در مجموعه تحلیلگر امید (omidanalyzer.com) حدود ۱۰۵ نفر مهندس مالی، متخصص هوش مصنوعی و برنامهنویسانی کار میکنند که عشق به ساختن وطن را به هر چیز دیگری ترجیح دادهاند و موسوی میگوید که فضای کاری پرنشاط، روابط صمیمانه و شفاف، امکان رشد مستمر، پروژههای چالشبرانگیز، درآمد عالی و حس خوب تاثیرگذاری مثبت در جامعه باعث شده تا بهندرت کسی ما را ترک کند.
خودش از ماجرا تعبیر جالبی دارد. اقتصاد را به بیمار دیابتی تشبیه میکند که در خون خود قند زیادی دارد و باعث میشود همیشه تشنه و گرسنه باشد، اما از طرف دیگر سلولهایش دانهدانه از بیقندی رو به مرگند و اگر در این بین انسولینی وجود نداشته باشد که به این چرخه کمک کند، سلولها تلف خواهند شد.
امید موسوی، مدیرعامل شرکت تحلیلگر امید در گفتوگو با هفتهنامه «شنبه» در این مثال قند خون را همان نقدینگی در حال چرخش در جامعه میداند و تشنگی و گرسنگی را همان اتفاقی که هرازگاهي برای یکی از بازارها میافتد، یعنی تب آن داغ میشود و مردم برای سرمایهگذاری به سمت آن هجوم میبرند اما قیمتها در بازار چند برابر میشود و سقوط میکند.
اینها همه در حالی است که شرکتها و تولیدکنندهها به دلیل نبود بودجه و سرمایه در حال ورشکستگی هستند و سرمایه به جای رسیدن به آنها در حال چرخش در بازار دلالی است؛ بازاری که تولید و خلق ارزش در آن اتفاق نمیافتد. در این بین تحلیلگر امید نقش انسولینی را ایفا میکند که سرمایه را از پولها و پساندازهاي خرد مردم گرفته تا ارقام بالاتر، به دست تولیدکننده میرساند و سود و تولید حقیقی خلق میکند.
تحلیلگر امید حالا اپلیکیشنی به نام «مانو» (mano.ir) را راهاندازی کرده و برای عموم مردم فرصتی فراهم کرده تا فارغ از دانش و اطلاعاتی که از اقتصاد دارند و با حداقلترین پول و در هرجا که هستند، بدون مراجعه حضوری به کارگزاریها، سرمایه خود را وارد چرخه اقتصاد کنند.
تحلیلگر امید چطور کار میکند؟
تحلیلگر امید را به طور ساده میتوان یک شرکت wealth manager یا مدیریت ثروت دانست که از سال ۱۳۹۱ در این زمینه درحال فعالیت است. امید موسوی، مدیرعامل این شرکت هدف از شکلگیری تحلیلگر امید را تغییر فرهنگ سرمایهگذاری مردم و تبدیل سرمایهگذاری غیرمولد و دلالی مانند سکه و دلار و ماشین و … به سرمایهگذاری مولد مثل بازار سرمایه، خرید و فروش سهام یک شرکت یا سرمایهگذاری در یک طرح تولیدی میداند. او میگوید: ما قصد داریم فرهنگ سرمایهگذاری را از سمت دلالی به سمت مولدبودن ببریم.
