استارتاپ‌ها دنباله‌رو جامعه یا شکل‌دهنده آن؟

0

استارتاپ‌ها و سبک زندگی و اینکه چه تاثیری بر هم دیگر دارند، موضوع یکی از پنل‌های جشنواره وب بود که عصر پنجشنبه گذشته در تالار خلیج فارس پژوهشگاه نیرو و با حضور محسن ملایری، مدیرعامل آواتک، مهدی جعفری، بنیانگذار شیکسون و امیرحسین اسدی، مدرس سبک زندگی در دانشگاه شریف، برگزار شد. در این پنل سه دقیقه‌ای، دغدغه‌هایی مطرح شد که معمولا مخالفان کسب‌وکارهای آنلاین مطرح می‌کنند؛ اینکه مثلا فرهنگ پوشش جامعه را تغییر می‌دهند و پوشش غربی را ترویج می‌کنند، بیگ دیتا‌های جامعه ایران را روی سرورهایی قرار داده‌اند که خارج از ایران است و حریم خصوصی ایرانی‌ها را می‌فروشند و یا اینکه ارزش‌های حاکم بر جامعه را تغییر می‌دهند و مسائلی از این دست. محسن ملایری اما می‌گوید استارتاپ‌ها کارآفرین و اشتغالزا و آفریننده ارزش هستند، جعفری معتقد است که اگر به قدرت استارتاپ‌ها باور دارند، از این ظرفیت برای ترویج ارزش‌های جامعه استفاده کنند، نه اینکه فیلتر و حذف‌شان کنند و اسدی اعتقاد دارد که اگر جامعه و سبک زندگی ایرانی مشکل دارد، مقصر استارتاپ‌ها نیستند بلکه جامعه فرهنگی کشور هستند که از تکنولوژی عقب می‌مانند و برای جبران این عقب‌ماندگی، می‌خواهند تکنولوژی را محدود کنند. شرح این گفت‌وگو را در این گزارش بخوانید.

  •   آقای اسدی، شما در ابتدا اشاره‌ای داشته باشید به تعریفی که از سبک زندگی دارید و اینکه به‌طور کلی وقتی از سبک زندگی حرف می‌زنیم، مشخصا از چه موضوعی صحبت می‌کنیم؟

وقتی می‌گوییم سبک زندگی، یعنی همه ابعاد فرهنگ جامعه؛ یعنی شیوه‌هایی که زندگی مردم براساس آن شکل گرفته و همه جوانب زندگی را دربر‌می‌گیرد. از شیوه لباس پوشیدن گرفته تا آداب و رسومی که در جامعه وجود دارد و در برهه‌های مختلف زندگی انجام می‌شود. اما در مورد موضع این پنل که تاثیر استارتاپ‌ها بر سبک زندگی و بالعکس است، باید بگویم که گاه تکنولوژی وارد زندگی می‌شود و سبک زندگی را ویران می‌کند و گاه تکنولوژی در خدمت سبک زندگی قرار می‌گیرد. از طرفی حتی در مواقعی سبک زندگی، تکنولوژی را پس می‌زند. اما موضوع مهم این است که اگر تکنولوژی از سبک زندگی جلو افتاد یا سبک زندگی از تکنولوژی جلو بیفتد، در این صورت این شرایط به نابودی کلی هر دو منجر می‌شود. مثلا در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی، تکنولوژی با رشد چندبرابری نسبت به سبک زندگی رشد کرد و فرهنگ حاکم بر جامعه این رشد را پذیرا نبود و بنابراین انقلاب با سرعت بالاتری در جامعه اتفاق افتاد. خود من اولین استارتاپم را سال ۸۳ راه‌اندازی کردم و شکست خوردم و حتی بار دیگر هم شکستی در این زمینه داشتم. بنابراین به‌عنوان یک استارتاپی، دو بار ورشکست شدم و حتی خانه و زندگی‌ام را فروخته‌ام. استارتاپ‌ها باید بدانند که اگر حس می‌کنند از سبک زندگی جلو افتاده‌اند، باید کار را بگذارند کنار، اما اگر حس کردند که تغییر مثبتی در فرایند سبک زندگی ایجاد کرده‌اند، موفق می‌شوند و اگر تغییرات منفی باشد، خود فرهنگ حاکم بر جامعه، آنها را نمی‌پذیرد و شکست می‌خورند. 

