصول را استفاده نکنید، زیرا نمونه ایرانی آن بهتر بوده، ارزانتر و در دسترستر و بومیشده است، کاربران دیگر به آن رأی میدهند یا نظر خود را مینویسند.
در حقیقت ما از مردم میخواهیم به ما بگویند چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. این را هم اضافه کنم که ما در قسمت نظرسنجی بیفزا و نیفزا، به خواسته برندهایی که میخواهند بیشتر دیده شوند، توجه میکنیم و مثل گوگلادز که هزینه میدهند و در بالاترین حالت قرار میدهند، ما نیز چنین چیزی داریم؛ البته عنوان میکنیم که برند مورد نظر اسپانسر است و اینطور نیست که بگوییم با رأی مردم بالا آمده است.
در حال حاضر بیفزا، یک ایده محسوب میشود یا رشد بیشتری داشته است؟ میتوانید بگویید در چه مرحلهای قرار دارد؟
ما از فضای اشتراکی زاویه، درخواست فضا کردهایم و تیممان را کاملا از نظر فنی، طراح، برنامهنویس، منتور، بازاریاب، روابط عمومی، HR وPR طراحی کردیم. از آنجایی که ۶ سال است روی پروژه اصلی کار میکنیم، تیم ما برای پروژه اصلی آموزش دیده و جذب شدهاند.
در حقیقت هدف از پروژه بیفزا، آن پروژه اصلی است که ما به پشتوانه بیفزا میخواهیم تجربه و ثروت کسب کرده و ارزشآفرینی کنیم و بعد انشاءالله در گام بعدی آن پروژه را انجام دهیم.
پروژه بیفزا فقط در ایران اجرا میشود یا قصد گسترش آن را در خارج از مرزهای ایران نیز دارید؟
بیفزا کاملا ویژه و اختصاصی برای ایران است، البته ما دوستانی در کشورهای همسایه داریم که با آنها صحبت شده، دعوت شدند و چندین جلسه داشتیم و قرار است متد و الگوریتم و سبک بیفزا در کشور آنها با برند و شکل و شمایل دیگری، بومی شده و استفاده شود؛ ولی هسته، علم و فلسفه آن همان بیفزا خواهد بود.
به طور مثال، ما بیفزا را برای ایران طراحی کردهایم، اما برای مجموعه کشورهای عربی نیز که جمعیتی بالغ بر ۶۰۰ میلیون نفر دارند، یک اپلیکیشن دیگر طراحی میکنیم که هسته و ساختار آن همین بیفزا خواهد بود، ولی اسم آن فرق میکند. اسم و لوگوی آن را طراحی کرده و با تیم سرمایهگذاری که آنجا مستقر هستند نیز صحبت کردیم و فقط منتظر این هستند که ما نمونه و پروتوتایپ بیفزا را وارد بازار کنیم تا آنها هم به شکل بومی خودشان آن را بررسی کنند و گسترش دهند.
در واقع این بیفزای ایرانی در کشورهای دیگر، با سبک و برند دیگری کپی میشود. البته حیات حرفهای ما و هدف غاییمان آن پروژه اصلی است که انشاءالله با موفقیت در این پروژه قابل اجراتر، در دنیا لانچ خواهد شد، زیرا وقتی این پروژه دیده و برگزیده شود، پروژه بعدی خیلی راحتتر و با اعتماد بیشتری پذیرفته خواهد شد و با اقبال و استقبال بزرگتری روبهرو خواهد شد.
بیفزا چه زمانی رسما راهاندازی میشود؟
ما در تاریخ ۰۲/۰۲/۲۰۲۰ رسما نسخه پروتوتایپ اپ را به صورت خصوصی برای تیم توسعهدهنده برای رفع باگ، لانچ میکنیم، همچنین در سبد سرمایهگذاری ما، بودجه مشخصی برای راهاندازی این ابرپروژه تعریف شده که جلسات مهمی با دولت، بانکهای کشور، سرمایهگذاران بخش خصوصی و چند هلدینگ خارجی داریم.
تیم بیفزا متشکل از چند نفر است؟
اعضای اصلی شرکت در حال حاضر ۶ نفر هستند، به اضافه تیم برنامهریزی، هوش مصنوعی و توسعه که آنها نیز حولوحوش ۸ نفر میشوند. در سایر بخشهای افکارعمومی، روابط عمومی، تبلیغات، مدیریت استراتژیک و غیره افراد متخصصی متشکل از چند هیات علمی دانشگاه، نخبگان حوزه تکنولوژی و کسبوکارهای نو هم به صورت همکار بیرون سازمانی همراه ما هستند.
با توجه به این توضیحات، شما تنها مارکتپلیس نیستید و بیفزا خیلی گستردهتر است.
بله بیشک. برای بازتر کردن ماموریت و رسالت و هدف ما باید اشاره کنم که بلیت هواپیما و اتوبوس، هتل و اقامتگاه ارزان، رستوران و فروشگاه و هر چیزی را که میشود افزود، داریم. یعنی شما هر بیزینسی را که در ایران داریم و میشود در قالب «محصول، خدمات و محتوا و رویداد و…» میتوانید در بیفزا بیفزایید.
