بازاریابی

برای برند شدن سمج باشید

او در گفت‌وگویی با «بیزینس‌اینسایدر» می‌گوید: «اگر همه‌چیز سرجایش بود و این همه مانع بر سر راهم سبز نمی‌شد، شک ندارم که کارم در زمان خیلی کمتری به نتیجه می‌رسید، اما زندگی با من چندان سر سازش نداشت. هیچ راهی را یک‌شبه نپیمودم، همه پیشرفت‌های شغلی‌ام قطره‌قطره اتفاق افتاد و همین باعث شد تا در میانسالگی، تازه طعم آرامش را بچشم و با خیال راحت به آینده فرزندان و نوه‌هایم فکر کنم. جلو رفتن در مسیر برند شدن برایم آن‌قدر کند بود که گاهی گمان می‌کردم تا پایان عمر هم به آنچه خیال می‌کردم، نخواهم رسید.»

عروس‌های امریکایی این روزها رویای پوشیدن لباس‌های این طراح لباس چینی – امریکایی را در سر می‌پرورانند و خودش روزی رویای خریدن پارچه‌های حریر و ساتن برای درست کردن اولین طرح لباس زندگی‌اش را داشته است. او تحصیل در رشته تاریخ هنر را به امید نوشتن در مجله مد و لباس ووگ امریکا، نیمه‌کاره رها کرد، اما نوشتن و سردبیری در یکی از بهترین نشریات مد نیز او را قانع نکرد. با وجود مخالفت خانواده، او نوشتن را هم کنار گذاشت و ایده شروع کسب‌وکاری در عرصه مد را دنبال کرد. او می‌گوید: «جلو رفتنم در مسیر موفقیت، مولکولی بود. روزها می‌گذشت و کارهای من بی‌نتیجه می‌ماند. یکی از نمونه‌هایش علاقه کودکی‌ام به بازی با اسکیت و مسابقات آن بود؛ علاقه‌ای که بعد از بارها شکست، در ۱۷ سالگی نتیجه داد و سرانجام به مسابقات اسکیت امریکا راه پیدا کردم. شاید همان موقع بود که فهمیدم برای رسیدن به پیروزی باید سمج باشم.»

ورا ونگ، برخلاف بسیاری از کارآفرینان در روزگار کودکی کمتر تلخی فقر و نداری را چشیده است. پدرش صاحب یک شرکت تجاری بود و همین او را به راه‌اندازی کسب‌وکاری مستقل و خلاق جذب می‌کرد اما پدر تبدیل به بزرگ‌ترین مانع زندگی‌اش شد؛ او که آرزو داشت تنها دخترش کسب‌وکار او را ادامه دهد، وقتی ورا تصمیم به راه‌اندازی کاری متفاوت گرفت، به او سرمایه‌ای نداد. این طراح لباس عروس موفق می‌گوید: «وقتی ایده طراحی لباس را مطرح کردم، خانواده حمایتم نکردند. تنها برگ برنده‌ام، طراحانی بودند که در دوران کار در مجله آن‌ها را می‌شناختم.»

ورا در سال ۱۹۹۰ با سرمایه شخصی، بوتیکی در نیویورک اجاره کرد و طراحی‌های محدودش را در آن به نمایش گذاشت. با اینکه او پیشینه‌ای در دنیای مد و طراحی نداشت، روابطش با مجلات مد و لباس به دادش رسید و بازگشایی مغازه کوچکش در رسانه‌های مد، درز پیدا کرد. او بعد از پنج سال کار نتوانست با هزینه‌های بوتیک کنار بیاید و آن را تعطیل کرد. خودش درباره این تجربه می‌گوید: «استقبال از طراحی‌هایم خوب بود و همه آن‌ها را به چشم لباس‌هایی شیک و خلاق می‌خریدند، اما آن‌قدر چشمگیر نبود که بتوانم کار را ادامه دهم. داشتن یک سرمایه‌گذار و اسپانسر اولیه در راه‌اندازی کسب‌وکار مهم است.» سرانجام در سال ۱۹۹۸ پدرش سرمایه کلانی در اختیارش گذاشت و ورا مزون لباس عروس خود را راه‌اندازی کرد: «وقتی پای پدرم به کار من باز شد، اعتمادبه‌نفسی چند برابر پیدا کردم. با اینکه او علاقه‌ای به دنیای مد نداشت، نصیحت‌هایش در دنیای کسب‌وکار همیشه چاره‌ساز بود؛ او معتقد بود که بزرگ‌ترین سرمایه یک کارآفرین، برندش است و باید به هرقیمتی از آن محافظت کند. همراهی او مرا در کار جلو برد و توانستم شعبه‌های مزون را در اروپا و چین هم گسترش دهم. اگر بخواهم به کارآفرینان جوان نصیحتی بکنم، باید بگویم بپذیرید که دنیای کسب‌وکار منصفانه نیست، باید محکم باشید و خودتان را برای رویارویی با ناملایمات آماده کنید.»

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *