در پاورقی دنبالهدار «از داخل گود» به شرح اتفاقاتی میپردازم که استارتاپ «میبریم» را بهتدریج از نفس انداخت؛ اشتباهاتی که هیچ منتوری به شما نمیگوید.
اولین نسخه میبریم حاصل برداشت ما از نمونههای خارجی بود؛ یک اپلیکیشن کامل با قابلیتهای زیادی مثل چت درونبرنامهای، پروفایل کاربران و امکان برنامهریزی هفتگی. بازخوردها خوب بود. خودمان هم داشتیم از اپلیکیشن «خفنی» که نوشته بودیم، لذت میبردیم اما بعد از یک سال متوجه شدیم کاربر ایرانی با این همه پیچیدگی کنار نمیآید و این پیچیدگیها باعث شده افراد بعد از طی مراحلی اعتمادشان را به اپلیکیشن از دست بدهند. همین شد که 4 ماه بعد از ورودمان به شتابدهنده اپلیکیشن قبلی را به کل کنار گذاشتیم و بر اساس اطلاعاتی که از بازار به دست آوردیم، یک اپلیکیشن جدید نوشتیم؛ در یک هفته.
واقعیت این است که احتمالا همه کسانی که این متن را میخوانند، میدانند که MVP یعنی minimum viable product اما به سختی با معنای minimum کنار میآیند و سعی دارند با نگاهی وسواسگونه از رنگ و لوگو و UX همه را در اولین نسخه رعایت کنند چون گمان میکنند اگر کاربر با اپ خوبی مواجه نشود، خیلی زود آن را پاک میکند اما مسئله دقیقا برعکس است، اگر کاربر با اپی مواجه شود که مشکلش را حل میکند و core value اصلی را میدهد همین برای عاشقشدن early adaptorها کافی است. ما بعد از 2 سال فهمیدیم که کمینه محصول یعنی محصولی که بتوان در یک هفته نوشت؛ درست خواندید در یک هفته.
فلسفه MVP این است که خیلی سریع بتوانید بازار را بسنجید به جای اینکه درگیر ساخت محصول پیچیدهای شوید، سادهترین حالت ممکن را راه بیندازید و این سادهترین لزومی ندارد حتما محصولی باشد که تمام کارها را به بهترین نحو انجام میدهد.
میبریم در ابتدای کار درگیر ساخت یک محصول کامل شد. بسیاری از استارتاپهای دیگر هم همین وضعیت را دارند. در ساخت MVP کند هستند و در تغییر MVP کندتر، چون محصولی که نوشتهاند خیلی پیچیدهشده و بیش از حد توسعه پیدا کرده، بهراحتی نمیتوانند آن را تغییر دهند و همین موضوع باعث کاهش سرعتشان میشود.
مسئله دیگری که باید به یاد داشته باشید، این است که در مرحله شتابدهی هرگز نباید از MVP فراتر بروید. یا MVP شما آنقدر خوب است که سرمایهگذار راند بعد حاضر به سرمایهگذاری میشود یا خوب نیست و با بهترکردن و توسعه و اضافهکردن ویژگیهای جدید هم نمیتوانید آن را تغییر دهید.
استفاده از MVP صرفا برای راهاندازی یک کسبوکار جدید نیست.
ما در ادلیفت زمانی که با مسئله بالا رفتن قیمت تبلتها مواجه شدیم، تصمیم گرفتیم با زیرساختی که داریم روش دیگری از تبلیغات را آزمایش کنیم و چه چیزی بهتر از یک MVP که خیلی سریع به ما بگوید آنچه در ذهن داریم، از طرف مشتری جذاب است یا نه.