مردم این منطقه هم طوفانها، سیلها و جنگها (چه جنگهای فیزیکی و چه مجازی و اقتصادی) را با هزینههای زیاد پشت سر گذاشتهاند. در مقابل، آنچه دیروز کاشتهاند، برای ساخت اکوسیستم استارتاپی بومی قدرتمندی به کار آمده که امروز به موتور محرکه اقتصاد کل کشورشان تبدیل شده است.
در این سفر دیدیم که چگونه استارتاپهای چینی با نوآوری در ایجاد مدلهای کسبوکار و بهکارگیری تکنولوژی پیشرفته از جمله هوش مصنوعی (AI) به سرعت در بازار محلی رشد میکنند و حتی وارد رقابت در بازار جهانی شدهاند.
یک نمونه بارز آن استارتاپ Pinduoduoا (PDD) است که با نوآوری در خلق مدل کسبوکار بومی در حوزه خرید اجتماعی (Social Commerce) با سرعتی چشمگیر در عرض چند سال به یکی از باارزشترین شرکتهای چینی تبدیل شده و بازار تجارت الکترونیکی را متحول کرده است.
یا استارتاپ چینی دیگری به نام ByteDanc که با موفقیت حیرتانگیز خود در حوزه محتوا (به خصوص محتوای ویدئوی کوتاه) در چین، اکنون به گسترش در بازار جهانی به خصوص بازار هند و اروپا مشغول است.
همه از موفقیت بیچونوچرای غولهای چینی مثل Alibaba و Tencent (که محصول Wechat را ارائه کرده) و به اولین شرکتهای باارزش ۵۰۰ میلیارد دلار در شرق تبدیل شدند، آگاه هستیم. چین که زمانی به کپیکردن از جهان شهره بود، حالا به الگوی نوآوری و تکنولوژی و مهد استارتاپ برای جهان تبدیل شده است!
چین هم برای رسیدن به این نقطه راه طولانی را طی کرده و استارتاپهای چینی رقبای محلی و منطقهای بزرگی داشته و دارند. چینیها برای رسیدن به امروز سالها قبل تدارک دیده بودند و با سیاستهای جامع از فعالیتهای کارآفرینان چینی در ایجاد مدلیهای اصلی کسبوکار اینترنتی در مقابل ورود غولهای آمریکایی حمایت کرده و این در حالی بود که انتقال تجربه فنی و مدیریتی به همراه سرمایه خارجی را هم ممکن ساخته بودند.
در نتیجه این سیاستها کارآفرینان چینی دیگر دستکمی از همتای آمریکایی خود ندارند و استارتاپهای چینی در زمینه فعالیت خود به نوآوریهای جدیدی دست یافتهاند که در نوع خود بیسابقهاند. در مقابل، دیدیم که چگونه استارتاپهای هندی فرصت رقابت در بازارهای اصلی را به رقبای غربی باختهاند و تازه دولت به فکر تغییر قوانین به نفع شرکتهای داخلی و حفظ دادههای مردم هند در کشور هند افتاده است و از فراگیرشدن واتساپ، فیسبوک و دیگر محصولات اجتماعی آمریکایی و تاثیرات منفی آن در آینده کشور نگران شده است.
این تغییر سیاست و شروع قانونگذاری پیرامون آن شاید در آینده تاثیرات مثبتی برای کارآفرینان هندی ایجاد کند اما اکنون بیشتر مانند «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» به نظر میرسد چراکه کارآفرینان هندی تقریبا به اتفاق از ورود به اکثر حوزههای مهم فعالیتهای استارتاپی به علت رقابت مستقیم غولهای آمریکایی پرهیزمیکنند.
در همسایگی چین، در ویتنام قدمزدن در موزهها و بخشهای تاریخی به شما یادآور میشود که این کشور چه بیرحمی سهمگینی را از سر گذرانده است. کمتر از ۵۰ سال قبل در جنگ ویتنامیها با آمریکا بیش از ۳ میلیون نفر کشته شدند که ۲میلیون نفر آنها شهروند عادی بودند؛ جنگی که ۲میلیون مجروح و ۳۰۰ هزارنفر هم ناپدید برجای گذاشت.