  •   تعریفی که آقای اسدی از سبک زندگی ارائه می‌دهد، به‌نوعی همه جوانب زندگی را دربرمی‌گیرد؛ آقای جعفری به نظر شما استارتاپ‌ها می‌توانند چنین تغییراتی را در جامعه و در این گستره انجام دهند؟

تعریف آقای اسدی از سبک زندگی، تعریفی گسترده و به‌نوعی علمی و دانشگاهی است. اما به‌عنوان استارتاپی که در حوزه لباس کار می‌کند، با این حرف وی موافق هستم که ما باید با فرهنگ حاکم بر جامعه همخوان و هماهنگ باشیم. از طرفی فکر می‌کنم وقتی حرف از سبک زندگی می‌زنیم و ارتباط آن با حوزه استارتاپی را مطرح می‌کنیم، بیشترین توجهات و نگاه‌ها به‌سمت حوزه پوشاک است. اما باید اضافه کنم که هدف استارتاپ‌ها از حضور در هر بازاری، ایجاد تغییراتی در نوع خدمات‌دهی و… است. هدف خود ما هم همین مسئله بوده و البته در راستای هماهنگی با فرهنگ حاکم بر جامعه و ارزش‌هایی که در جامعه ما وجود دارد. 

  •  آقای جعفری، الان مشخصا سوال این است که آیا خود شما باور دارید که به‌عنوان یک استارتاپ می‌توانید بر سبک زندگی مردم و فرهنگ حاکم بر جامعه تاثیرگذار باشید؟

۱۰۰ درصد تاثیرگذار هستیم! نه‌تنها به‌عنوان فروشگاه آنلاین پوشاک بلکه همه استارتاپ‌ها و این مسئله در حوزه پوشاک پررنگ‌تر هم هست. اما منظور من از تغییر، تغییر مثبت و ارائه خدمات، قدرت انتخاب و… است. 

  •  آقای ملایری، آواتک نخستین شتاب‌دهنده زیست‌بوم استارتاپی ایران است و سالانه چندین استارتاپ در مرکز شتاب‌دهی شما رشد می‌کنند و به بازار می‌آیند. خود شما چقدر باور دارید که تغییری ایجاد می‌کنید و تغییری اگر هست، مثبت است یا منفی؟

قبل از اینکه به بررسی تغییر ایجادشده یا نشده از طرف استارتاپ‌ها در جامعه بپردازیم، باید تعریفی داشته باشیم از خود استارتاپ و اینکه چه مفهومی از آن برداشت می‌شود؛ استارتاپ شکل می‌گیرد که ارزشی را خلق کند و این ارزش را به جامعه ارائه دهد. در واقع مشکلی از جامعه را هدف می‌گیرد و آن را حل می‌کند. این مسئله در ذات خود تغییر را به همراه دارد. مثلا زمانی باید گوشه خیابان می‌ایستادید و در مورد نرخ جابه‌جایی از یک مکان به مکان دیگر با راننده‌ها چانه می‌زدید اما الان استارتاپ‌های حوزه حمل‌ونقل با ارزش‌آفرینی روی بستر وب و در حوزه آنلاین، این مشکل را حل کرده‌اند. 

  •   بنابراین به نظر شما استارتاپ‌ها اگر هم تغییری ایجاد می‌کنند، به‌نوعی همراه با ارزش‌آفرینی است و مثبت محسوب می‌شود؟

بله و به نظر من استفاده از فناوری برای خلق ارزش و رفع مشکل مشتری باشد، مهم است و این امر تغییر را هم به همراه دارد که تغییر در روش‌هاست. اما وقتی بحث دغدغه به‌وجود می‌آید، در مورد تغییر روش‌ها نیست و در مورد تغییر ارزش‌هاست و این مسئله نگرانی ایجاد می‌کند. 

همچنین وقتی به فرایند کارآفرینی توجه می‌کنیم، می‌بینیم که با تمام ارزش‌هایی که در گذشته ایران داشته‌ایم، نه‌تنها تناقض ندارد بلکه هماهنگ هم هست. مثلا در فرهنگ بازار سنتی ایران، شکست نوعی ارزش بود و اگر کسی شکست می‌خورد، اهالی بازار به اصطلاح دورش را می‌گرفتند و با کمکی که به او می‌کردند، سعی می‌کردند او را سرپا نگه دارند. الان در جامعه استارتاپی هم این دیدگاه را می‌بینیم و شکست به معنای نابودی نیست. به نظر من با فناوری، تغییر در روش‌ها ایجاد می‌شود و اگر این تغییر، همسو با ارزش‌ها باشد، تغییری مثبت و قابل تحسین است. 

