درآمدزایی در خواب ، خوابی بیش نیست !

1

اما اگر در میدان مانده‌ایم، آیا بر طبلِ نشدن و ناامیدی کوبیدن و صحبت از رسیدن به ته ماجرا‌کردن، نهایت کنشگری ما باید باشد؟ یا اینکه هر روز متناسب با قیمت دلار قیمت‌های محصولات و خدمات‌مان را بالا و پایین کنیم و فقط به این فکر کنیم که مبادا در این روزها، سرمایه‌ ما بیش از سایر هموطن‌های عزیز درمانده‌مان سقوط کند !

درآمدزایی در خواب !

دلار شد ۲۰ هزار تومان؛ اصلا دلار شد ۱۰۰هزار تومان! خب که چه؟ این مجوز چه رفتار و برخورد و برنامه‌ریزی خودخواهانه‌ای را به ما می‌دهد؟

ما، هم در مقام شهروند و هم در مقام فعالان یک زیست‌بوم فناوری چه مسئولیتی در این روزهای میدان‌داری دلار داریم؟ فارغ از تمام مسئولیت‌هایی که دولت و حاکمیت و سیاستمداران و اقتصاددان‌هایی که در به وجود آمدن این وضع تقصیرکارند و البته باید برای تغییر آن هرچه در توان دارند به کار گیرند، ما چه مسئولیتی داریم؟

این سوالی است که شاید در کنار همه دغدغه‌هایی که برای حفظ ارزش دارایی‌ها و یا زنده ماندن کسب‌وکارهای خودمان داریم، باید مدام از خود بپرسیم ؟

می‌شود راه عافیت‌گزینی را در پیش گرفت و چمدان را بست و با یک بورس تحصیلی یا ویزای سرمایه‌گذاری، خود را از معرکه بلا جدا کرد و بعد هم در شبکه‌های اجتماعی راهکارهای همدلانه برای بهبود زندگی «هم‌میهنان عزیزمان» صادر کنیم!

اما اگر در میدان مانده‌ایم، آیا بر طبلِ نشدن و ناامیدی کوبیدن و صحبت از رسیدن به ته ماجرا‌کردن، نهایت کنشگری ما باید باشد؟ یا اینکه هر روز متناسب با قیمت دلار قیمت‌های محصولات و خدمات‌مان را بالا و پایین کنیم و فقط به این فکر کنیم که مبادا در این روزها، سرمایه‌ ما بیش از سایر هموطن‌های عزیز درمانده‌مان سقوط کند!

راستش اینقدر اوضاع قاراشمیش شده که شاید انتظار رفتارهای منطقی از آدم‌ها داشتن، کمی زیاده‌خواهی باشد اما مگر غیر از این است که ما منطق و همدلی و نوعدوستی‌مان را برای همین روزها می‌خواهیم؟

مگر غیر از این است که در روزهای گل و بلبل و آرام، هرکسی می‌تواند شهروند خوبی باشد اما در روزهای تنگ است که باید شهروندی‌مان را به رخ همدیگر بکشیم؟ بگذارید کمی بحث را استارتاپی‌تر کنم.

یکی از اشتباهات رایج در این عنوان‌ها و رویدادهای استارتاپی و برخی جملات مثلا انگیزشی این است که آدم‌ها را تشویق به راه‌اندازی کسب‌‌وکار بدون سرمایه می‌کنند؛ یعنی برای جذب مشتری و مخاطب کسب‌وکارهای آنلاین و به ویژه استارتاپ‌ها را جوری جلوه می‌دهند که انگار با راه داشتن یک ایده جذاب و ساختن یک سایت خوشگل، ماجرا تمام است و بعدش می‌توانید بروید بگیرید بخوابید تا هی پول بیاید توی حساب‌تان!

یعنی یک ساده‌سازی کودکانه از کسب‌وکارهای آنلاین، که دودش به چشم خیلی‌ها می‌رود؛ درستش این است که بگویم دودش به چشم خیلی‌ها رفته است! در این روزهای سخت و وضعیت آشفته اقتصاد کشور، این بدترین آدرسی است که برای موفق‌شدن می‌شود به آدم‌ها داد.

این روزها نه‌تنها در خواب کسی نمی‌تواند درآمد داشته باشد، که کسب درآمد در بیداری هم زحمت و مجاهدت مضاعف و رنج کشیدن می‌خواهد. این روزها، روزهای بیداری است نه خواب؛ روزهای فکر‌کردن به نفع جمعی است نه میلیاردر‌شدن در خواب!

باید ششدانگ حواس و تن و روح‌مان را به کار گیریم تا بتوانیم نه‌تنها زندگی و کسب‌وکار و معیشت خودمان را سروسامان دهیم بلکه به وظیفه و رسالتی که در قبال جامعه و این کشور هم داریم، اندکی جامه عمل بپوشانیم و پاسخی دهیم به سوال‌هایی که در دو پاراگراف اول مطرح شد.

از همین‌روست که هرچقدر خبرهای اقتصادی و گشایش‌های بین‌المللی تلخ و دلسردکننده باشد ما نه حق داریم و نه می‌توانیم رفتارها و تصمیم‌های خودمان را صرفا با نمودار میله‌ای قیمت دلار منطبق کنیم.

هر یک از ما مسئولیت‌هایی فراتر از نفع شخصی داریم. ما باید بدانیم که وقتی کشتی غرق شد، جای صاحب سکه و دلار هم مثل جای جاشوها و بی‌چیزها قعر دریاست! بیش از اینکه بخواهیم صندوق‌های انباشته از دارایی‌های نقدشده‌مان را بغل کنیم، باید به فکر نجات کشتی هم باشیم. حالا هرچقدر که از دست‌مان برمی‌آید.

اگر سرمایه‌گذاریم، به فکر نجات عرشه‌نشین‌های بی‌دفاع و درخطری چون استارتاپ‌ها باشیم و اگر استارتاپیم به فکر در طوفان مانده‌هایی چون مصرف‌کننده‌های نهایی که دخل و خرج‌شان بیشتر از هر زمان دیگری با یکدیگر جور درنمی‌آید.

فراموش نکنیم که این یک فداکاری و مرحمت نیست؛ این وظیفه انسانی این روزهای ماست که در رهگذر تاریخ قضاوت خواهد شد. ما کشتی‌شکستگان و کشتی‌نشستگانیم و گویا باد شرطه‌ای هم فعلا در کار نیست که برخیزد.

معلوم نیست این شرایط تا کی ادامه دارد و تا کی باید کمر راست کنیم و برای ماندن و ناامید نشدن مبارزه کنیم، آنچه عیان است اینکه باد موافقی برنمی‌خیزد، خیزش خود ماییم!

۱ دیدگاه
  1. امیررضا جعفری می‌گوید

    عالی و فوق العاده، اینجور متنها در فضای الان جامعه بیشتر از هر تیتری نیاز هستش
    نمی دونم چرا مردم از خواب بلند نمیشن؟ ما الان در جنگ اقتصادی هستیم. به جای اینکه هوای همدیگر رو داشته باشیم یه کاری می کنیم قحطی نیومده قحطی رو بغل کنیم. دوست ندارم بگم از ماست که بر ماست. دوست دارم از اینجور متنها بیشتر بخونم تا بتونم خودم رو پیدا کنم و برای مبارزه بیش از پیش آماده کنم و عملیاتی عمل کنم. از اینجور متنها بیشتر بنویسید
    قلمتون مستدام

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.