گام‌به‌گام با تعهدات حقوقی یک استارتاپ

0

یادداشت حسام‌الد‌ین ایپکچی  |   در یادداشت قبل گفتیم که انتظارمان از حقوق آن است که روابط میان اجزای مختلف کسب‌و‌کار را به شکل تضمین‌شده‌ای، انضباط بخشد و پیرو مقدماتی که گفتیم، می‌شود کلمه جدیدی را به دایره صحبت اضافه کرد. انضباط‌بخشی و تضمین‌کردن روابط نیازمند ایجاد «تعهد» است. همانطور که در سایر روابط اجتماعی، وقتی می‌خواهیم برای یک رفتار به قطعیت و ضرورت آن اشاره کنیم، می‌گوییم فلانی «متعهد» است که اینگونه رفتار کند، در روابط تجاری نیز همین معنا جاری است. در خصوص تعهد می‌شود بسیار دقیق‌تر و تخصصی‌تر صحبت کرد، اما به قراری که گذاشتیم پایبند هستم و از ورود در مباحث نظری، حتی‌المقدور پرهیز خواهم کرد. 

حال در این یادداشت قصد داریم به سوال دیگری بپردازیم. آیا می‌شود مانند جدول مندلیف در شیمی که عناصر را بر اساس خصایص مشترک کنار هم می‌چیند، اکنون نیز ما تعهدات را بر اساس خصایص مشترک در کنار یکدیگر قرار دهیم؟ اگر موفق به این کار بشویم، می‌توانیم در چند دسته کلی، مجموعه تعهدات موردنیاز برای یک کسب‌و‌کار پویا را بشناسیم و برای پاسخ به این نیاز راهکارهای عملی را طرح‌ریزی کنیم. 

برای موفقیت در این کار، می‌شود چرخه حیات یک استارتاپ را مرور کرد و تعهداتی که در آن شکل می‌گیرد را یک به یک استخراج کرد. قابل پیش‌بینی است که فهرست ما حصرعقلی ندارد (یعنی محصور به این فهرست نیستیم و خلاف عقل نیست اگر ردیف جدیدی به آن اضافه بشود) و چه‌بسا شما به عنوان یک فرد فعال در استارتاپ خود بتوانید مرا در تکمیل این فهرست یاری کنید.

همه چیز از یک ایده ناب شروع می‌شود، یکباره چیزی گوشه ذهنمان زنگ می‌خورد که یافتم، یافتم! آیا این ایده تا ابد در ذهن شما می‌ماند یا با حلقه اولیه‌ای از معتمدان و متخصصان طرح می‌شود؟ طبعا‌ ایده‌های در ذهن مانده به مرگ خواهند رسید. پس در اولین قدم نیازمند متعهد‌بودن حلقه موسسان و مشاوران به رازداری و امانتداری حرفه‌ای هستیم. 

در مرحله بعد برای ایجاد پایلوت اولیه یا طرح نخستین، نیاز به جمعی از همکاران داریم که در ازای ورود به ایده تجاری ما، انتظار منفعت و درآمد دارند. پس در مرحله دوم، علاوه بر تعهد به رازداری، نیازمند تعهدات ناظر بر «کار» هستیم به شکلی که بتوان خدمات مورد انتظار را از نیروهای اضافه شده به کسب‌و‌کارمان دریافت کنیم و متقابلا‌ در برابر آنها متعهد به جبران زحمت باشیم.

در همین مسیر، گاه نیازمند اخذ مجوزهای قانونی خواهیم شد. به هرحال ما برای ظهور ایده‌مان باید از حمایت‌های بالادستی بهره‌مند باشیم یا لااقل از مزاحمت‌های پیش‌رو در امان بمانیم و این همان چیزی است که از «حاکمیت» انتظار می‌رود. پس دسته دیگری از تعهدات، در برابر نهادهای مسئول و حاکم شکل خواهد گرفت.

قابل پیش‌بینی است که صاحبان مغزهای پرایده، لزوما‌ دارای جیب‌های پرپولی نیستند. سرمایه لازم برای پیشبرد ایده را به چه طریقی باید کسب کرد؟ اینجاست که عنصر جدیدی به کار معرفی خواهد شد به نام «سرمایه‌گذار». اگرچه ما از همان ابتدا به سرمایه‌گذاری که قدم در همراهی با یک استارتاپ می‌گذارد می‌گوییم «خطرپذیر» و انتظار داریم جسارت و ریسک‌پذیری لازم را داشته باشد، اما این جسارت به معنای بی‌انضباطی و ولنگاری نیست. طبعا ما نیازمند تعهدات متقابلی هستیم تا ایده‌پرداز و سرمایه‌گذار با نگاه امن‌تری قدم در کار بگذارند. پس این دسته از تعهدات را نیز باید مستقلا‌ بررسی کنیم. سرمایه‌گذار نقدینگی را تامین خواهد کرد که ما در ازای آن ملزومات پروژه را تامین کنیم. از فضای کار تا تجهیزات و نرم‌افزارها و سخت‌افزارها در سبد ملزومات شکل می‌گیرد. اینجاست که دسته مستقلی از ارتباطات میان ما و سایر کسب‌و‌کارها پدید خواهد آمد که ما مصرف‌کننده و بهره‌بردار ایشان هستیم.

و در آخر قرار است همه این مسیر به ارائه و فروش یک محصول ختم شود. به همین بهانه آخرین دسته را نیز به مجموعه تعهداتمان اضافه می‌کنیم؛ یعنی تعهداتی که ما در برابر مشتری و متقابلا مشتری در برابر ما خواهد داشت. 

حالا به شکل واضح‌تری می‌توانیم انتظاراتمان از دانش حقوق را طرح کنیم. ما در تمامی این دسته‌بندی‌ها نیازمند مشورتی متناسب با اهداف و کارکرد آن دسته هستیم.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.