به نظر شما این گستردگی یک مزیت محسوب میشود؟
من اتفاقا این را به فال نیک میگیرم و احساس میکنم کار ما میتواند عرصه را رقابتیتر کند و بر کیفیت بیفزاید و این یک مزیت است. مرجعبودن همیشه مزیت هست، مثلا گوگل را ببینید که در پلتفرم کامل خودش نقشه، خبر، خرید، سرچ، بازی و … دارد. اینکه ما چقدر از نظر سختافزاری و مسائل مالی میتوانیم این تنوع و گستردگی را ساپورت کنیم، برای آن برنامههایی داریم در بخش سهام، سرمایهگذاری، حمایت دولت، بخش خصوصی و حتی شرکتهای خارجی که ما همین الان وارد مذکره با آنها شدهایم و روی این مقوله تمرکز و انرژی فراوانی را خواهیم داشت.
بیفزا چه مزیتهایی دارد؟ چه چیزی در بیفزا وجود دارد که میتواند نظر کاربران را به سوی خود جلب کند؟
یک شهروند ایرانی را در نظر بگیرید: صبح که از خواب برمیخیزد، تا پایان شب به چه خدماتی نیاز دارد؟ بسته به نوع کار، تحصیل و نیازهایی که دارد، از همان صبح، زندگی دیجیتالی خودش را آغاز میکند، پیامرسان و شبکه اجتماعیاش را چک میکند که چه پیغاهایی دارد و چه محتوایی در دنبالشدههایش به اشتراک گذاشته شده، به سایت و اپی که میخواهد از آن خرید کند یا خدماتی را بطلبد، سر میزند. کارهایی را که میخواهد انجام بدهد، بررسی میکند و… و به طور کلی با اپلیکیشنها و ابزارهای متعددی روبهروست.
حال در نظر بگیرید خدمات مختلفی که یک کاربر ایرانی به آنها نیاز دارد و رجوع میکند، در یک فضا قرار بگیرند؛ یعنی شما یک حساب کاربری دارید که آن را شارژ میکنید و لیستهایتان را در آن قرار میدهید یا جستوجو میکنید. این یک مزیت بیفزایی است، علاوه بر اینکه ما یک سری امکانات شخصی دیگر هم داریم، مثلا کتابهایی که باید بخوانید یا غذاهایی که باید در یک رژیم غذایی سالم داشته باشید نیز میتواند در لیست شما قرار بگیرند.
ما اینها را لیست میکنیم، اگر دوست داشته باشید میتوانید لیستتان را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید یا در حریم شخصی خودتان محافظت کنید؛ یعنی لیستهای گوناگونی که یک حالت شخصی، یک حالت که میتوانید برای دوستانتان به اشتراک بگذارید و یک حالت پابلیک.
بخش نظرسنجی بیفزا نیز یک مزیت دیگر به شمار میرود. هر کاربر یک سری علاقهمندیها دارد که از دید خودش بهترین هستند، مردم هم همیشه با خرید کردن و انتخاب مشکل دارند، زیرا هزینه میکنند و متحمل یک مصرف میشوند و ممکن است زمان را هم از دست بدهند، بنابراین نظرسنجی میکنند: این را از کجا خریدی؟ چطوری تهیه کردی؟ دکتر خوب سراغ داری؟ و … . شما نیز در بیفزا میگویید این لیست بهترینهای من است، حالا اگر چند میلیون آدم بیایند و این کار را انجام دهند، ما یک لیست جمعوجور از هزاران چیز داریم که سایر کاربران به آن امتیاز میدهند.
در حقیقت ۹۹درصد رسالت اصلی بیفزا همین موضوع لیستکردن بهترینها در همه حوزههاست. مثلا شما میخواهید سفر کنید اما نمیدانید به کجا بروید، یک لیستی از بهترین جاهای ایران وجود دارد. مثلا کاربری که جزیره مینو را پیشنهاد میدهد، فرد دیگری نمیتواند آن را پیشنهاد دهد، بلکه یک فیلد به اسم جزیره مینو وجود دارد که میتوان به آن رأی داد. به این معنا که در میان سه هزار شهر ایرانی یا هشت هزار روستای ایرانی، شما ده، بیست، سی و صد مورد اول را دارید که گزینههای شما در این شلوغی هستند؛ حالا این را تعمیم دهید به سایر کالاها و خدمات دیگر.
به عنوان مثال، ما لیستی از تمام مشاهیر، هنرمندان و ورزشکاران داریم که همه به آن رأی میدهند و مشخص میشود چه کسی محبوب است؛ این آمار برای دولت، مؤسسات فرهنگی و مؤسسات تحقیقاتی و خود مردم خیلی مهم است، زیرا ما در ایران هیچ سامانهای نداریم که نظرسنجی را به این شکل انجام دهد.
