رشد کسب‌وکار انتخاب سردبیر

وی‌ورک و اقیانوس آبی اشتراکی‌ها

سرمایه‌گذاری سافت‌بانک روی فضای کار اشتراکی نشانه‌ای از یک نیاز و بازار بزرگ است

فضاهای کار اشتراکی
ایجاد و استفاده از فضاهای کار اشتراکی به یکی از پدیده‌های رایج کسب‌و‌کارهای نوین تبدیل شده. در مقابل اشتیاق به گسترش این فضاها، همچنان مخالفانی برای آن وجود دارد و درباره کارایی، میزان رضایت کارکنان، ارزش اقتصادی‌ و مسائل دیگر این نوع فضاها مباحث زیادی مطرح است.

فضاهای کار اشتراکی به نسبتی نجومی در شهرهای دنیا رخنه کرده. افزایش این نوع فعالیت‌ها به اندازه‌ای شده که حتی به نظر می‌رسد سافت‌بانک هم در حال شرط‌بندی روی موفقیت سرمایه‌گذاری عظیم خود به نام Vision Fund است و میلیاردها دلار را روی طرح WeWork صرف کرده؛ آنها اخیرا مبلغ ۴٫۴ میلیارد دلار را به این سلطان کار اشتراکی اختصاص داده و ارزش آن را به ۴۵ میلیارد دلار رسانده‌اند.

نشانه‌ای از کند‌شدن این روند نیست و کسب‌و‌کارهای نوپا با نرخ رشد بسیار زیادی شهرها را درمی‌نوردند تا از سنگ و آجر و فضاهای تجاری، گزینه‌های کار اشتراکی ارزان‌قیمت استخراج کنند. این راهبرد در همه انواع کسب‌و‌کارها در حال پیگیری است و آنها تلاش می‌کنند تا فضاهای خالی را به فضاهای اشتراکی تبدیل کنند و حتی برخی کسب‌و‌کارهای نوپا شروع به استفاده از رستوران‌ها به عنوان فضای کار اشتراکی کرده‌اند؛ کسب‌و‌کاری به نام Spacious و KettleSpace رستوران‌هایی را که در طول روز بسته هستند، در ساعات بیکاری به محل‌هایی برای کار اشتراکی تبدیل می‌کنند.

اما آیا برای پیشرفت در ساخت فضاهای اشتراکی مرزی وجود دارد؟ آیا همه پیشخوان‌ها، رستوران‌ها، فضاهای باز در دل خیابان‌های شهرها با افرادی پر می‌شوند که رایانه‌هایشان‌ را روبه‌رویشان قرار داده و در حال کار و خوردن نوشیدنی هستند؟ چرا هرکس تلاش می‌کند یک محل دوست‌داشتنی را به فضای کار اشتراکی تبدیل کند؟

فضاهای کار اشتراکی

کار اشتراکی در واقع کاربرد اجباری برای فضاهایی مورد بهره‌برداری است. کار اشتراکی در فهرستی از فعالیت‌های عمومی تجاری قرار می‌گیرد که بیشتر کسب‌و‌کارهای مستقل در همان دسته قرار گرفته‌اند؛ مقدار کمی زیرساخت، مقداری برق اضافی، دسترسی به اینترنت وای‌فای‌ مناسب لازم است تا بتوانید یک فضا را به فضای کار اشتراکی تبدیل کنید که جایگزین مناسبی برای یک کافی‌شاپ اغلب شلوغ شود که مملو از کارکنانی نحیف، دورکار و کوچ‌رو است که دغدغه قیمت دارند. بنابراین کسب‌و‌کارها می‌توانند فضاهایی را که در اختیار دارند بدون درگیر شدن با تغییرات ساختاری و تقریبا بدون هزینه به محل‌های اشتراکی تبدیل کنند.

نشانه‌ای از کند‌شدن این روند نیست و کسب‌و‌کارهای نوپا با نرخ رشد بسیار زیادی شهرها را درمی‌نوردند تا از سنگ و آجر و فضاهای تجاری، گزینه‌های کار اشتراکی ارزان‌قیمت استخراج کنند. این راهبرد در همه انواع کسب‌و‌کارها در حال پیگیری است و آنها تلاش می‌کنند تا فضاهای خالی را به فضاهای اشتراکی تبدیل کنند

به نظر می‌رسد که فضاهای کار اشتراکی برای افرادی که قادر به کار بدون دسترسی به یک فضای پایدار‌ و البته بدون آرامش موجود در فضاهای کار سنتی هستند، همچنین برای آنهایی که به اندازه کافی نسبت به قیمت‌ها حساسند، بیشترین تناسب را دارد. در همین حال آنها نمی‌توانند چندان هم نسبت به هزینه‌ها حساس باشند وقتی که ترجیح می‌دهند به جای پرداخت هزینه ماهیانه و پرهیز از اصطکاک، از فضاهای رایگان یا تقریبا رایگان کافی‌شاپ‌ها استفاده کنند.

مادامی‌که نیروهای در حال ظهور بیشتر مایل به کار از راه دور، پرهیز از استقرار در یک محل‌ و به دنبال چابک فعالیت‌ها هستند و می‌تواند با امکاناتی کمتر کار بیشتری انجام دهند، مشخص نیست که سود حاصل از ارائه فضاهای کار هزینه‌بر اما پایدار سنتی در قبال فضاهای کار آزاردهنده اشتراکی چقدر است؟ و اگر نبود تراکم به عنوان یک مشکل پذیرفته شود، چه تعداد از کاربران در فضای کار اشتراکی پر‌ازدحام کار می‌کنند، به ویژه اگر آنها نسبت به هزینه‌ها حساس هستند و می‌توانند در هر فضایی کار کنند؟

شرکت‌ها در حال خلق ارزش‌های واقعی هستند و امکان استفاده بیشتر از فضاهای بلااستفاده را فراهم می‌کنند و این کار را در پاسخ به تقاضای موجود انجام می‌دهند. ارزش‌های فرهنگی حاصل از کمکی که به کسب‌و‌کارهای مستقل می‌کنند، امیدی را ایجاد می‌کند که با خسارت‌هایی برابری دارد که برخی نگران هستند از ناحیه تبدیل‌شدن این فضاها به محل کار نیمه‌وقت تحمیل شود.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *