طراحی نرم‌افزار: اهمیت ارتباط نیازسنجی و اجرا

0

زمانی که رتبه‌بندی شرکت‌های جهان اعلام شد، بیش از نیمی از ۲۰ شرکت ابتدایی، شرکت‌های مرتبط با تکنولوژی کامپیوتر با حداکثر قدمت ۴۰ سال بودند. رقبای شرکت‌های با قدمت چند صدسال مدعی این نکته هستند که پیمودن مسیر پیشرفت در چند ده سال، دیگر بعید نیست یا به قولی ره صدساله را یک‌شبه می‌توان طی کرد. شرکت‌هایی با زیرساخت‌های نرم‌افزاری همچون گوگل، فیس‌بوک، آمازون و… در خارج از کشور و شرکت‌هایی همچون آپارات، دیجی‌کالا، کافه بازار و… در داخل کشور مواردی قابل استناد برای این ادعا هستند. اما ابتدایی‌ترین سوال مطرح‌شده این است که:

آیا حقیقتا صرف داشتن یک وب‌سایت یا حتی کپی‌برداری از یک نمونه موفق تضمین‌کننده ایجاد و دوام یک کسب‌وکار آنلاین است؟ 

روند طراحی هر نرم‌افزار ابتدا با تجزیه و تحلیل و مکتوب‌سازی نیازمندی‌ها آغاز می‌شود و در اختیار تیم فنی قرار می‌گیرد. تیم فنی چند صباحی پس از دریافت نیازمندی‌ها، نرم‌افزار را پیاده‌سازی‌شده ارائه می‌دهد. اصطلاحا به این پروسه طراحی نرم‌افزار Blackbox گفته می‌شود، یعنی وضعیتی که هیچ ارتباطی با تیم تحلیل‌گر برقرار نشده و صرفا براساس نیازمندی‌های اولیه سیستم طراحی می‌شود. قطعا به صورت واضح مشخص است که تحلیل‌گران در ابتدای پروسه تحلیل نسبت به آینده، احاطه کاملی به نیازمندی‌های پروژه ندارند و شاید در حین اجرای پروژه، نیازمندی‌ها دچار تغییر شوند. برای کاهش اختلاف وضعیت فعلی با وضعیت ایده‌آل، تیم فنی باید طی جلسات مکرر با تحلیل‌گران سعی در مرتفع‌سازی ابهامات پروژه داشته باشد تا بتوانند به صورت ping pong (رفت و برگشتی) پیش‌بینی دقیق‌تری از نیازمندی‌های پروژه انجام دهند. اعمال تغییرات در ابتدای هر پروژه قطعا کم‌هزینه‌تر و سریع‌تر از اواسط و انتهای پروژه است. چه بسا پروژه‌هایی که با مرقوم نشدن مناسب نیازمندی‌ها یا ابتر و معلق مانده‌اند یا بازنویسی شده‌اند. در روند طراحی هر نرم‌افزار دو مورد حائز اهمیت است:

۱. Back End یا همان بستر نرم‌افزاری، زبان برنامه‌نویسی، سیستم عامل و… که نرم‌افزار براساس آن توسعه‌یافته است.

۲. Front End یا رابط کاربری سیستم که نحوه تعامل کاربر با سیستم و گرافیک و ساختار وب‌سایت را می‌توان جزو این قسمت دانست.

در اینجا گزینه دوم مورد بررسی قرار می‌گیرد و در مقالات بعدی گزینه اول به تفصیل توضیح داده خواهد شد.

گاه به اشتباه، تحلیل‌گران وب‌سایت‌ها را تنها در گرافیک و ظاهر وب‌سایت بدون در نظر گرفتن قدرت نرم‌افزار خلاصه می‌کنند. به کرات در پروژه‌های مختلف، به منظور کاهش هزینه طراحی گرافیکی وب‌سایت، به نمونه‌هایی ارجاع داده می‌شود که اصلا تناسبی بین ماهیت وب‌سایت‌ مبدا و مقصد قابل مشاهده نیست. الگوبرداری، بومی‌سازی و پیاده‌سازی یک وب‌سایت‌ دیگر، گرافیک مناسبی را به همراه دارد اما لزوما تضمین‌کننده user friendly (کاربرپسند) بودن وب‌سایت نیست. برای نمونه سایت‌هایی همانند فیس‌بوک، آمازون و ای‌بی؛ پرچم‌داران بازارهای خود با گرافیک‌های حداقلی و به دور از مولفه‌های گرافیکی، تاثیرگذاری مناسبی بر کاربران خود دارند. سوال اینجاست که چه نکته‌ای در زمینه گرافیک و ساختار وب‌سایت شانس موفقیت یک وب‌سایت را افزایش می‌دهد؟ پاسخ همان تجربه کاربر  از تعامل با وب‌سایت است. در خلال پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد، قسمت اعظمی از دانشجویان ده دانشگاه مورد بررسی، خبر از بی‌اعتمادی نسبت به صحت اطلاعات وب‌سایت دانشگاه دادند. در صورتی که محتویات وب‌سایت هرروز حتی ایام تعطیل به‌روزرسانی می‌شد. با تحلیل و ریشه‌یابی یک‌ساله مسئله پاسخ در یک جمله خلاصه شد: «اگر نیاز اطلاعاتی کاربران به موقع پاسخ داده نشود قطعا بودن یا نبودن محتویات مربوطه بر روی وب‌سایت دیگر برای کاربر اهمیت ندارد.»  محتویات در وب‌سایت موجود بودند اما سختی سطوح دسترسی چندمرحله‌ای برای دسترسی به اطلاعات، کاربران را مجاب به خروج از سایت می‌کرد. 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.