البته موضوع کامنتها هم هست، خود کامنتها هم لایک میگیرند و داغ میشوند، یعنی بیشترین بازخورد و اظهارنظر لایک میگیرد و علاوه بر آن فرد، آبجکت یا سابجکت هم لایک میگیرند و اینجاست که شما با معیار انتخاب مردم آشنا میشوید، وقتی این اتفاق میافتد آن کاربر برای تبلیغات، خرید و رجوع کردن ارزش سرمایهگذاری پیدا میکند و مدیران کلان تصمیمگیری میتوانند در رابطه با فرهنگ، اقتصاد و اجتماع مطالعاتی داشته باشند و استراتژی راهبردی خود را براساس آن میزان موجود اندازهگیری شده بسنجند و پیش ببرند.
مردم هم از افکار سایر آحاد مختلف کشور از استان و شهر و دیار گرفته تا جوامع هدف دیگر آشنا میشوند و در برنامهریزی خرید و زندگی خود به کار میبرند. قبلا هم گفتم ۹۹درصد رسالت ما در بیفزا این است که مشخص کنیم چه چیزی در ایران ترند است و بالعکس.
در این فضا اتفاقهای بزرگی میافتد، چون وقتی از درگاه ما خرید میکنند، خواهناخواه بخشی از آن تراکنش برای بیفزا خواهد بود (همان سهمی که فروشنده و یا ارائهدهنده خدمات برای ما تعریف کرده نه ارزش افزوده بر بهای تمامشده) و ما هم برای کسانی که در بیفزا کالا اضافه کرده یا خرید میکنند یا کاری میکنند تا یک محصول دیده شود، مثل ادمینهایی که در کانالها و صفحات شبکههای اجتماعی به صورت خودجوش فعالیت و تولید محتوا میکنند، درآمدهایی را در نظر گرفتیم؛ یعنی شما میتوانید در خانه خود بنشینید و لیست درست کنید، در مورد پیشنهادتان بنویسید، عکس بگیرید و یا لینک و منابع را بگذارید و جزئیات هر بخش را بیفزایید و کسب درآمد داشته باشید.
مثلا شما میخواهید کالایی را بخرید که آن را در ۵۰ سایت میفروشند، کدام سایت را انتخاب میکنید؟ یکی تازه تأسیس شده، یک نماد اعتماد الکترونیکی ندارد، یکی درگاه بانک ندارد و شماره کارت شخصی داده است، در اینجاست که ما روشهایی داریم که مردم خودشان انتخاب کنند که کدام سایت مطمئنتر است. در واقع ما در اینجا تجربه کاربری را مطرح میکنیم در همه چیز.
مزیت دیگر رقابتی بیفزا نسبت به سایر اپلیکیشنها این است که اولویت ما درآمد نیست، بلکه به دنبال این هستیم بستر را ایجاد کنیم، زیرا اگر بستر ایجاد شود، درآمد هم ایجاد میشود. اولویت ما همین خدمترسانی به جامعه بزرگ مخاطبان فضای مجازی و تجارت الکترونیک است. این باعث میشود نرخ کالاها و خدمات و اتفاقهایی که در بیفزا میافتند، به نفع مردم باشد؛ یعنی با نگاه و نیت سودجویانه وارد این عرصه نشدهایم.
بسیاری از امکانات ما در ۸۰ درصد مواقع رایگان هستند. اصلا خود اینکه یک پلتفرم دیده شود، منبع درآمد است، به این معنا که وقتی برندها و آن مراکزی که خدمات ارائه میدهند به شما روی میآورند، خود به خود درآمد تبلیغاتی و اعتبار برند هم برای شما به وجود میآید.
شبکه اجتماعی بیفزا نیز بخش جالب توجهی در این سیستم است. موضوعات خیلی جالبی هستند که مردم دوست دارند و به اشتراک میگذارند، برخلاف چیزهای زردی که در شبکههای اجتماعی دیگر هستند و ما آنها را حذف میکنیم. کاربران باید چیزهای مفیدی که در زندگی دارند و چیزهای سودمندی را که دیگران میتوانند به آن بپردازند، به اشتراک بگذارند.
رقابت در شبکه اجتماعی بیفزا به این شکل است که کاربر محتوای سودمند تولید کند تا دیگران به آن رأی بدهند، به آن بیفزایند و کاملترش کنند، مثلا ممکن است کتابی را معرفی کنند، دیگران میآیند و در مورد آن کتاب و کتابهایی که مرتبط با آن هستند و نقدهایی که دارند، نظر میدهند.
همان لینک دسترسی به کتاب، لینک فروش، لینک بررسی، مطالعه و دانلود کتاب هم خواهد بود؛ یعنی شبکه اجتماعی ما کاملا سودمند است و ما دوست داریم این فضا، یک فضای کاربردی و سودبخش باشد.