در این جنگ کشندهترین سلاحهای شیمیایی علیه مردم عادی به کار گرفته شد که تاثیر وسیعی بر نسلهای آینده و حتی بر خود سربازان آمریکایی داشت. حتی دیدن بخشی از عکسهای این جنگ در موزهها شوکهکننده است اما مردم این کشور بهرغم آنکه هنوز در خاطرشان این روزهای تلخ را دارند، این کشور را با تلاش و پشتکار به یک هاب نوآوری و یک چین کوچک با ۱۰۰ میلیون نفر جمعیت تبدیل کردهاند.
اما نگاهی اجمالی به رشد اقتصاد دیجیتال در ویتنام و مقایسه آن با ایران موجب دلگرمی و ایمان به توان کارآفرینان ایرانی میشود. بازار ویتنام که از بسیاری جهات شبیه ایران است، مورد تهاجم استارتاپهای منطقهای از جمله گرب (GRAB) قرار گرفته و خبری از دیجیکالا، کافه بازار، دیوار و علیبابا و غیره به عنوان استارتاپهای بومی نیست.
در خاورمیانه نیز در نخستین روزهای سال۹۸ شاهد تملک تاکسی اینترنتی کریم (که در چندین کشور منطقه از جمله در عراق فعال است) توسط شرکت اوبر بودیم. درست ۲سال قبل در همین روزها استارتاپ سوق هم توسط آمازون خریداری شد.
با این تحولات شاهد شکلگیری و قوامگرفتن یک مثلث سرمایهگذاری آمریکایی – عربی – ژاپنی (با ترکیب سرمایهگذاران اوبر، آمازون، سافتبانک ژاپن – شاهزاده بن ولید سعودی- شرکت تجارت الکترونیکی راکوتن ژاپن، گروه البراج امارات، الطیار عربستان، مخابرات عربستان) هستیم. این اتحاد استراتژیک بر آینده بازارهای منطقه و همسایگان ما و آینده کسبوکارهای نوین ایرانی و گسترش آنها در منطقه تاثیر خواهد گذاشت.
کارآفرینان ایرانی و استارتاپهای ما میبایست از شرایط کنونی به نحو احسن استفاده کنند تا خود را برای مقابله با طوفانهای آینده از جمله رقبای محلی و منطقهای آماده سازند. آموختن از تجارب شرق به خصوص چین در این راستا یک ضرورت غیرقابل اجتناب است.
بدونشک سال ۱۳۹۷ سال سختی بود و همچون همه سالهای سخت دیگر باعث تحول و دگرگونی در استارتاپها و کارآفرینان کشورمان شد. بسیاری از چالشهای سال پیش همچنان ادامه یافته و چشمانداز حتی دشوارتری برای فعالان اقتصادی در سال ۱۳۹۸ ترسیم میکنند. در چنین شرایط حادی اتخاذ استراتژیهای مناسب کسبوکار از هر زمان دیگری حساستر و شاید حیاتیتر است.
سال ۹۷ سال محکِ استارتاپها بود. همواره گفته میشد و میگفتیم استارتاپها و جریان کارآفرینی بهترین مدل توسعه به خصوص در شرایط سخت است، حال شرایط سخت و زمانِ محک و عیارسنجی فرا رسیده بود؛ شرایطی که البته نشان داد کشتیهای بزرگی ساخته شدهاند، با ملوانهایی مجرب که طوفان آنها را مقاومتر و ماهرتر هم میکند.
در این سال برخی کنار رفتند و بسیاری دیگر هم با پیشبینی این شرایط و اجرای راهکارهای مناسب توانستند از تنگناها عبور کنند. بدونشک تلاش هر دو گروه برای تجربه کارآفرینی ایران ارزشمند است؛ چه آنها که نتوانستند مسیر را ادامه بدهند و با تجربه گرانبها قطعا مسیرهای جدیدتری را در آینده خواهند آزمود و چه آنها که با تمهیداتی قدرتمندانه همچنان به پیش میروند.