  •   یکی از دغدغه‌هایی که مطرح است، مربوط به این مسئله است که معمولا استارتاپ‌ها براساس بیگ‌دیتا یا داده‌های بزرگ کار می‌کنند و به‌نوعی اطلاعات مشتریان خود را که افراد جامعه ایران محسوب می‌شوند، در اختیار دارند. اطلاعاتی که با خوانش و مطالعه جامعه ایران به‌دست آمده است. در ادامه این مسئله را مطرح می‌کنند که این اطلاعات ممکن است در اختیار افرادی خارج از کشور قرار بگیرد و از این اطلاعات بر علیه کشورمان سوء‌استفاده شود، چون به این واسطه از مردم و اجتماع شناخت پیدا می‌کنند. یعنی معتقدند که حریم خصوصی مردم ایران به این واسطه فروخته می‌شود. حتی این مسئله را پیش می‌کشند که سرور اکثر استارتاپ‌های بزرگ، خارج از ایران است. آقای جعفری، می‌خواهم شما به این سوال پاسخ دهید، چون اهمیت مطالعه بازار در کار شما چندین برابر است. شما چه پاسخی برای این دغدغه ها دارید؟

این نگرانی‌ها در این مقطع که استارتاپ‌های ایرانی در ابتدای راه و به‌نوعی در حال شکل‌گیری هستند، خیلی نباید پررنگ باشد. چون تنها یک درصد از کل خرده‌فروشی ایران روی فضای آنلاین انجام می‌شود. بنابراین چیزی به نام بیگ‌دیتا در این میان وجود ندارد. ما استارتاپی‌ها سعی می‌کنیم با استفاده از روش‌های ساده‌تر، زندگی مردم را راحت‌تر کنیم. حتی دغدغه‌هایی که بابت آن ما را فیلتر هم می‌کنند، خیلی دغدغه‌های قابل توجهی نیست. هر چند به ما ضربه می‌زند اما جلوی رشد این حوزه را نمی‌گیرد. باز هم تاکید می‌کنم که اطلاعاتی که ما از بازار جمع‌آوری می‌کنیم، اصلا نمی‌تواند بیگ‌دیتا نامیده شود و اگر ما بخواهیم همه تمرکزمان را روی حفاظت از این اطلاعات قرار دهیم که به دست بیگانگان نرسد (هر چند سرورهای ما داخل ایران است)، کسب‌وکارمان از دست می‌رود، چون خودمان را به چیزی مشغول کرده‌ایم که مسئله بزرگ و قابل توجهی نیست. 

  •   آقای ملایری، شما هم می‌توانید پاسخی برای بحث سرورها و داخل ایران بودن یا نبودن‌شان داشته باشید؟

به نظر من داخل ایران بودن یا نبودن سرورها نمی‌تواند ارتباط مستقیمی به سبک زندگی داشته باشد. هر چند دغدغه‌هایی که در مورد اطلاعات و داده‌ها در بازار استارتاپی ایران مطرح می‌شود، دغدغه درستی است و به همین دلیل اتفاقات خوبی در حال شکل‌گیری است؛ دولت به حوزه اینترنت و افزایش پهنای باند توجه ویژه‌ای دارد و اتفاقا به نفع صاحبان کسب‌وکارهای فناورانه است که وقتی مشتریان‌شان در ایران هستند، سرورها هم در ایران باشد و اگر پهنای باند پاسخگو باشد، همه این کار را می‌کنند. البته دغدغه‌هایی روی امنیت داده‌ها وجود دارد که با ورود دیتاسنترها این مشکل هم رفع می‌شود. 