مزیت دیگر بیفزا این است که اکستنشن کروم و فایرفاکس هم دارد؛ یعنی شما علاوه بر اینکه اپ و سایت را دارید، در هر کدام از مرورگرهای کروم و فایرفاکس نیز میتوانید آن اکستنش را نصب کنید و مثل پینترست که شما اکستنشش را نصب میکنید و هر چیزی را میتوانید پین کنید، هر چیز ارزشمندی را که دیدید، به بیفزایتان بیفزایید.
مثلا شما در یک سایت خبرگزاری هستید، یک خبر جالب میبینید، دکمه پلاس ما را میزنید و میآیید در سایت بیفزا، یعنی دیگر لازم نیست چیزی را کپی کنید یا کار خاصی انجام بدهید. علی شیردستیان (ایدهپرداز و مشاور تولید محتوا) که در اتاق فکر بیفزا با این گروه همکاری میکند، درباره مزایای بیفزا نکته دیگری را میافزاید: یکی از مزیتهایی که در بخش شبکههای اجتماعی بیفزا وجود دارد، درآمدزایی کاربران است.
به نظر من بلایی که شبکههای اجتماعی بر سر کاربرها آوردهاند، این است که خیلی مصرفگرا شدهاند که این امر باعث کشتهشدن وقت میشود، اما با پروسهای که در بیفزا ایجاد شده است، کاربران این امکان را دارند که بتوانند درآمدزایی کنند.
این شبکه، رفتار افراد را تغییر میدهد و حتی میتواند اخلاقشان را هم از مصرفگرایی به تولید محتوا تغییر دهد؛ یعنی حداقل فعالبودن یک کاربر در این شبکه، اگر افزودنی ایجاد نمیکند، این است که یک چیزی را ارزشگذاری کند. اگر چیزی را افزایش بدهد که خیلی عالی است، اما در غیر این صورت افزودنیهای دیگران را باید ارزشگذاری کند.
در بیفزا سرمایه جذب کردهاید؟
بله ما در مرحله اول، سرمایهگذار جذب کردیم؛ ولی با توجه به گستردگی کار و حجم عظیمی از نیازهای سختافزاری، فضا، نیروی انسانی و پشتیبانی، یک سبد سرمایهگذاری تعریف کردیم که ارزش هر سهم چقدر باشد و سرمایهگذار تا چه حد میتواند ورود پیدا کند و آن سرمایه در کدام بخش و به چه میزانی خرج شود. ما میخواهیم دیده شویم و سرمایهگذاران ما را بشناسند تا این محصول، با کیفیت، به بازار بیاید و اینطور نباشد که ما در یک پروسه طولانی به آن نتیجه باکیفیت برسیم و زمان را از دست بدهیم.
در واقع برای شروع کار سرمایه اولیه را جذب کردهاید؟
ما برای رونمایی از پلتفرم، سرمایه اولیه را جذب کردیم؛ ولی همین که مخاطبان به سامانه، پلتفرم یا اپلیکیشن رجوع کنند، به نیروی انسانی، فضا، تجهیزات، تبلیغات و سرور و دیتاسنترهای بیشتری نیاز پیدا خواهیم کرد و در نتیجه باید بتوانیم سرمایهگذاری بیشتری را جذب کنیم.
از سوی دیگر، مخاطب نیز روزبهروز انتظارات بیشتری را از بیفزا خواهد داشت و این امر میطلبد که ما بخشهای دیگر را به مرور، بیشتر کرده و آن چیزهایی را که از قبل طراحی کردهایم، اضافه کنیم. اینطور نیست که ما یک بستری را طراحی کرده باشیم که حتما تمام امکانات و بخشهایش را آماده داشته باشد، بلکه ما میخواهیم با کاربر قدم به قدم در طول زمان رشدش، رشد کنیم.
نحوه درآمدزایی بیفزا به چه صورت است؟
قسمت اول درآمدزایی ما تبلیغات است، یعنی وقتی بستری را آماده کنیم که کالاها و خدمات در آن دیده شود و یک فضای اجتماعی که دیگران در آن فعالیت داشته باشند، اولین موضوع، موضوع تبلیغات خواهد بود؛ زیرا برندهایی هستند که دوست دارند بیشتر دیده شوند. موضوع دوم محصولاتی هستند که با توجه به نظرسنجیها تشخیص میدهیم مردم دوست دارند و ما آنها را با توجه به سرمایهگذاری بخش دومی که در بیفزا داریم، خودمان طراحی یا تولید میکنیم، به این معنا که آن کالا توسط ما تولید و تهیه شده و به فروش میرسد که سود اصلی این موضوع به مجموعه برمیگردد.
مورد سوم درآمدزایی ما نیز شراکت در فروش است، فرض کنیم محصولات مختلفی هستند که از طریق ما به فروش میروند، قطعا بخشی از این درآمد فروش به ما برمیگردد. مورد چهارم آمارها و نظرسنجیهایی است که در بیفزا وجود دارد.