فارغ از شرایط محیط اقتصاد کلان، نرخ شکست استارتاپها به دلایل متعدد در تمام دنیا بالاست. به همین دلیل هم هست که به این نوع سرمایهگذاری، سرمایهگذاری خطرپذیر اطلاق میشود؛ یعنی ریسک بالایی را در سرمایهگذاریها میپذیریم و به استارتاپها آزادی عمل بالایی برای هزینهکردن منابع در مسیر نوآوری و رشد میدهیم.
اما استارتاپها یک مشخصه اصلی دارند و آن اینکه در مرکزشان کارآفرینان هستند؛ کارآفرینانی که با وجود و زندگی خود به دنبال تحقق آروزهای بزرگشان، استارتاپ خود را تاسیس میکنند. این کارآفرینان خستگیناپذیرند، ناامید نمیشوند و از جنگ علیه چالشها و طوفانها وحشت ندارند. این مهمترین عامل متمایزکننده استارتاپها از نهادهای دیگر اقتصادی است.
برخی تفاوت استارتاپها و شرکتهای بهظاهر استارتاپی را تشخیص نمیدهند. تفاوت اصلی در همین وجود محمدیها، شکوریمقدمها، آرمندهیها، حسینینژادها، کلانترینژادها و صدها کارآفرین موسس دیگر است.
چنین شرایطی باعث نگرانی و شاید حتی ناامیدی در امکان جذب سرمایه برای استارتاپهای کشور میشود، اما واقعیت این است که در هر شرایطی، هرچند دشوار و چالشی، راهکارهای جدید و موثری قابل تدبیرند. یکی از این راهکارها، به خصوص برای استارتاپهای بزرگتر تعدیل رشد با مخارج و حاشیه سود و رسیدن به نقطه سربهسر است؛ پدیدهای که خاص ایران در دوران چالش تحریمهاست و در هیچ کشور دیگری در این مرحله از شکلگیری استارتاپها دیده نمیشود
واقعیت این است که بین سرمایهگذاری با هدف »اشاعه کارآفرینی ملی«، با سرمایهگذاری با هدف »تصاحب بازار» و کنترل صددرصدی سهام استارتاپها تفاوت بزرگی وجود دارد. کارآفرینانی که برندهای ملی را میسازند، الگویی برای شکوفایی اقتصادی میشوند. آنها نسل بعدی سرمایهگذاران کارآفرین را تشکیل میدهند و این چرخه را بزرگتر و بزرگتر میکنند.
در چین، در طی چند دهه اخیر همین چرخه محقق شده است و نه چیز دیگری.این باور، همواره استراتژی سرمایهگذاری ما را تعیین کرده است.
از اوایل امسال مشخص بود تحریمها باعث دشواری و تنگناهای زیاد برای سرمایهگذاری خارجی در ایران خواهد شد. از سوی دیگر، نوسانات قیمتی بازارهای مختلف هم موجب عدم تمایل سرمایهگذار سنتی داخلی به حضور در بازارهایی شده که نیاز به صبر سرمایهگذاری دارند.
در چنین شرایطی مسیر تامین نیاز استارتاپها به سرمایه و رشد چگونه باید باشد؟
اعتقاد ما بر این است که ادغام و سرمایهگذاری مشترک دو راهحل کلیدی برای عبور از شرایط چالشی امروز است. تمرکز انرژی، تجمیع سرمایه و ایجاد همکاری و همافزایی، استراتژی منتخب برای پشت سر گذاشتن چالشهای اقتصادی ناشی از تحریمهای ظالمانه است.
در چنین شرایطی، رقابتهای بیرویه و انحصارطلبانه در میان استارتاپها خلاف صلاح اکوسیستم است و تنها موجب سوخت سرمایه و شکستهای قابل اجتناب، بیکاری و ناامیدی میشود. نمونههای موفق از ادغام در سالهای ۹۶ و ۹۷ نشاندهنده بلوغ اکوسیستم در انتخاب این مسیر مناسب و موثر در همافزایی بوده است.
