چرا الون ماسک با خاکریزهای وارن بافت مخالف است؟

0

بحث بین وارن بافت، سرمایه‌گذار معروف و موفق از یک‌سو با ایلان ماسک کارآفرین سرشناس از سوی دیگر درباره موضوع خاکریزهایی که پیرامون کسب‌و‌کارها وجود دارند، بحثی داغ و جذاب است.

واژه «خاکریز» در حوزه کسب‌و‌کار از ابتدا حدود ۴۰ سال پیش توسط وارن بافت استفاده شد که تلاش می‌کرد مزیت‌های رقابتی هر نوع سرمایه‌گذاری بلندمدت را تشریح کند. (البته همه سرمایه‌گذاری‌های بافت بلندمدت هستند.) بافت در این‌باره گفته بود که دنبال شرکت‌هایی است که مزیت‌هایی نسبت به سایر شرکت‌ها داشته باشند که اجازه دهد موفقیتی مستمر را به صورت بلند‌مدت تجربه کنند. بر اساس گفته بافت «خاکریزها در کسب‌و‌کار مانند بیمه خودرو هستند که از شرکت‌های بیمه با قیمت نازل تهیه می‌کنیم.‌.‌.  بیشتر مردم تصور می‌کنند که این خدمات به شکلی منصفانه بین همه شرکت‌ها یکسان یا نزدیک به هم است. بنابراین من هم می‌خواهم که یک تولید‌کننده ارزان‌قیمت باشم و این همان خاکریز من است.»

اما ایلان ماسک با این نظریه که به شکل گسترده‌ای مقبول واقع شده موافق نیست و می‌گوید: «فکر می‌کنم که خاکریز‌ها کارآمد نیستند .‌.‌.  مهم سرعت نوآوری است. این نکته‌ای اساسی و تعیین‌کننده در رقابت است.»

با این اوصاف کدام نظریه درست است؟ آیا استفاده از خاکریز‌ها یک راهبرد درست در کسب‌و‌کار است یا نه؟ پاسخ این است که بله. اما در عین حال نه، نه برای بلندمدت. خاکریز‌ها همچنان یک راهبرد مشروع تجاری هستند اما نمی‌توان انتظار داشت که از یک کسب‌و‌کار همانگونه که زمانی میسر بود، حفاظت کنند. اما چرا چنین است؟ همانگونه که ایلان ماسک به آن اشاره می‌کند، به دلیل سرعت نوآوری. این روزها مشابه‌سازی مدل‌های کسب‌و‌کار رقبا به زمانی کمتر از آنچه که تا‌به‌حال بوده، نیاز دارد. تغییرات فناوری موجب شده که زمان‌سنج رقابت به طرز چشمگیری سرعت بگیرد‌ و با مراجعه به تجارب خودمان می‌توانیم نمونه‌هایی از شتاب‌گیری رقابت در همه حوزه‌ها را پیدا کنیم.

انواع گوناگونی از راهبردهای تجاری وجود دارد که واقعا می‌تواند یک شرکت را قادر به حفظ مزیت رقابتی در بلند‌مدت کند، این اتفاق می‌تواند حتی با وجود تغییرات آزاردهنده فناوری نیز رخ دهد‌ ‌و آن راهبرد، خاکریز مشتریان است. یادآوری کنیم که احتمالا نمونه‌هایی را در نسل‌های اخیر مشاهده کرده‌اید و شرکت‌هایی چون اپل، آمازون، گوگل و برخی شرکت‌های دیگر را دیده‌اید که کسب‌و‌کاری را بنیان گذاشتند که مبتنی بر جلب اعتماد مشتریان کلیدی بوده. کسب‌و‌کارهایی که نه الزاما برمبنای استفاده از فناوری برای جلب مشتریان بلکه مبتنی بر این بوده که  قابلیت مورد اعتماد واقع شدن را ابراز کند. این شرکت‌ها به شکلی فعال کار می‌کنند تا توجه هرمشتری به خود را حتی در حالی‌که سود مقطعی از آن به دست نیاید، حفظ کنند. بنابراین چنین شرکت‌هایی به جای حفر‌کردن خاکریز‌هایی اطراف مدل کسب‌و‌کار (با مخاطرات مشخص ناشی از اختلالات فناوری) وفاداری گروه بزرگی از مشتریانی را کسب کرده‌اند که ترجیح می‌دهند بدون درنظر گرفتن گروه‌بندی مدل کسب‌و‌کار، خدمات شرکت را خریداری كنند. در این وضعیت است که مشتریان خاکریز خود را نمایان می‌سازند.

در نظر بگیرید که شرکت اپل از ابتدا به عنوان یک شرکت رایانه‌ای کار خود را شروع کرد؛ ساده و روشن. اما توجه مستمر آنها به تحارب مشتریان باعث شد که گروهی مشتریان وفادار داشته باشند که این شرکت را در هر شاخه‌ای که وارد شده معتبر بدانند، همانند موسیقی، گوشی‌های هوشمند، تبلت، حافظه‌های ابری‌ و پرداخت مالی. همچنین آمازون یک فروشگاه برخط کتاب بود، اما تمرکزش بر مشتریان باعث شد که خود را در مقام بزرگ‌ترین خرده‌فروش دنیا، تولید‌کننده بسیار موفق ویدئو‌ و بهترین خدمات‌دهنده رایانش ابری دنیا قرار دهد.

کسب‌و‌کارهایی که می‌خواهند مزیت‌های رقابتی خود را در آینده شتابان دنیای فناوری حفظ کنند، باید نه‌تنها در حفظ جایگاه خلاقانه خود خوب عمل کند، بلکه بتوانند خاکریز‌هایی بر مبنای میزان اعتماد مشتریان برای خود بنا سازند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.