ما باید باور کنیم که استارتاپ‌ها تقویت‌کننده ارزش‌های سبک زندگی هستند. کارآفرینی را تصور کنید که می‌خواهد کسب‌وکاری راه‌اندازی و برای عده‌ای شغل ایجاد کند؛ یعنی هم خودش سود می‌کند و هم چندین نفر دیگر و همه سختی‌های این کار را هم می‌پذیرد. اما این تفکر را در مقابل تفکر دلالی قرار دهید که تنها به خودش و سود چندماهه فکر می‌کند. در حالی که مدیران استارتاپی، در انتهای سال توجهی نمی‌کنند که چقدر سود کرده‌اند، بلکه به میزان رشدی که داشته‌اند، توجه دارند. حتی به‌دنبال سرمایه‌گذارانی هستند که میزان رشد و گستره خدمات‌دهی را مد نظر داشته باشند، نه‌اینکه صرفا به درآمد بالا و رویکرد سودآوری کوتاه‌مدت فکر کند. توجه داشته باشید که شرکت آمازون تا ۱۵ سال به سرمایه‌گذارانش سود نداد! همچنین ما باید به اشتغال‌زایی پایداری فکر کنیم که استارتاپ‌ها به جامعه ایران هدیه داده‌اند.

اما در مورد تاثیری که استارتاپ‌ها بر سبک زندگی مردم می‌گذارند، باید به این نکته توجه کرد که آیا آنها سبک زندگی غربی را در جامعه ایران ترویج می‌دهند؟ استارتاپ‌ها اغلب بستری هستند که داده‌هایی روی‌شان قرار می‌گیرد؛ مثلا آپارات بستری است که محتوایی روی آن منتشر می‌شود. محتوایی که آینه تمام‌نمای جامعه ماست و از جای دیگری نیامده و اتفاقا باید به این آینه و این محتوا دقت شود که چه ویژگی دارد و براساس آن به ریشه‌های انتشار چنین محتوایی بپردازیم؛ چون اگر روی آپارات منتشر نشود، جای دیگری منتشر می‌شود. بنابراین فیلترکردن و بستن استارتاپ‌های داخلی، مشکلی را حل نمی‌کند. 

البته من قبول دارم که پلت‌فرم‌ها تا مرحله‌ای از کار، تنها بستری برای انعکاس هستند و از نقطه‌ای به رسانه‌ای تبدیل می‌شوند که می‌توانند خط‌دهی داشته باشند اما اغلب افرادی که در این حوزه کار می‌کنند، رگ‌وریشه‌شان در خاک ایران قرار گرفته و آنها هم آدم‌های همین جامعه هستند. از طرفی اگر دغدغه‌ای قانونی در جامعه وجود داشته باشد، آنها هم در پی رفع آن هستند چون این کار نه‌تنها رعایت ارزش‌های جامعه است، بلکه ریسک کسب‌وکارشان را هم کاهش می‌دهد. من احساس می‌کنم که نگاه کارآفرین، همسو با ارزش‌های جامعه است. 

  •   آقای اسدی، شما چقدر با صحبت‌های آقایان جعفری و ملایری موافق هستید؟

به نظر من همه این صحبت‌ها، همه این امکانات و خدمات و اشتغال‌زایی استارتاپ‌ها و… برای جامعه ما ارزش است و اگر نگاهی غیر از این در مورد این کسب‌وکارها وجود دارد، آن نگاه ضدارزش است و باید بررسی شود. اینکه از یک فناوری برای ارسال غذا استفاده کنیم، نوعی خدمت‌رسانی است که تغییری در سبک زندگی ایجاد نمی‌کند اما اگر همین فناوری در ماه رمضان ارسال غذا داشته باشد، فرهنگ غربی را ترویج کرده و ارگان‌هایی بر ضد آن خواهند بود. در این میان اگر استارتاپ‌ها به معادلات و فرهنگ حاکم بر جامعه نگاه دقیقی داشته باشند، می‌توانند نکات مثبت خود را پررنگ‌تر کنند. ذات استارتاپ یعنی ایجاد اشتغال و ارزش‌آفرینی و بنابراین ارزشمند هستند. اما اگر استارتاپ‌ها عرفی از جامعه را به مخاطره بیندازند، مقاومت جامعه را در مقابل خود خواهند دید. 

در مورد بحث سرورها هم باید اشاره کنم که فرهنگ ایرانی، فرهنگ همگرایی بسته است؛ این بحث‌ها، بحث‌های دانشگاهی نیست که ما با استدلال کتابی بودن و غیرعملی بودن، ردشان کنیم و کنارشان بگذاریم. چون خود سبک زندگی و استارتاپ و تاثیر متقابل‌شان، بررسی علمی دارد. اگر استارتاپ‌ها نگاهی تیزبین‌تر به فرهنگ جامعه داشته باشند، می‌توانند با توسعه بیشتری رشد کنند؛ یعنی حتما باید عرف حاکم بر جامعه را در نظر بگیرند. 