از ادغام زورق و علیبابا گرفته تا روکولند در دیجیکالا و آواتک، آواگیمز، نوآوا و شزان و همآوا (با یکدیگر در یک شرکت) در انتهای سال، نشاندهنده پویایی اکوسیستم در انتخاب روشهایی جدید برای رشد و پایداری است؛ روشهایی که ادامه آن در سال ۱۳۹۸ موجب تقویت هر چه بیشتر اکوسیستم استارتاپی کشور میشود و امیدواری کارآفرینان در شرایط سخت کنونی را چند صد برابر میکند.
سرمایهگذاری مشترک هم مدلی از همین نوع برای کاهش ریسک و همافزایی در میان سرمایهگذاران پیشرو و نقطه مقابل انحصار است. با در کنار هم قرار گرفتن، همفکری و سرمایهگذاری مشترک امیدواری کارآفرینان جوان به جذب سرمایه چندبرابر میشود و ریسک سرمایهگذاران چندین برابر کاهش مییابد. همکاری سرمایهگذاران نقطه مقابل انحصار در سرمایهگذاری است.
سرآوا از آغاز به استراتژی سرمایهگذاری مشترک برای تقویت سینرژی و متنوعسازی سرمایهگذاری برای کاهش ریسک اعتقاد داشته است. در کافه بازار با شرکت رهنما سرمایهگذاری مشترک داشتیم، در علیبابا با صندوق مالی توسعه تکنولوژی(ITDF) و در تمامی سرمایهگذاریهای دیگر نیز شریک و همراه داشتهایم.
کارخانه نوآوری آزادی، خانه کارآفرینها و مهد نوآوری کارآفرینانه نیز با همکاری مشترک پارک فناوری پردیس و دهها شرکت و برند برتر تکنولوژی کشورمان در مرحله نهایی بهرهبرداری رسیده است.
پرسشهای مکرر استارتاپها و کارآفرینان درباره وضعیت دسترسی به سرمایه در سال ۱۳۹۸ منعکسکننده نگرانی واقعی آنان دراین مورد است. از ابتدای سال ۹۷ روشن بود که محیط کسبوکار تحت تاثیر تحریمها وارد فضای جدیدی میشود و چالشهای تازهای هم پیش روی کسبوکارها قرار میگیرد. مشخص بود در وضعیت جدید تبادل بانکی خارجی و انتقال ارز میسر نخواهد بود و راه ورود سرمایه خارجی مسدود میشود.
طبیعتا چنین شرایطی باعث نگرانی و شاید حتی ناامیدی در امکان جذب سرمایه برای استارتاپهای کشور میشود، اما واقعیت این است که در هر شرایطی، هرچند دشوار و چالشی، راهکارهای جدید و موثری قابل تدبیرند.
یکی از این راهکارها، به خصوص برای استارتاپهای بزرگتر تعدیل رشد با مخارج و حاشیه سود و رسیدن به نقطه سربهسر است؛ پدیدهای که خاص ایران در دوران چالش تحریمهاست و در هیچ کشور دیگری در این مرحله از شکلگیری استارتاپها دیده نمیشود.
همچنین استارتاپهایی که در دوره میانی رشد خود هستند، باید سیاست حفظ تیم و سرمایه را در اولویت قرار دهند، به همکاری و ادغام بیندیشند و از اقدامات تهاجمی و انحصارطلبانه پرهیز کنند. سرمایهگذاران در هر شرایطی مایل به سرمایهگذاری در شرکتهای استارتاپی هستند که سالماند و توسط کارآفرینان توانا اداره میشوند.
در بخش استارتاپهای نوپا نیزهمیشه بر این باور بودهایم که در مرحله بذری و اولیه استارتاپها باید به سرمایه داخلی تکیه کنند و در این مرحله از شکلگیری نیازی به سرمایه خارجی نیست. شرایط کنونی بهترین شرایط برای شکلگیری این استارتاپها و بهترین شرایط برای سرمایهگذاری توسط صندوقهای سرمایهگذاری محلی در این استارتاپهاست.
همین امروز و در همین شرایط استارتاپهای بزرگ بعدی، دیجیکالاها، کافهبازارها، دیوارها و علیباباهای آینده در حوزههای پایهایتر از جمله حوزه سلامت، سلولهای بنیادی، نانو و بایوتکنولوژی در حال شکلگیریاند.