موسوی میگوید: از کسری بودجه در دولت گرفته تا شرکتهای خیلی بزرگ، اگر به بودجه زیاد نیاز داشته باشند، نمیتوانند آن را تامین کنند و باید با هزینهها و سود بالا کنسرسیوم بانکی بگیرند. در لایهها پایینتر شرایط برای استارتاپها و حتی مردم هم همینطور است؛ اگر مردم بخواهند خانهای بخرند دچار مشکل هستند و به طور کلی فرایند تامین مالی در ایران مشکل است، یعنی این قند به سلولها نمیرسد و در خون باقی میماند و همین موضوع باعث میشود نقش ما در اقتصاد مانند نقش انسولین در خون باشد، ما پولهای خرد مردم را که هزینه کمی دارد، جمع میکنیم؛ یعنی وقتی یک نفر ۵میلیون تومان پول در حسابش دارد، ۵درصد سود میگیرد و این پول سود کمی برای او دارد و با این پول هیچ بیزينسی هم نمیتواند راه بیندازد؛ بنابراین به دنبال سود باکیفیت است که از منظر اسلام سودی است که در نتیجه شریکبودن در سود و زیان یک شرکت به دست میآید و از نظر ما، سودی که از خلق ارزش تولید میشود.
در حقیقت کاری که تحلیلگر امید انجام میدهد، جمعکردن همین پولهای خرد و کمهزینه و رساندن آن به دست تولیدکننده است. موسوی در اینباره میگوید: این تولیدکنندگان ۵۰ شرکت برتر بازار بورس هستند؛ چون بزرگ و مطمئناند و البته طبیعتا بعدها به سراغ شرکتهای کوچکتر و استارتاپها هم خواهیم رفت.
مانو، مشاوری برای همه
از طرف دیگر مردم میتوانند پولهای خردشان را در اپلیکیشن «مانو» سرمایهگذاری کنند و ما به آنها مشاوره میدهیم که مثلا اگر قصد دارند با ریسک کم سرمایهگذاری کنند، بهتر است کدام شرکتها را انتخاب کنند یا اگر میخواهند متوسط یا بیشتر ریسک کنند، کدام شرکتها مناسباند. اپلیکيشن مانو در واقع یک مشاور مالی برای مردم است و با آگاهی از این پیشفرضها از افراد و کاربران سوالات کمی را میپرسد و سبدی تشکیل میدهد که ترکیبی از ابزارهای مختلف سرمایهگذاری است.
مانو کار مردم را هم راحتتر کرده است؛ در واقع اگر کسی قصد داشته باشد در بورس سرمایهگذاری کند، به جای مراجعه به سازمان بورس و دریافت کد بورسی، تنها کاری که لازم است انجام دهد، ثبتنام در این اپلیکیشن و واریز و برداشت وجه است. لازم به ذکر است که پول هر کاربر در حساب شخصی خودش در این اپلیکیشن خواهد ماند و مانو تنها با الگوریتمهایی که بر اساس آنها برنامهریزی شده، تصمیم میگیرد که بهتر است سهام چه شرکتهایی را خریداری کند.
موسوی در این باره میگوید: تا به حال حدود 50هزار نفر، تقریبا 3هزار میلیارد پول در اپلیکیشن ما سرمایهگذاری کردهاند و حداقل سرمایهگذاری در مانو 2میلیون تومان است؛ یعنی حتی با این رقم هم میتوانید وارد بازار شوید و این در حالی است که اگر شما همین الان 2میلیون تومان برای سرمایهگذاری داشته باشيد و کد بورسی بگیرید، برای کارگزار و سبدگردان صرف نمیکند که پول شما را بگرداند و به شما خدمات بدهند و تنها نام کاربری و رمز عبور یک سامانه آنلاین را به شما میدهند كه بروید یک کد بورسی از کارگزار بگیرید و خودتان شرکتها را برای خرید و فروش انتخاب کنید.
بنیانگذار تحلیلگر امید ادامه میدهد: مردم ممکن است از کارگزاریها و برخی معاملهگران بشنوند که بورس شغل دوم و درآمد اول برای شماست، درصورتی که این دروغ بزرگی است؛ مردم چطور میتوانند این همه شرکت را تحلیل کرده و برای سرمایهگذاری یکی را انتخاب کنند. چون کارگزاریها ظرفیت خدماتدهی به ارقام کم را ندارند، اما این در حالی است که ما براي این کار تکنولوژی داریم و الگوریتمهای معاملاتی به ما کمک میکنند که بتوانیم به هر کسی، حتی فردی که قصد دارد تنها 2میلیون تومان پول را سرمایهگذاری کند، خدمات بدهیم.
