روزی ابرقدرتهای فناوری مانند مایکروسافت و اپل برای متقاعد کردن کسبوکارها و مصرفکنندگان به سمت خرید کامپیوتر، دستگاههای همراه و بستههای نرمافزاری با یکدیگر مبارزه میکردند، اما دیگر دوره این کارها به سر رسیده است. حالا مبارزه در مقیاسی بزرگتر است. این جنگی است میان اکوسیستمهای وسیعی که از سختافزار، نرمافزار و خدمات آنلاین تشکیل شدهاند، و مبارزه فقط بر سر تکههایی از نرمافزار و سختافزار نیست. برای مثال وقتی شما یک آیفون میخرید، درواقع اکوسیستم اپل را خریداری کردهاید که شامل سیستمعامل، اپلیکیشنها، تبلیغات، موسیقی، فیلم، کتاب و… میشود. درآمدزایی فقط از طریق خرید یک دستگاه نیست، بلکه در این اکوسیستم شما تشویق میشوید تا فقط محصولات و خدماتی را خریداری کنید که با یکدیگر در تعامل هستند. در دنیایی که کارمندان میتوانند از دستگاههای دیجیتالی خود برای اهداف کاری در محیط کار استفاده کنند، با گره خوردن زندگی شخصی و حرفهای افراد به یکدیگر، وقتی فرد یکی از این اکوسیستمها را خریداری میکند، روی کسبوکار او نیز تاثیر میگذارد و برعکس. در حالی که بسیاری از ما از یک یا چند اکوسیستم استفاده میکنیم، سایر افراد به طور روزافزون برای تامین نیازهای فردی و کاری خود به یک سیستم وابسته میشوند. بازیکنان جدید نیز در این بازی وارد میشوند. در حال حاضر نهتنها اپل و مایکروسافت، بلکه آمازون و گوگل نیز وجود دارند. هریک محصولات متنوعی را ارائه میدهند و به دلیل وجود تفاوتهای فاحش بین آنها، هریک مزایا و معایب خاص خود را دارند. برای مثال، گوگل و آمازون در حوزه سختافزار چندان قوی نیستند، در حالی که اپل و مایکروسافت نسبتا در حوزه خرید ضعیف هستند. مایکروسافت در حوزه بازی قوی است در حالی که آمازون در خصوص کتاب بسیار قدرتمند است. باید این چهار ابرقدرت را از نظر انواع خدمات اعم از مطالب خواندنی (کتاب و مجله)، بازی، موسیقی، خرید و ویدئو و نیز سایر حوزهها بررسی و مقایسه کرد. باید دید که هریک از این اکوسیستمها چقدر خوب کار میکنند. نتایج بهدستآمده میتواند کمک بزرگی به اکوسیستمها و حتی استارتاپهایی کند که میخواهند وارد بازار کار در این حوزه شوند.
مطلب قبلی