بخشی از این آمارها پنهان است، مثلا شما به عنوان یک کاربر عادی میدانید که فلان آیتم چند درصد رأی آورده است، ولی نمیدانید چه تعداد از این کسانی که رأی دادهاند، از کدام استان و شهر هستند، جنسیتشان چیست، چه سنی دارند، تحصیلاتشان چیست و… . به این جمیع دادهها فقط ما دسترسی داریم؛ اگر مراکز، کمپانیها و برندهایی بخواهند به این آمار دسترسی پیدا کنند، ما طبق پایبندی به اخلاق و حفظ حریم شخصی کاربرها که در تمام دنیا بوده و چیز کاملا مشخصی است، آن دادهها را که به حریم شخصی کاربران آسیب نمیرسانند، در اختیار صاحبان کالاها و دولت قرار میدهیم که بتوانند جامعه آماریشان را کاملتر کنند.
در مورد اندازه بازار بیفزا بگویید.
اندازه بازار، کاملا بازار ایران است و توقع، پیشبینی و حس من، البته با واقعبینی نه خوشبینی، این است که این یک سامانه ملی ایران خواهد شد. همانطور که در چین پیامرسان و فروشگاه دارند، یا در روسیه شبکههایی مثل VK یا OK وجود دارد، به طوری که شما اگر به روسیه توجه کنید، همه در ویکی یا اوکی حضور دارند.
ما نیز به طور تخصصی در دیتای داخلی، همگام با قوانین و ساختار بومی کشور و اعتقاداتی که در مورد مصرف وجود دارد یا هر چیزی که هست، کار میکنیم. با توجه به قطع اینترنت که در ماه جاری رخ داد و بسیاری از کسبو کارهای داخلی را با چالش و زیان و تعویق روبهرو کرد، عزم ما بیش از پیش جزم شده که سهم بزرگی از دیتای داخل کشور را پوشش بدهیم .
شما چه چشماندازی برای بیفزا میبینید؟ بیفزایی که بهزودی لانچ میشود.
انشاءالله در اولین قدم ما قصد داریم بیفزا را در سطح کشور و در آن چهار بخشی که اشاره کردم راهاندازی کنیم و در گام بعدی همین مجموعه بیفزا را با برندی که قبلا عرض کردم، در کشورهای دیگری که همجوار ما هستند و ما آنجا سابقه تحصیل، زندگی و کار داشته و ارتباطات خیلی عمیقی با مردم آن کشورها داریم، مانند ترکیه، عراق و افغانستان گسترش دهیم.
ما در این کشورها پایگاههای اجتماعی خیلی خوبی داریم، هم تیم ما و هم بنده که در آنجا زندگی کردهادم، ارتباطات خیلی خاص و نزدیکی با نخبگان و مراکز قدرت داریم. چشمانداز ما این است که بعد از ایران، در این کشورها با برندهای خاص خودشان و از طریق بومیسازی و با سرمایهگذاران محلی این اتفاق را رقم بزنیم.
گام سوم، بعد از این اتفاق، قطعا همان پروژه اصلی ما خواهد بود که با سرمایه، تجربه، تیم و دستاوردی که داریم، آن را انجام خواهیم داد. البته همین الان هم به صورت موازی، همزمان با بیفزا، آن پروژه در حال انجام بوده و بحث مطالعاتی، فنی و بررسیها در حال انجام است. بالاخره هر محصولی یک ایده پشت خود دارد و به نوعی یک اختراع شکل میگیرد، بعد از ایده، یک فرمولاسیون وجود دارد که چطور پیاده شود و قالب، شاکله و ساختار UX طراحی میشود و بعدا در برنامهنویسی خلق شده و توسعه داده خواهد شد و در نهایت تجربه کاربری به ما میگوید که این ابزار چطور میتواند برای تغییر و بهتر شدن، انعطاف داشته باشد.
چشمانداز ما این است که انشاءالله یک برند ایرانی، یک فکر ایرانی و یک راهکار ایرانی میتواند جهانی هم بشود. کل هدف ما این است که با توجه به مرجعبودن ما و اینکه میخواهیم پیام مردم دیده و شنیده شود، مردم بیایند و حرفشان را بزنند که میتواند جنبه سلیقه، جنبه رأی، جنبه اعتقادی و هر چیز دیگر داشته باشد. اگر هم حرفی برخلاف مصالح جمع باشد، خود مردم آن را بایکوت، نفی و رد میکنند.
بایدها و نبایدها در قسمت بیفزا و نیفزا بر چه اساسی شکل میگیرند؟
زمانی که من آن ایده اصلی را مطرح کردم، مشاوران فنی بنده اظهار کردند که اجرای آن از نظر فنی و زیرساختی در ایران غیرممکن است و ما میتوانیم تنها ۱۵درصد از این پروژه را انجام بدهیم که مثل یک پروتوتایپ واقعی انجام شود و بعد بتوانیم سرمایهگذار خارجی جذب کنیم.