کمک مانو به مردم این است که خیالشان راحت است که یک حرفهای پولشان را میچرخاند و سرمایهگذاری میکند و خودشان لازم نیست درگیر شوند و اقتصاد خرد و کلان را یاد بگیرند. از طرف دیگر مزیت مانو برای تولیدکنندگان و استارتاپها این است که اگر سودآور باشند و طرح توجیهی داشته باشند، این مجموعه روی کار آنها سرمایهگذاری کرده و با خرید درصدی از مجموعه به شرکت پول تزریق میشود و میتوانند از این طریق نقدینگی به دست بیاورند و با آن کار کنند. باید ذکر کرد که همه این فعالیتها با مجوز سازمان بورس و در حساب خود مردم انجام میشود.
موسوی با بیان اینکه فعالیت ما تنها به بازار بورس محدود نیست، ادامه میدهد: همیشه بازار بورس برای سرمایهگذاری جذاب نیست. ممکن است گاهی بازارهای دیگری را مانند طلا، ارزهای دیجیتال و… برای سرمایهگذاری انتخاب کنیم؛ ما مشاور مردم هستیم و هر بازاری که برای سرمایهگذاری جذاب باشد، ما پول مردم را در آن بازار هدایت خواهیم کرد.
الگوریتمهای معاملاتی؛ برطرفکننده باگ روشهای قدیمی
فرض کنید همین الان ۵۰میلیون تومان پول در حساب بانکی خود دارید و میخواهید برای عقبنماندن از تورم و حفظ ارزش پولتان آن را سرمایهگذاری کنید. شما در این حالت چند انتخاب خواهید داشت؟ اگر بخواهید بازار بورس را انتخاب کنید، سهم ۷۰۰ شرکت پیش روی شماست، ۲۰۰ صندوق سرمایهگذاری، حدود ۱۰۰ نماد اوراق دولتی، ۵۰ نوع حساب بانکی و انتخابهای دیگری مانند خرید طلا، سکه، ارز، خانه، ماشین و… شما را به مجموعه ۱۱۰۰ انتخاب میرساند که هر کدام در هر لحظه در حال نوسان هستند و اگر از اول لیست تحلیل را شروع کنید، زمانی که به انتهای آن میرسید، گزینههای اول تغییر کردهاند. در چنین حالتی که نه فرصت و نه دانش کافی را برای انتخاب ندارید، از چه راهی میتوانید برای انتخاب کمک بگیرید؟ اینجاست که سیستمهای الگوریتمی که دائما در حال تحلیل بازار هستند تا بهترین انتخاب را به شما ارائه بدهند، به کار میآیند. موسوی در این باره میگوید: فرد در این مواقع در یک کانال تلگرامی عضو میشود و از صاحب کانال سیگنال میگیرد که بخرد یا بفروشد یا در فامیل و دوستان از کسی مشورت میگیرد، مشخص است که در انتهای کار ضرر خواهد کرد یا سودی که به دست میآورد، سود کمی است و در صورت انتخاب مسیر بهتر، سود بیشتری میکرد.
مدیرعامل تحلیلگر امید در ادامه در توضیح کار معاملات الگوریتمی میگوید: سیستمهای ما دائم در حال گرفتن این دیتا از بازار و پردازش آنها هستند و بهترین انتخاب را در هر لحظه به ما میدهند. ترکیب افرادی که این الگوریتمها را مینویسند، در شرکت ما از ۳ گروه تشکیل شده است؛ گروه اول همکارانی هستند که مهندسی خواندهاند و دیدشان مهندسی است و برای ارشد یا دکتري رشتههای مالی خواندهاند، این دسته الگوریتمها را طراحی میکنند و در مرحله بعدی، همکاران هوش مصنوعی این الگوریتمها را تست، چکشکاری و بهینه میکنند و در نهایت برنامهنویسهای ما آن را تبدیل به نرمافزار میکنند. در نتیجه کار ما ترکیبی از برنامهنویسها، دیتا ساینتیستها و مهندسان مالی است.
فرهنگ اعتماد به مشاور وجود ندارد
موسوی تصمیمگرفتن برای پول را به وقتی تشبیه میکند که فردی که به بیماری قلبی دچار شده، خودش چاقو را برداشته و اقدام به عمل جراحی کند. موسوی میگوید: نمیدانم چرا مردم وقتی به پولشان میرسند، اینقدر بیاهمیت ميشوند و از مشاور کمک نمیگیرند و تصور میکنند که خودشان همه چیز را بلدند؛ جاافتادن این فرهنگ هم به این دلیل است که ما در ایران تورم داریم و همین باعث شده که هرچیزی که مردم میخرند، بعدها گران شود و همین باعث شده که همه فکر کنند اقتصاددان و بلدند، موجب شده که ما ایرانی داشته باشیم که همه در آن در حال دلالی هستند و روزبهروز در حال کوچکتر شدن است.
او ادامه میدهد: الان چند سال است که GDP (تولید ناخالص داخلی) ما منفی است و ۸ سال است که شرایط در حال بدترشدن است. ارزش و قدرت خریدمان کم شده و همه به خاطر دلالیکردن است. در صورتی که مردم باید بدانند که سرمایهگذاری هم مثل وقتی است که فرد بخواهد بدون اینکه سراغ دکتر برود، خودش قلبش را جراحی کند. از لحاظ قانونی سازمان بورس به نهادهایی مانند سبدگردان و صندوق و … که کارشان مشاوره دادن به مردم است، مجوز داده و حتی این اجازه را دارند که پول شما را بگیرند و در حساب خودتان این کار را برایتان انجام دهند اما یا هنوز آنقدر درباره موضوع فرهنگسازی نشده است یا مردم از وجود چنین خدمات و مجموعهای اطلاعاتی ندارند، چراکه در سالهای گذشته نمونه مجموعهای که این کار را انجام بدهد، وجود نداشت و کارگزاریها هم خدماتی برای پولهای خرد مردم ارائه نمیدهند و معامله را با دادن نام کاربری و رمز ورود به خودشان میسپارند.
موسوی در ادامه تغییر فرهنگ در راننده تاکسیها را مثال زده و میگوید: اگر میخواستیم رفتار رانندههای تاکسی را به این سمت ببریم که با صدای بلند در ماشین موزیک پخش نکنند، سیگار نکشند یا برای پول خرد دعوا نکنند، چقدر طول میکشید؟ به چقدر بیلبورد و زمان و هزینه برای آموزش نیاز داشت؟ اما حالا تکنولوژی سادهای مانند ستارهدادن به راننده این فرهنگ را تغییر داده و بعد از مدتی حتی فرد ممکن است فراموش کند که حالت قبلی چه بوده است و رفتار تغییرشکل میدهد؛ ما هم با تکنولوژی کار را راحت کردهایم و حتی برخلاف شکل سنتی که فرد باید به شکل حضوری به کارگزاری مراجعه میکرد، حتی به صورت غیرحضوری احراز هویت دیجیتال انجام میشود و مثلا کشاورزی که در روستایی دور زندگی میکند و 5میلیون تومان برای سرمایهگذاری دارد، بهراحتی میتواند در همان جایی که هست، در همان لحظه سرمایهگذاری کند.
با حضور بیشتر مردم این فرهنگ بیشتر تغییر میکند و در بلندمدت رفتار از سمت دلالی به سمت سرمایهگذاری میرود و شاید در چند سال آینده این فرهنگ بهقدری تغییر کند که وارد بازارشدن بدون کمکگرفتن از مشاور، رفتار پذیرفتهشدهای نباشد.
