طرح ناقص و یک‌نفره ناکام می‌شود

0

یکی از مواردی که در طی سال‌های گذشته به آن رسیده‌ام، اینکه شبکه‌های اجتماعی غالب همچون فیس‌بوک و توییتر بسیاری از سایت‌های کوچک را از میدان به‌درکرده‌اند و کسی برای یافتن محتوا سراغ سایت‌های کوچک نمی‌رود.

شانتی یک برنامه‌نویس ۳۸ ساله و کارآفرین است که با استفاده از Ruby on Rail وب‌سایتی به نام Phez را تولید کرد. این وب‌سایت در بستری شبیه شبکه ارتباطی ردیت (Reddit) به کاربران جایزه از جنس بیت‌کوین می‌داد.

چند ماه پس از شروع زمانی‌که این وب‌سایت به دلیل کاستی‌هایی در الگوی کسب‌و‌کارش دچار شکست شد، او دریافت که اگر بیت‌کوین‌های جایزه داده شده را استفاده کرده بود، بیش از ۲۹هزار دلار در اختیار داشت!

شانتی در پورتلند زندگی می‌کند. او وب‌سایت خود را در سال ۲۰۱۵ آماده اجرا کرد. قرار بود که از طریق این وب‌سایت به بازدید‌کنندگان محتوای سایت جایزه‌ای بر مبنای بیت‌کوین داده شود. در این سایت تاکید روی گفت‌وگوی آزاد بود.

شانتی تنها خالق این برنامک بود. الگوی کسب‌و‌کار او شباهت زیادی با ردیت داشت، با این تفاوت که او در نظر داشت به کاربران جایزه دهد و این جایزه هم بیت‌کوین بود. به همین دلیل او تصور می‌کرد که در نهایت می‌تواند آنقدر بزرگ و مورد توجه شود که آگهی دریافت کند و از طریق فروش آگهی و عضویت ممتاز درآمد کسب کند.

وقتی که از شانتی درباره انگیزه شروع این کسب‌و‌کار می‌پرسیم، پاسخ می‌دهد: من باور عمیقی به گفت‌وگوی آزاد دارم. اما ردیت در طول سال‌های گذشته با خاموش کردن صدای برخی جوامع مشکلاتی را بروز داده.

البته ردیت یک شرکت خصوصی است و حق تصمیم‌گیری درباره کار خودش را دارد. اما من معتقدم که باید جایی باشد که امکان شنیدن صدایی خارج از چارچوب متعارف را هم بدهد. من پیشینه‌ای در برنامه‌نویسی برای وب دادم و این وب‌سایت برایم یک طرح جنبی بود و توانستم نسخه اولیه را طی چند آخر هفته تهیه کنم.

برنامه‌ریزی الگوی کسب‌وکار

سپس چند ماه روی تکمیل آن کار کردم، برای این وب‌سایت از Ruby on Rail استفاده کردم چرا‌که در طی ۵ تا ۶ سال قبل به صورت آزاد روی این بستر نرم‌افزاری کار کرده بودم. مشابه طرح وب‌سایت من در بازار وجود دارد اما نمونه‌های موجود در واقع شبکه‌های اجتماعی هستند که در پس‌زمینه از رمزارز هم استفاده می‌کنند و از آنچه که من درباره طرحم در ذهن داشتم، بسیار بلندپروازانه‌تر هستند.

اما مشکل من راهبرد حضور در بازار بود. در واقع من راهبردی برای این کار نداشتم و امیدوار بودم که به طور طبیعی اتفاقاتی رخ دهد و این وب‌سایت فراگیر شود، اما این اتفاق رخ نداد. به نظرم مشکل اصلی به الگوی کسب‌و‌کار من برمی‌گشت چرا‌که درگیر‌شدن با یک واحد پولی جدید به نام بیت‌کوین باعث می‌شد مردم علاقه‌ای به درگیر‌شدن با وب‌سایت نداشته باشند.

یکی از مواردی که در طی سال‌های گذشته به آن رسیده‌ام، اینکه شبکه‌های اجتماعی غالب همچون فیس‌بوک و توییتر بسیاری از سایت‌های کوچک را از میدان به‌درکرده‌اند و کسی برای یافتن محتوا سراغ سایت‌های کوچک نمی‌رود.

امروز شرایط سخت‌تر شده و هرکسی می‌تواند به تعدای وبلاگ ایمیل بزند و درباره یک موضوع صحبت کند. از طرفی طرح من روی یک نفر پایه‌گذاری شده بود. من معادل ۳۵۰ دلار بیت‌کوین را سرمایه‌گذاری کردم تا بتوانم جایزه شرکت‌کنندگان را پرداخت کنم.

همچنین مبالغ بیشتری را هم برای دریافت خدمات فضای رایانش ابری آمازون پرداختم. در ماه نخست این تردید وجود داشت که این برنامه فریبکارانه باشد اما پس از مدتی که مبالغ جایزه وارد حساب کاربران می‌شد، این نگاه اصلاح شد. ساختار پرداخت جایزه به صورت یک هرم بود و اگر کاربر بالاتر موفق به دریافت ۲۵ دلار می‌شد، سایر کاربران می‌توانستند در مجموع ۱۰ دلار دریافت کنند.

من در طی چند ماه برنامه را بهبود دادم اما تعداد مراجعان افزایش نیافت. از طرفی امکان فریب‌دادن برنامه مشکلاتی را فراهم کرد. ادامه این روند برایم جذاب نبود و اجرای برنامه را متوقف کردم. من دریافتم که طرح کارم ناقص بود و رقبا برنامه کامل‌تری برای تداوم کارشان داشتند چرا‌که یک زیرساخت مناسب رمزارز و شبکه اجتماعی و گروه توسعه‌دهنده نرم‌افزار در اختیار داشتند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.