من از این حرف بسیار درست و کارشناسانه استقبال کردم و به فکر راهاندازی یک پروژه کوچکتر از این پروژه کلان افتادم. قبل از آنکه ایده بیفزا از آن کتاب الکترونیک که شعارش به خودت بیفزا بود، خلق شود، درباره یک برند با دوستانم صحبت کردم به نام درست. اینکه یک برند بسازیم به نام درست، راه درست، کار درست، جای درست و برای آن شعار درست کردیم، مثلا گفتم جای درست اینجاست، مثل کافه، رستوران و هر جایی که محل درستی برای اسکان باشد، یا مثلا کار درست آن فرصتهای شغلی است که شما دنبال آن هستید و خیلی چیزهای دیگر که درست باشند.
بعد هم این ایده شکل گرفت که یک کافه راهاندازی کنیم، برخلاف تمام کافههایی که در ایران و در کشورهای دیگر وجود دارند و به مردم سرویس میدهند، ما در این کافه با مخاطب کار داریم، به این معنا که در آن اتفاقات درست شکل بگیرد، آدمها با هم گفتوگو کنند و یک پنل گفتوگو داشته باشیم، یک لیستی از بهترینها و چیزهای درست وجود داشته باشد که دیگران درباره آن صحبت کنند.
بعد از شکلگیری این ایدهها در ذهن من، احساس کردم که ما در دین اسلام هم این موضوع درست و نادرست و بیفزا و نیفزا را داریم، از طریق حرام و حلال که خودش به چند دسته تقسیم میشود: واجبات، مستحبات و مکروهات.
مثلا اسلام میگوید اگر این کار را انجام بدهی خوب است، میتوانی انجام بدهی یا انجام ندهی؛ یا اینکه اگر این کار را انجام ندهی خوب است، میتوانی انجام بدهی ولی اگر انجام ندهی بهتر است؛ یا اینکه میگوید حرام است و اصلا به هیچ عنوان نباید انجام بدهی؛ در جایی هم میگوید حلال است، باید انجام بدهی و جزو واجبات است. ما هم در بیفزا دقیقا همین کار را کردیم، میگوییم این صددرصد فوقالعاده و بهترین است.
در واقع مزیت اصلی بیفزا این است که ما صرفا آدمهای تجاری و بیزینسی نیستیم، ما آدمهایی هستیم که به اخلاق و اتفاقات روحی و عاطفی مردم هم توجه میکنیم. خیلی از ارزشهای ما هستند که چه از بعد مذهبی و دینی و چه از بعد فرهنگی در بین خانوادههای ایرانی گم شدهاند و ما میخواهیم در بیفزا آنها را احیا کنیم، به این صورت که این ارزشها را به یک شکل دیگر پیشنهاد بدهیم.
این اتفاق، اتفاق بزرگی خواهد بود، چراکه در حال حاضر مردم برای تربیت فرزندانشان دنبال مراکز آموزشی، کتاب، اپلیکیشن و بازی هستند، چه اشکالی دارد یک لیستی داشته باشند از تمام کارهایی که در زندگیشان باید انجام بدهند یا ندهند. برخلاف آن چیزی که ممکن است درباره بیفزا تصور شود، ما فروشگاه و شبکه اجتماعی نیستیم، بلکه ما یک لیست هستیم از تمام آنچه در ایران وجود دارد، چه مثبت و چه منفی و با هر کیفیتی، و این مردم هستند که تعریف میکنند چه چیزی خوب است و چه چیزی خوب نیست.
یک نمونه خیلی ساده در مورد بیفزا میگویم، مثلا شما امروز نمیدانید باید چه کار کنید، سری به بیفزا میزنید و میبینید تمام مردم ایران آمدند و یک سری چیزهای خوب و مثبت را افزودند، در بخش ایوند، تمام ایوندهایی را که در ایران هست میبینید، تمام کتابهای جدید، اخبار و… . یا مثلا اگر شما به دنبال این باشید که بفهمید در ایران چه خبری مهم است، نمیدانید، زیرا هر خبرگزاری به سبک خودش خبرها را پوشش میدهد، ما چه کار میکنیم؟ تمام خبرگزاریها را در بیفزا قرار میدهیم، به اضافه خبرگزاری مردم.
این بخش توسط تیم بیفزا انجام میشود یا توسط کاربران؟
ما پیشبینی میکنیم تا یک سال خودمان تولید محتوا داشته باشیم و روند کار تیم تولید محتوای بیفزا در روزهای اول به صورت آموزش خواهد بود، تا اینکه مردم یاد بگیرند و آموزش ببینند، اما بعدا خود خبرگزاریها میآیند و صفحه رسمیشان را در آن ایجاد میکنند.
ضمن اینکه ما این فرایند را از طریق هوش مصنوعی تسهیل میکنیم، آن چیزی که مثلا فلان خبرگزاری در پیجاش میگذارد، در پیج اصلی ما میآید و مردم میبینند، یعنی قرار نیست حتما به کانال خبرگزاری بروند، شما در تلگرام باید حتما عوض یک کانال باشید که فلان خبر را ببینید، ولی در بیفزا اینطور نیست و میتوانید خبرها را در صفحه اصلی ببینید و مردم خودشان ترند میکنند.