موسوی با بیان اینکه ما تا ۶ ماه به مشتری خرد سرویسی نداشتیم، ادامه میدهد: ما باید الگوریتمها را تست میکردیم که ببینیم کار میکند، اما دیدگاه مشتریهای خود ما هم بسیار تغییر کرده است. به طور مثال، ما یک مشتری داشتیم که خانوادگی دلالی ماشین میکردند و ما افتخار این را داریم که الان همهشان دیگر دلالی نمیکنند و پولشان در مانو است؛ این واقعا برای ما افتخار است که کسی که از بالا و پایینکردن قیمتها سود میبرده و سوداگری میکرده، حالا سرمایهاش به دست تولیدکننده رسیده و حتی سود بیشتری هم دارد و از آن راضی است.
بنیانگذار تحلیلگر امید میگوید: این مسئله در ایران وجود نداشت و در دنیا هم کسی نبود که از آنها کپی کنیم. چون در دنیا مسئله فرق دارد و مردم خودشان قبول دارند که بلد نیستند و از مشاور کمک میگیرند؛ علاوه بر این، در آنجا تورم نیست و بازارها پیچیده است و مردم به این نتیجه رسیدهاند که به کمک مشاور نیاز دارند؛ اما در ایران شرایط فرق دارد و ما حتی باید این نیاز را ایجاد کنیم که مردم سرمایهشان را آتش نزنند. یک مشاور کلا در یک سال 2درصد کارمزد میگیرد. ببینید چقدر کارکردن با یک مشاور حرفهای میتواند به نفع مردم باشد؟ کسی که بازارها را میشناسد و میداند الان پول کجا باشد بهتر است. شما میتوانید با هزینهای اندک کیفیت سرمایهگذاریتان را بالا ببرید.
آینده روشن است
موسوی با تاکید بر اینکه با وجود سختیها، آینده را بسیار روشن میبیند، ادامه میدهد: در نتیجه این اتفاق هم به مردم کمک میشود و هم به شرکتها و استارتاپها و از تورم کم میشود، چون مردم دیگر سمت خرید سکه و دلار نمیروند و این از طرفی هیجان کاذب بازارها را کم میکند و از طرف دیگر GDP (تولید ناخالص داخلی) کشور را بالا میبرد و تولید در کشور اتفاق میافتد. ما روی چیزی دست گذاشتیم که بزرگترین مشکل ایران است و با اینکه کار سختی است، محکم ایستادهایم که بتوانیم روی این موضوع تاثیر بگذاریم.
او میگوید: ما اینجا حدود ۱۰۵ نفریم و از مدال طلای المپیاد جهانی داریم تا نزدیک به ۲۰ نفر فارغالتحصیل برق دانشگاه شریف و تعداد زیادی از افرادی که تجربه خوب برنامهنویسی بازار دارند.
موسوی اقتصاد را بزرگترین مشکل کشور میداند و معتقد است اگر ما بتوانیم این مشکل را در امید حل کنیم، کمک بسیار بزرگی کردهایم که خیلی از مشکلات دیگر هم حل شود. او میگوید: مشکل مالی، از مردم گرفته که شاید 60درصد زیر خط فقرند تا شرکتکنندهها و تولیدکنندهها و همه و همه را شامل میشود؛ اما ما همگی انتخاب کردیم که کار جدی کنیم و این مشکل جدی را در ایران حل کنیم. واقعا یکی از آرزوهای من این است که آن ایرانیهایی که از کشور رفتهاند، دانشگاهیها و نخبههایی که میتوانند کاری بکنند، برگردند. ما فضایی داریم که میتوانیم به کسانی که از ایران رفتهاند، پیشنهادهاي خوبی بدهیم که اگر دلشان برای مملکتشان میسوزد، ما حاضریم همکاری کنیم و فضایی را ایجاد کنیم که برای مملکتشان یک قدم جدی بردارند.