  •   آقای ملایری اشاره داشتند که استارتاپ در مرحله‌ای از رشد، می‌تواند به رسانه‌ای تبدیل شود که خط‌دهی هم داشته باشد. آقای جعفری، شما به‌عنوان فروشگاهی آنلاین، در گستره وسیعی از جامعه قابل رصد شدن هستید و همه ایران می‌توانند شما را ببینند. بنابراین حساسیت‌های بیشتر نسبت به شما وجود دارد و مثلا قابل مقایسه با یک فروشگاه فیزیکی پوشاک نیستید. بنابراین شما ویترین گسترده‌ای دارید و می‌توانید تاثیرگذاری بالایی داشته باشید. آیا شما با استفاده از این امکان قصد دارید فرهنگ پوشش مردم ایران را تغییر دهید؟

قطعا اینطور نیست. هر چند شیکسون در حال حاضر به مرجعی برای فروش آنلاین پوشاک تبدیل شده و حتی در شهرستان‌ها هم برای آگاهی از پوشاک مد روز به آن مراجعه می‌کنند اما ما به‌دنبال تغییری از این دست که شما اشاره کردید، نیستیم. آقای ملایری هم اشاره کردند که ما آینه جامعه و خواسته‌های افراد هستیم. اما در طرف دیگر اگر شیکسون می‌تواند تا این اندازه  تاثیرگذار باشد که فرهنگ پوشش جامعه را تغییر دهد، از این ظرفیت برای ترویج پوشاک مناسب با ارزش‌های جامعه استفاده کنیم و نگاه بازدارنده را کنار بگذاریم و به‌سمت همگرایی برویم. 

  •   آقای ملایری، صحبت پایانی‌تان را بفرمایید.

 ما در کشورمان جامعه متنوعی با سبک‌های زندگی مختلف داریم که جذابیت محسوب می‌شود و احساس می‌کنم که تکنولوژی در این زمینه کمک‌کننده است، چون همه خواسته‌ها و سلایق را پوشش می‌دهد. این نکته را اضافه کنم که هیچ کارآفرینی صبح زود با این تفکر که سبک زندگی مردم را به‌هم بریزد، از خواب بیدار نمی‌شود. اما در این میان باید اجازه اشتباه کردن به افراد بدهیم، چون ماهیت استارتاپی، ماهیتی پرریسک است؛ مثلا اگر استارتاپی در ماه رمضان، غذا ارسال کرده، قطعا اشتباه کرده است؛ چون عرف جامعه را رعایت نکرده اما در این مواقع باید به همدیگر تذکر بدهیم، نه‌اینکه به‌سمت حذف برویم چون کارآفرینان ریشه در خاک همین کشور دارند و به‌دنبال تغییرات مثبت هستند.

  •  آقای اسدی، سخن پایانی شما را هم بشنویم.

من فکر می‌کنم اگر در کشورمان مشکل فرهنگی داریم، استارتاپ‌ها مقصر نیستند بلکه فرهنگی‌های جامعه مقصر هستند که همیشه از تکنولوژی عقب هستند و به‌جای گیردادن به استارتاپ‌ها باید به خودشان گیر بدهند، چون همیشه به‌جای رسیدن به تکنولوژی سعی در محدود کردنش دارند. به نظر من استارتاپ‌ها می‌توانند اصلاح‌کننده نقاط ضعف فرهنگ جامعه هم باشند. حتی من به آقای ملایری و سایر فعالان این حوزه پیشنهاد می‌کنم که در زمینه فرهنگی هم منتوری در شتاب‌دهنده‌ها داشته باشند که فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی را ترویج کند. 

  •  آقای جعفری، در پایان این گفت‌وگو، شما نیز صحبت پایانی‌تان را بفرمایید. 

اگر اتفاقاتی از طرف استارتاپ‌ها یا حتی از طرف یوزرها رخ می‌دهد، به نظر من مسئولان و مردم آن را تنها یک اشتباه تلقی کنند. هیچ جوان ایرانی، استارتاپی راه‌اندازی نکرده که به‌واسطه آن، جامعه یا فرهنگ جامعه‌اش را تخریب کند؛ بلکه هدف، ارائه خدمات بهتر با استفاده از روش‌های ساده‌تر است.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.