امروز شاهد فعالیت صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه، شتابدهندهها، فضاهای اشتراکی کار و مراکز جدیدی مانند کارخانه نوآوری آزادی هستیم که همه نشانگر ادامه سرمایهگذاری در حوزه استارتاپهای نوپاست. پس شک نداشته باشیم که روش استارتاپی بهترین روش امروز و بهترین روش برای دهه آینده است.
در چنین شرایطی سرآوا هم با تاکید بر سه اصل حفظ منافع کارآفرینان و سهامداران، حفظ کنترل سهامداران ایرانی و ادامه انتقال دانش و تجربه مدیریتی و تخصصی بینالمللی به کارآفرینان ایرانی راهکارهای جدیدی برای کاهش آسیبپذیری از چالشهای پیش رو و حفظ و حمایت سرمایهگذاریهای کنونی مد نظر قرار داده است.
با بررسیهای چندین ماهه و کسب مشورت از افراد صاحبنظر راهحل مناسبی مبنی بر تغییر ساختار سهامداری سرآوا و IIIC تدبیر شده است تا ریسکهای ناشی از اعمال تحریمها بر استارتاپهای سرمایهگذاری شده به حداقل برسد.
با این تغییر ساختار سهامداری سرآوا که در حال اجراییشدن است، سهام IIIC به سهامداران خارجی و ۹۵ درصد سهام سرآوا نیز به سهامداران داخلی تعلق خواهد گرفت. همچنین هر دو شرکت سرآوا و IIIC میزان متناسبی از سهام شرکتهای سرمایهپذیر را در اختیار خواهند داشت.
در این فرآیند سه اصل ۱- تناسب سرمایهگذاری انجام شده و رعایت حقوق کارآفرینان و سهامداران ۲- توازن در سهامداری به نحوی که سرمایهگذاران خارجی در هیچیک از شرکتهای سرمایهپذیر سهام بالاتر از ۳۳ درصد نداشته باشند و ۳ – عدم مشارکت سرمایهگذاران خارجی در صندوق جسورانه سرآوا (که روی سرمایهگذاری در مراحل اولیه و میانی استارتاپها متمرکز است) و همچنین کارخانه نوآوری آزادی، چراکه باور داریم در مراحل اولیه شکلگیری استارتاپها میبایست به سرمایه داخلی و بومی تکیه کرد. شرایط جدید راهکارهای جدید و خاص خود را میطلبد.
برای سهامداران داخلی و خارجی سرآوا مهم آن بوده است که همکاری در سرمایهگذاری در آینده و حمایت مستمر از کارآفرینان و موسسان استارتاپهای ایرانی همچنان ادامه یابد و امکان همفکری، تبادلنظر و انتقال دانش فنی و تجربه مدیریتی به کارآفرینان در ساختار جدید تضمین شود.
تقریبا همه به این نتیجه رسیدهاند که دخالت مستقیم دولت در سرمایهگذاری استارتاپی مسیری اشتباه است. وامدادن و تسهیلات و حتی سرمایهگذاری مستقیم کمک به کارآفرینی استارتاپی نیست و نتایج آن را دیدهایم.
آمارهای اخیر بانک مرکزی نشان میدهد که وام به شرکتهای دانشبنیان باعث بدهکاری آنها به شبکه بانکی شده و بخش قابل توجهی از آنان قادر به بازپرداخت اقساط نیستند.
راهحل، سرمایهگذاری تطبیقی است.
سرمایهگذاری تطبیقی (match fund) مدلی است که به کمک آن چندین سرمایهگذار در کنار یک سرمایهگذار پیشرو که دانش تخصصی در سرمایهگذاری یک حوزه به خصوص را دارد، اقدام به سرمایهگذاری میکنند.
در ازای هر یک ریالی که سرمایهگذار بخش خصوصی در این بخش سرمایهگذاری میکند، صندوق سرمایهگذاری تطبیقی دولت هم یک ریال در صندوق سرمایهگذاری مشترک سرمایهگذاری میکند و در کنار هم از منابع مشترک این صندوق با مدیریت، دانش و تجربه بخش خصوصی و نظارت بخش دولتی، سرمایهگذاری روی استارتاپها انجام میشود.