چیز خیلی جالب دیگری هم که در بخش لیستکردن خبر وجود دارد، این است که بهترین و دستاولترین خبرهای ایران و جهان در بیفزا قرار داده میشود و دیگر لازم نیست به چندین سایت خبری مراجعه کنید. خبرهای سلامت، ورزش، علم، فناوری و… در یک جا جمع میشود. هر محتوا در کتگوری خاص خودش است.
آیا فیلتری هم در نظرسنجیها دارید؟
اول اینکه ما از طریق هوش مصنوعی این کار را انجام میدهیم و دوم اینکه ما مرامنامه و سیاستنامهای داریم مبتنی بر قوانین کشور، به اضافه آن چیزی که اخلاق و عرف رایج مردم ماست. قوانین، به اضافه اخلاق و به اضافه عرف که همان احترام به نژادها و اقوام و مذاهب در ایران است. موضوع سوم نیز این است که ما بستر رسمی مردم و دولت را که حرف مستقیم مردم به دولت است و بالعکس، قرار میدهیم و آنجا یک ورژن پیغام به دولت داریم.
پس ما یک پلتفرم مردمی داریم که به انتخاب مردم و برای مردم بوده و مثل یک خانواده است. هیچ وقت فراموش نکنید که ما بستری را فراهم میکنیم برای اینکه مردم لیستی داشته باشند از بهترینهای شخصیشان که دوست دارند آن را برای دیگران به اشتراک بگذارند یا برای خودشان باشد یا اینکه پابلیک کنند و همه ببینند.
زمانی هم که پابلیک میکنند، در صفحه اصلی ترندها دیده شده و دیگران میتوانند رأی و نظر بدهند، خرید کنند و هر فعالیت دیگری را که متناسب با محصول یا خدمت یا محتوا باشد، انجام بدهند.
پیشبینی من این است که عصر پیشرو، عصر افزودنیهای سودمند، خالص و باکیفیت است و بیفزا یک امکان ساده و سریع برای این اتفاق خواهد بود و پیشتاز میدانی است که ارزش لایتناهی مادی و معنوی خواهد داشت. آخرین پیام من به سرمایهگذاران و حامیان کسبوکارهای درست این است؛ به بیفزا بیفزایید…
بیفزا با هوش مصنوعی تعامل با کاربر را تسهیل میکند
گفتوگو با کامیل سیدی، بنیانگذار پروژه و برند بیفزا و امین بارانی معاون فنی این گروه، در خصوص این نکته ادامه میدهیم که کاربران چگونه به سمت این استارتاپ جذب خواهند شد؛ یعنی با توجه به اینکه بیفزا همه خدمات موجود در استارتاپهای خوب ایران را در دل خودش دارد و تازه میخواهد کارش را شروع کند، چگونه میتواند کاربرها و مخاطبانی را که در سایر اپلیکیشنها حضور دارند و به آنها عادت کردهاند، به سمت خود جذب کند.
سیدی: ما در طول تاریخ، از نمونههای تکنولوژی گرفته تا نمونههای سنتی، موارد خیلی زیادی داشتیم که یک برند یا یک مجموعه، اول بوده، ولی بر اساس اشتباهات و تغییرات مدیریتی و … افت کرده و نتوانسته خودش را بهروز کند و آسیبدیده است، مثلا همین یاهو که میدانید در چه عرصهای اول بود و بعدا گوگل آمد و این جایگاه را از آن گرفت. کیفیت بیفزا هم از این قاعده مستثنی نیست و میتواند ذائقه و نگاه مخاطب خود را جذب کند.
شما چه راهکاری را در این فضا در پیش میگیرید؟
سیدی: جذابیت، سادگی، مرجعبودن و کاربرپسند بودن بیفزا میتواند به جذب کاربرها کمک کند. شیوههای زیادی برای این موضوع وجود دارد و ما از تمام روشهای مارکتینگ، محتواسازی، تبلیغات، رسانههای دیداری و شنیداری، ایوندهای مخصوصی که برای این قضیه داریم، استفاده از کاراکترهای محبوبی که در میان مردم دیده شدند و دعوت از آنها برای استفاده از این فضا و … استفاده میکنیم.
امین بارانی ۳۱ سال دارد، متخصص هوش مصنوعی بوده و در سمت CTO مجموعه بیفزا فعالیت میکند. بارانی نیز در ادامه این گفتوگو به فرایند بیفزا در زمینه جذب کاربران پرداخت: «گزینه مرجع بودن را میخواهم کمی بیشتر توضیح دهم.
ما نرمافزارهایی داشتیم که چند سال پیش به وجود آمده بودند و شارژ میفروختند، شما نرمافزار را اجرا میکردید و شارژ موبایل میگرفتید. بعد یک نرمافزار آمد که شارژ اینترنت هم ارائه میداد و خیلیها به سمت آن مهاجرت کردند.
