مارک پارکر در سال 2006 بهعنوان سومین مدیرعامل شرکت نایک انتخاب شد و توانست در مدتی کوتاه، فروش این برند را دوبرابر کند. او که همواره بهعنوان مدیری فوقالعاده خلاق شناخته میشود، با استراتژیهای خاص رهبری خود رقیبان قدرتمندی مثل آدیداس را پشت سر گذاشت. در سال 2016، 62 درصد بازار کفشهای ورزشی کشور آمریکا در دستان شرکت نایک بود که مصداق روشنی از رشد بیسابقه این برند تحت مدیریت پارکر است.
- سبک رهبری پارکر
پارکر مدیرعاملی بهشدت متفکر و فرهنگگراست که در توسعه محصولات، از رویکرد «تفکر طراحی» استفاده میکند. دفتر کاری او با آثار درخشان هنرهای معاصر پرشده است. پارکر به هنر اعتقاد دارد، آنهم نه فقط به خاطر علایق شخصی. از دید پارکر، هنر مهمترین عنصری است که در طراحی محصولات و همچنین دستیابی به فرهنگ جهانی به او کمک میکند. او اذعان کرده که انگیزشهای بصری، الهامبخش او هستند. پارکر سبک مدیریتی خود را معادل با ویراستاری میداند و معتقد است که وظیفهاش این است که به زیردستان خود کمک کند ایدههایشان را اصلاح و به بهترین نحو محقق کنند. درعینحال، او میکوشد به ایدهها و بیانات خود، خلوص و تکامل بیشتری ببخشد. او سبک رهبری خود را «ادیتوری، تقویت و توسعه» مینامد.
پارکر هرگز از همکاری نزدیک و مشارکت با تیمهای مختلف دست نمیکشد. بهعنوانمثال، زمانی که تازه کارش را بهعنوان مدیرعامل نایک شروع کرده بود، متوجه شد دپارتمان تحقیق و توسعه (R&D) شرکت 350 ایده جدید را در دست بررسی دارد.او به تیم تحقیق و توسعه گفت که این آمار، بسیار بالاست و تصویب اینهمه پروژه کار اشتباهی است. پارکر کارکنانش را مجبور کرد انتخابهای دشواری انجام دهند و خودش نیز با تیم شخصیاش به کمک آنها رفت تا معیارها را با در نظر گرفتن نیازهای شرکت، مورد بازبینی قراردهد و ارزشگذاری کند. با همکاری و مشارکت پارکر، تیم تحقیق و توسعه توانست لیست ایدهها و پروژههای جاری را به 50 عدد برساند. پارکر فرهنگ شرکتی نایک را بر مبنای فرهنگ ورزش و سلامت بنانهاده است (او خودش هم دونده رقابتی بوده) و همیشه کارکنانش را تشویق میکند روی تولید محصولاتی بهتر و سازگار با محیط زیست متمرکز باشند. او سرعت تغییرات بازار را یک فرصت میداند و از تیمش میخواهد با روحیهای پرانرژی و تهاجمی پیش بروند. بهعلاوه معتقد است یکی از اصول موفقیت کسبوکار، ریسکپذیری و استفاده از نوآوریهاست. به همین علت هم مسئولیت توسعه تکنولوژیهای جدید را شخصا به عهده گرفته است. نایک با همین استراتژی به فرمول موفقیت خود دست یافت. کتانیهای فلاینیت، فناوری جدید نایک بودند که در آنها بهجای استفاده از برشهای معمول و ضخیم پارچه یا چرم، از متریال نخ یا کلاف استفادهشده بود. این کفشها علاوه بر سبکی فوقالعاده، بیشترین بازدهی را با کمترین میزان ماده مصرفی داشتند و بازیکنان در هنگام پوشیدن آن، عملا وجودش را حس نمیکردند. درعین حال کتانیهای فلاینیت، کاملا با محیطزیست سازگار بودند.
پارکر در شرکت نایک، بسته به شرایط مختلف، از استراتژیهای متفاوتی استفاده میکند. گاهی اوقات از تیمش میخواهد که سخت و سریع عمل کنند و گاهی آنها را به تأمل بیشتر فرامیخواند. او معتقد است که شاید ایدهها از سطوح پایین کارمندی خلق شوند، ولی برای اجرا و بهرهبرداری، باید مورد حمایت مقامات بالا قرار بگیرند. به همین دلیل همیشه کارمندانش را به بیان ایدههایشان تشویق میکند و از آنها میخواهد معاشرت بیشتری داشته باشند و زیاد به مسافرت بروند، زیرا گسترش افق دید، به ایدههای جدید منجر میشود. و درنهایت، پارکر اعتقادی به مدیریت میکرو ندارد. او سعی میکند تا حد ممکن کارمندانش را مستقل و آزاد نگه دارد و همیشه به روشهای مختلف اعتمادش را به آنان نشان میدهد، تا آنها بتوانند آزادانه خود را ابراز کنند. بعدا در صورت لزوم، پیشنهادهاي آنها را اصلاح میکند. او میگوید: «ترجیح میدهم زمانی که ایده یا پیشنهاد خوبی مطرح میشود، با کارمندانم جشن بگیرم. ایدهها ممکن است از هرجایی به ذهن افراد خطور کنند و پروژههای کوچک جانبی، ممکن است به تجارتهای میلیارد دلاری تبدیل شوند.»