من فریدون کورنگی را خیلی دوست دارم. به چند دلیل مشخص؛ اول اینکه آقای کورنگی آدمی است که با وجود سالها زندگی در آمریکا، اصرار عجیبی بر استفاده از واژههای فارسی دارد. حتی وقتی یک اصطلاح رایج استارتاپی را هم استفاده میکند، بلافاصله تلاش میکند معادل فارسیاش را به مخاطبش بگوید؛ یعنی برخلاف برخی «دوستان ۱۰۰درصد تولید داخل» که فکر میکنند هر بحث استارتاپی تنها با به گند کشیدن زبان فارسی، اعتبار و ارزش پیدا میکند، زبان مادری را پاس میدارد؛ آنهم خیلی قشنگ!
دوم اینکه آدمی است که حرفش را صریح میزند. با اینکه در روزگار ما واژهها بیشتر برای پنهانکردن حقیقت استفاده میشوند، جناب مستطاب کورنگی، بیملاحظه و بدون محاسبهگری معمول این روزها، حرفش را رُک میزند. یکی از این حرفها این است: پول دولتیها را نخواهید! که کاملا حرف درستی است. و پشتبند آن چند جمله دیگر هم دارد ازجمله: از دولتیها حذر کنید، دولتیها فقط باید پایشان را از اکوسیستم استارتاپها بکشند بیرون، به خیر دولتیها امیدی نیست و… درنهایت با چند مثال از گُلکاریهای دستگاهها و نهادهای دولتی، با رسم شکل ثابت میکند که چرا باید به حرفش گوش کنید.
من با تمام ارادتی که به مدیرعامل مپس دارم، میخواهم با کمی چکشکاری تلاش کنم جملهشان را در عین درستیاش به یک گزاره که پس ذهن دارم، تغییر دهم. بیایید قبل از آن، یک خبر جالب را مرور کنیم. احتمالا در روزهایی که بیپولی نفس استارتاپها را گرفته، خواندن این خبر خیلی باید حرصدرآر باشد!
خبر این است: «تسهیلات پرداختشده از سوی شبکه بانکی کشور برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان از خردادماه سال ۱۳۹۶ تا خردادماه سال جاری به ۴/۵۰۰۸۴ میلیارد ریال رسید.»
مطمئنم خواندن این عدد و تبدیلکردن آن به تومان، کار خیلی سادهای نیست. بگذارید خبر را به شکلی ترجمه کنم که بیشتر عصبانیتان کند. در یک سال گذشته بانکها بیشتر از ۵ هزار میلیارد تومان به شرکتهایی که به آنها دانشبنیان میگویند، وام دادهاند!
میدانید همین حالا که این خبر را خواندید چند استارتاپ لنگ یک میلیارد تومان جذب سرمایه هستند؟! میدانید تاخیر در جذب راند دوم سرمایهپذیری برخی استارتاپهای بزرگ کشور، آمارهای آنها را بهشکل عجیبی دستخوش تغییر کرده و حتی خطر شکست را تا بیخ گوش آنها نزدیک کرده؟ آنوقت ۵ هزار میلیارد تومان پول مردم (پول بانکها در یک اقتصاد دولتی همان پول مردم است) به شرکتهایی داده شده که عنوانشان یک دانشبنیان دارد! (مطمئنم که در اینجا آقای کورنگی میگوید: یعنی از نظر دولتیها شرکتها و استارتاپهایی که این عنوان را ندارند، جهلبنیان هستند؟!)
راستش من نمیدانم این شرکتها چه دانش و چه بنیانی داشتهاند و شاید یکی از کارهایی که به سبک وزیر جوان بشود در راستای شفافسازی انجام داد، انتشار لیست این شرکتها و میزان وامهای دریافتی آنها باشد. ولی موضوع الان من، شفافسازی نیست. آنچه از این خبر برای من اهمیت دارد، این است که پول در اقتصاد ایران، دست دولتیها از جمله بانکهاست. بنابراین وقتی تلاطمهای دلار، سرمایهگذار خصوصی را فراری داده و تحریمهای آمریکا سرمایهگذار خارجی را، به وقت صحبت از جذب سرمایه برای استارتاپها و اکوسیستم استارتاپی چارهای نداریم که پول را به هر طریقی شده از دست دولتیها خارج و به استارتاپها تزریق کنیم. البته نه بهشیوه ویرانگر پرداخت «تسهیلات».
راستش در همان اکوسیستم (نظام) ترکیده و فشل (دربوداغان) بانکی کشور هم، نمونههای موفقی از ورود پول بانکها به استارتاپها سراغ داریم که بتوان بر مبنای آن، آنها را مجاب کرد بهجای بدهکارکردن یک سری جوان و پیر دانشبنیانی، پولشان را در قالب شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر زیرمجموعه خود و با مشارکت ویسیهای شناختهشده، وارد اکوسیستم استارتاپی کنند. یک نمونهاش همین آپ؛ شرکتی که زمانی با سرمایهگذاری درست بانک کشاورزی رشد کرد و حالا یکی از بزرگترین فینتکهای ایران است و یک سود خیلی خوب هم به سهامداران بانک کشاورزی رسانده است.
اینجاست که من میخواهم به آقای کورنگی عزیز بگویم که این پول، پول دولتیها نیست، این پول من و شماست که دست بانکهاست و آنها هم در بهترین حالت آن را وام میدهند. پس باید بهشیوهای نتیجهبخش، این پول را به سمت حوزهای تزریق کرد که کلی استارتاپ تشنه سرمایه در آن چشمبهراه ایستادهاند و البته که در این راه نباید به بانکها و برچسبهایی چون دانشبنیان اجازه داد، قوانین و فرهنگ آسیبزای خودشان را به میدان بیاورند؛ بلکه باید پول کمتحرک بانکها را استارتاپی کرد.
در روزهایی که امیدی به جذب سرمایه خارجی وجود ندارد و سرمایههای خرد، سکه و دلار را دوست دارند و از طرفی یک زیستبوم مستعد اما محتاج پول روی دست همه ما افتاده، یکی از گزینهها این است که به کمک معدود دولتیهای آشنا به مفاهیم سرمایهگذاری خطرپذیر، تسهیلات خانهخرابکن بانکها را به سرمایه خطرپذیر تبدیل کرد جناب کورنگی!
بازخورد:
2 دیدگاه ها