در این مدل در صورت انتخاب سرمایهگذار پیشرو مناسب، دولت میتواند از تخصصیبودن و سالمبودن مسیر سرمایهگذاریاش مطمئن شود. کشورهایی مانند کره جنوبی، مالزی و سنگاپور که در حال حمایت گسترده روی استارتاپهای کشورشان هستند، در ازای یک دلار سرمایهگذاری بخش خصوصی، دولت چند دلار سرمایهگذاری تطبیقی انجام میدهد.
مهم این است که سرمایهگذاران داخلی در این مسیر پیشتاز بمانند و برتری میزان سرمایه آنان در مقابل سرمایهگذار خارجی حفظ شود و توانایی مشارکت در افزایش سرمایههای آتی را داشته باشند. به یاد داشته باشیم در هیچ کشوری در دنیا، اقتصاد دیجیتال از طریق دولتها و حکومتها ایجاد نشده است، بلکه با حمایت ایشان از کارآفرینان ملی و استارتاپهای داخلی و سرمایهگذاران بخش خصوصی شکل گرفته است.
وقتی چند روز قبل از من خواسته شد که برای آغاز سال نو یادداشتی را بنویسم، ناخودآگاه به یاد سال ۱۳۹۰ افتادم؛ سالی دشوار و سخت که وضعیت اقتصادی و تحریمها بر جامعه ایران تحمیل کرده بود. سرآوا در همان سالهای سخت و در اوج تلاطمهای اقتصادی و دشواریها با امید به آیندهای روشنتر در یک ماشین پراید درب و داغان (که صندوق عقبش دفتر و بایگانی کار من بود) شکل گرفت.
از نوروز ۱۳۹۰ تا نوروز ۱۳۹۸ چرخ روزگار بر پاشنه دیگری چرخیده است. هرچند شرایط اقتصادی همانند آن روزها مطلوب نیست ولی شکلگیری و رشد اقتصاد دیجیتال در کشورمان به واقعیتی غیرقابلانکار تبدیل شده است.
زیستبوم استارتاپی ایران که در آن روزها بومی سفید بود، امروز به یکی از کاملترین اکوسیستمهای استارتاپی منطقه تبدیل شده است. شکلگیری چندین هزار استارتاپ ایرانی، روش استارتاپی یعنی روش اتکا به نفس کارآفرینان جوان ایرانی را به موتور محرکه اقتصاد ملی و مقاومتی کشورمان تبدیل کرده است.
وقتی به گذشته نگاه میکنیم، مهمترین سالهای زندگیمان معمولا سختترین آنها هستند. مثلا سالهایی که مهمترین و سختترین امتحانات تحصیلی را در آن انجام دادهایم یا سالهایی که با سختترین چالشهای کاری یا شخصی روبهرو شدهایم و با موفقیت آنها را سپری کردیم.
این سالهاست که زندگی و آینده ما را میسازند. تا حالا نشنیدهایم کسی در این سالها از ناامیدی سخنی به میان آورده باشد که برعکس اینها سالهایی است که از آنها با افتخار و سربلندی یاد میکنیم. تاریخ کشورمان پر از فراز و فرودهای بسیار و سالهایی است که دشوار و سخت گذشتهاند.
آنچه از طوفانها، تندبادها و سیلها باقی میماند اما خرابی و گلولای و ناامیدی نیست. نتایج آزمونی دیگر از زندگی ماست که مبنای پیروزی و خلق آیندهای روشن قرار خواهد گرفت. هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی میگوید وقتی طوفان تمام شد، دیگر آن آدمی نیستید که قدم به درون طوفان گذاشت.
امروز بیشتر از همیشه باور دارم روندی که از سالها قبل به همت کارآفرینان ایرانی شروع شده متوقفشدنی نیست. بهرغم همه مشکلات با تمام قلبم به موفقیت مسیر پیشرو خوشبینم و سال موفقی را برای همه کارآفرینان آرزو میکنم.
1 دیدگاه