در ادامه یک نرمافزار دیگر، کارت به کارت را اضافه کرد و بنابراین کاربران زیادی به سوی آن مهاجرت کردند، زیرا به جای استفاده از چند همراهبانک، آن نرمافزار را نصب میکردند و شارژ میگرفتند، اینترنت شارژ میکردند و کارت به کارت هم انجام میدادند. در ادامه این گسترش، یکی دیگر آمد و بلیت فروخت و همینطور اضافه کردند. بنابراین نکته اول درباره ما این است که ما مرجع هستیم.
نکته دوم شبکه اجتماعی ماست. نرمافزارها در حال حاضر، به غیر از شبکههای اجتماعی مثل پیامرسانها، یکطرفه شدهاند. در واقع ایراد نرمافزارهای خدماتی این است که یکطرفه و یکسویه هستند، به این صورت که سازنده یک سری امکان میدهد و آن شخص باید استفاده کند و تعاملی با نرمافزار ندارد.
این در حالی است که نرمافزار ما میتواند پیامرسان نباشد، اما تعامل داشته باشد. وقتی از کاربر میخواهیم به یک محصول رأی بدهد، میفهمد که به نظر و رأی او اهمیت داده شده است.
دیگر یکطرفه نیست، فقط نمیخواهد شارژ اینترنت بفروشد، بلکه کاربر میتواند درباره همان شارژ اینترنت رأی بدهد که مثلا فلان شرکت با ۲۰ درصد تخفیف شارژ میفروشد و به آن رأی میدهم. نظر کاربر در اینجا مهم تشخیص داده شده و این امر باعث وفاداری مشتری میشود. بعضی از وبسایتها به خاطر وفادارسازی مشتری کلاب هواداران راه انداختهاند، ما تقریبا این کلاب هواداران را، به غیر از یک فروشگاه بزرگ، در ایران نداریم. ما در بیفزا به نظر کاربرانمان اهمیت میدهیم و میگوییم نظر شما برای ما مهم است و شما رأی میدهید و ما آن را ترند میکنیم.
نکته دومی که میخواهم به آن اشاره کنم، هوش مصنوعی است. بعضی از نرمافزارها یک سری کانتنتهایی را به کاربر نشان میدهند که ممکن است کاربر با دیدن آنها اذیت میشود.
به عنوان مثال، من توییتر را باز میکنم و یکسری پستهایی را میبینم که برایم خوشایند نیستند، ممکن است بعضیها را خوشحال کند، بعضیها را عصبی کند، بعضیها از آن پست خوششان بیاید و بعضیها بدشان بیاید، چرا من باید آنها را ببینم؟ چرا باید یک سری پیشنهاد اشتباه به من داده شود؟ من که چندین سال در توییتر هستم، چرا هوش مصنوعی من را آنالیز نمیکند تا بداند من به این محتوا علاقه ندارم؟ چرا توییتر هنوز روحیه من را درک نکرده است؟
در حالی که ما تکنولوژیهای خیلی قویای در حوزه هوش مصنوعی داریم که میتوانند رفتارشناسی کنند تا روحیه کاربر را بعد از یک مدت فعالیت تشخیص بدهیم و پیشنهاد نابجا ندهیم، مثلا یک شخص خبرگزاری عصر ایران را دنبال میکند یا میخواهد بیشتر ببیند، بعد ما اشتباهی خبرگزاری فارس را به او نشان دهیم، در حالی که ممکن است کسی که عصر ایران را میخواند، علاقهای به خبرگزاری فارس نداشته باشد.این دلایل را گفتم که بگویم چطور میخواهیم مخاطب جذب کنیم، پس ما مرجع هستیم و با امکاناتی که قرار دادهایم، به خواسته کاربر اهمیت میدهیم….
در واقع به جای اینکه یک شارژ بفروشیم و با کاربر خداحافظی کنیم، میگوییم از این شارژ و خدمات راضی بودی؟ در نتیجه این محصول امتیاز میگیرد و میرود بالاتر یا پایینتر. دیگر اینکه با استفاده از هوش مصنوعی سعی میکنیم کاربرانمان را آزار ندهیم.
یک نمونه آزار دادن میتواند مسائل فنی باشد، به عنوان مثال اگر یک فروشگاه بزرگ در بلکفرایدی دان شود، به نوعی اذیتکردن مخاطب است.
جمعا باید بگویم که باید به کاربران اهمیت بدهیم، همانقدر که به خودمان و به خانوادهمان اهمیت میدهیم. کاربران یک استارتاپ، خانواده آن استارتاپ هستند، اگر واقعا از جان و دل به آنها اهمیت بدهیم و فقط به چشم یک دستگاه ایتیام آنها را نبینیم، آن کاربران وفادار میشوند.
ما در بیفزا، هوش مصنوعیای تولید میکنیم که کاربران را «درک» کرده، با آنان «دوست» باشد و به آنها «احترام» بگذارد.